|

دخترکشی فجیع در ملاعام | غیرت زیادی پدر قاتل جان دختر بیچاره شد + عکس

آیا هر مرد به صرف آن که پدر است حق دارد جان فرزند خود را بگیرد؟ به صِرف این که ظنی برده یا با کار او مخالف است؟

جامعه

ولی دم دختر مقتول پدر است ولی وقتی پدر خود قاتل است باید درنظر داشت جدای بحث پدر و فرزندی، یک شهروند جان شهروند دیگر را گرفته است و جا دارد در این فقره حکومت از درِ مصلحت وارد شود. تئوری مصلحت برای همین موقع‌هاست... اگر هم پدر به عنوان ولی‌دم خود را شایسته قصاص نداند و ببخشاید آیا مدعی‌العموم نمی‌تواند به خاطر آن که یک شهروند جمهوری اسلامی ایران را از ادامۀ زندگی محروم کرده وارد عمل شود؟ ضمن این که قتل را در پیاده‌رو و در ملأ عام انجام داده و موجب هراس در جامعه هم شده و امنیت مردم را هم سلب کرده و از این نظر هم حکومت می تواند وارد شود.

 به تصویر دختر جوان که نگاه می‌کنی به عمق جنایت پی می‌بری و البته باور‌پذیر نیست. تنها باید خود پدر دختری باشی تا بدانی کاری که آن مرد با دختر خود کرده چقدر نفرت‌زا و شنیع است.

مقتول

   چون دختر با کار در یک سالن زیبایی کار مستقلی برای خود دست و پا کرده مرد وحشیانه به او هجوم برده و با ضربات کارد دختری با هزار امید را از پا درآورده و لابد این کار را به اسم غیرت انجام داده و باز لابد تصور می‌کند چون ولیّ‌دم خود اوست بیم مجازات شدید هم ندارد.

   اگر هم پدر به عنوان ولی‌دم خود را شایسته قصاص نداند اما آیا مدعی‌العموم نمی‌تواند به خاطر آن که یک شهروند جمهوری اسلامی ایران را از ادامۀ زندگی محروم کرده وارد عمل شود؟ ضمن این که قتل را در پیاده‌رو و در ملأ عام انجام داده و موجب هراس در جامعه هم شده و امنیت مردم را هم سلب کرده و از این نظر هم حکومت می‌تواند وارد شود.

  آیا هر مرد به صرف آن که پدر است حق دارد جان فرزند خود را بگیرد؟ به صِرف این که ظنی برده یا با کار او مخالف است؟ 

  طبعاً در مقام بحث شرعی قصاص نیستیم و طبیعی است که ولی‌دم فرزند مقتول، پدر باشد اما فرض قانون‌گذار و شارع این بوده که پدر دربارۀ خون فرزند تصمیم بگیرد که ببخشاید یا طلب قصاص کند ولی چون دوست، دشمن است شکایت به کجا باید برد؟

  این کدام فرهنگ مردسالار و ضد زندگی است که به جای آن که به چشم‌های دختر زیبای خود نگاه کند و انرژی بگیرد دست خود را به خون او بیالاید؟

   یکی از همکاران سابق رسانه‌ای که دختری هنوز به نسبت جوان است و بخش اصلی بار اجاره خانه خانواده را در منطقه‌ای متوسط بر دوش می‌کشد می‌گفت تمام دل‌خوشی من این است که شب‌ها پدرم در سنین بالا بیدار می‌ماند و تا مرا نبیند که از کار رسانه به خانه بازگشته‌ام و مرا نبوسد به رخت‌خواب نمی‌رود. بوسیدنی که سپاس اوست از همراهی من در تأمین کرایه خانه تا ناچار از کوچ به محله‌ای دیگر نشویم چون تمام خاطرات ما با همین محل گره خورده و خود البته سالیان صاحب‌خانه بودیم و پدر بابت بدهی‌های ناخواسته از دست داد و تورم ناگهانی هم مجال جبران را ستاند ولی سال‌هاست باز در همان محل زندگی می‌کنیم نه در خانه خودمان که در خانه استیجاری و با مبلغ کرایه بالا  که هر سال هم بر آن افزوده می‌شود.

   دختر اما به خانواده کمک می‌کند و پدر هم به دختر مهر می‌دهد و تازه آن خانم در سنی است که می‌تواند خود مادر باشد و این دختر که بی‌گناه کشته شده بسیار جوان‌تر و به محبت نیازمندتر است. اما به جای آن که غرق بوسه کندش غرقه در خونش کرده!

   در جامعه‌ای که برادر از برادر خبر ندارد و همه درگیر تأمین یک لقمه نان و گذران زندگی‌اند مرد قاتل خیال کرده کار کردن دختر را دوست و آشنا برنمی‌تابند و نشان غیرت و مردانگی در کشتن فرزند است. حال آن که نام این جنایت هر چه باشد غیرت نیست. عین نامردی است.

   جدای بحث پدر و فرزندی، در این فقره یک شهروند جان شهروند دیگر را آن هم در معبر عمومی و در برابر دیدگان حیرت زده دیگران گرفته است و جا دارد حکومت از درِ مصلحت وارد شود. تئوری مصلحت برای همین موقع‌هاست کما این که خفاش شب مشهد هم مدعی بود دست او هم به آن زنان نخورده ولی اعدام شد و البته متهم شد به زنا با زن شوهردار ولی خود قبول نداشت اگرچه جامعه و حتی مخالفان اعدام از اعدام او خرسند بودند.

  آری، مطابق شرع ولی‌دم می‌تواند از خون فرزند خود بگذرد و به تعبیر قرآن حیات در قصاص است و بخشندگی بهتر ولی اینجا پدری دخترش را کشته و این دختر ذیل قوانین جمهوری اسلامی در حال انجام کاری قانونی بوده تازه اگر غیر قانونی هم بوده و خدای ناکرده کار خلاف شرعی هم اگر انجام داده بود باز باید مراجع قانونی و قضایی به اتهام او رسیدگی می‌کردند نه آن که یک شهروند دیگربه خود اجازه دهد مجازات کند ولو پدرش باشد. چون امانتی بوده نزد پدرش نه مایملک او و کاری که پدر کرده هم جنایت است هم خیانت در امانتی که نزد او بوده است و شایسته مجازات است. مجازاتی که در شرع هم نیامده باشد به موجب مصلحت قابل تعیین است. کما این که در شرع خرید و فروش مواد مخدر جرم نیست اما مجمع جرم انگاری کرده است و خیلی موارد دیگر که مصلحت بر شرع می چربد یا در میانه عرف (قوانین مدرن) و شرع ( مقررات دینی) و مطابق نیازهای روز قرار می‌گیرد.

 

منبع: عصر ایران
کدخبر: 351053 پریا ابراهیمی

ارسال نظر