شرایط بازگشت دختران متاهل به مدرسه مهیا می شود؟
چرایی اخراج و حتی قرنطینه دانشآموزان متاهل در مدارس توسط کادر مدرسه یکی از سوالها و مطالبات جدی دختران دانشآموز است
چرایی اخراج و حتی قرنطینه دانشآموزان متاهل در مدارس توسط کادر مدرسه یکی از سوالها و مطالبات جدی دختران دانشآموز است. برایشان سوال است در سالهایی که آزادی روابط پسر و دختر کاملا به عینه مشاهده میشود و حتی خانوادههای زیادی با اینکه فرزندشان دوستی با جنس مخالف داشته باشند مشکلی ندارند. چرا صرف «ازدواج» و ارتباط به شکل قانونی و شرعی باید برای آنها محدودیتهای جدی ایجاد کند. آنقدر که حتی از درس و تحصیل به شکل عادی نیز محروم شوند؟
به همین بهانه با حجتالاسلام «محمدرضا جوان آراسته» مشاوره خانواده و نوجوان گفتگو کردیم.
در گذشته دانشآموزان متاهل از مدرسه اخراج میشدند و گفته میشد که خوبیت ندارد کنار دانشآموزان مجرد بنشینند و ممکن است حرفهایی که بینشان رد و بدل میشود مناسب نباشد. به نظر شما آیا آن تصمیم عاقلانه بود؟ آیا این قانون در حال حاضر هم جواب میدهد؟واقعا در این زمانه حضور دانش آموز متاهل و مجرد در کنار هم آسیبزاست؟
باید بگویم اینکه این قانون در روز اول تصویبش قانون درست یا غلطی بوده را من نمیدانم. یعنی باید ابتدا کسی بنشیند تکتک دلایل و مستنداتی که قانونگذار ناظر به آنها قانون را تصویب کرده است نگاه کند؛ بعد میتواند بگوید آیا در روز تصویب، این قانون، قانون قابل قبولی بودهاست یا نه. ما حسن ظن داریم. من خودم نسبت به ساختار قانونگذاری حسن ظن دارم. بنابراین اگر بخواهم یک طرف را انتخاب کنم بین قبول کردن این قانون در روز تصویبش و قبول نکردن آن، حداقل من میپذیرم که احتمالا این قانون در زمان خودش قانون خوبی بودهاست.
حالا اما این حق را داریم قانون را با شرایط امروز به چالش بکشیم؟ بله این حق را داریم زیرا قانون وحی نیست و تابع شرایط است و وقتی شرایط و زمانه عوض میشود، میتوانیم از قانونگذار بخواهیم در قانون نیز بازنگری کند. این خودش یک فرصت قانونی است.
آنچه که من میبینم با توجه به ویژگیهای یک نوجوان امروزی، ارزشهای دینی ما و رویکردهای کلی فرهنگی جامعه؛ باید سازوکارهای مرتبط با نوجوان و جوان تسهیلکننده امر ازدواج و تشکیل خانواده باشد. این بسیار مهم است. پس اگر قانونی یا باید و نبایدی در جامعه سر و شکلی پیدا کرده که دارد ازدواج را به تأخیر میاندازد یا دارد امر ازدواج را تحقیر میکند یا آدمها را به واسطه ازدواج کردن تهدید میکند، یا شرایط ازدواج کردن را سخت میکند، این قانونی است که من آن را در شرایط امروز قانون نامناسب توصیفش میکنم و حتی شاید بتوان گفت آن را خلاف ارزشها و غایتهای شرعی میدانم. حالا قانونی که بخواهد دختر نوجوان را که در متوسطه اول یا دوم تحصیل میکند را از ازدواج بترساند، قانون خوبی نیست.
از لحاظ آسیبزایی چطور؟
نکته دیگر اینکه یک دغدغهای که شاید قانونگذار داشته این بوده که این آدم با ازدواج کردنش ممکن است فرایند تحصیل بقیه همکلاسیهایش را به چالش بکشد. بله دغدغه درستی است اما این ممکن است در روزگاری درست بوده باشد، ولی به نظرم امروزه چنین نیست. یعنی امروز مسئلههای فراوانتر، دغدغههای بیشتر و عجیب و غریبتر از مسئله ازدواج، پیش روی یک دختر نوجوان هست و در گوشی تلفن همراه او و در مسائل زندگیاش وجود دارد که از قضا شاید داشتن یک دوست متأهل، آن نوجوان مجرد ما را به سمت آرامش ببرد. یعنی نه تنها آسیبزا نیست، بلکه قدری تسکیندهنده هم هست.
عدهای معتقدند خب مدارس متاهل و مجردها را از هم جدا کنند و متاهلهای محصل با کسانی شبیه به خودشان سرکلاس بنشینند که البته مدارس شبانه و بزرگسال هم برایشان وجود دارد. در این باره شما نظرتان چیست؟ آیا باید جدا کرد یا اینکه مثل دانشگاه متاهل و مجرد کنار هم بنشینند؟
جدا کردن باید یک دلیلی داشته باشد. یعنی شما برای چه جدا میکنی؟ صرف اینکه کسی ازدواج کرده یا نکرده که مسئله نیست. گاهی یک پیامدی را انسان میبیند و به واسطه آن پیامد میگوید: «اوه! این آدم دچار فلان پیامد است، آیا همنشینی با آن، باعث فلان چیز میشود؟» پس باید جدا کنیم. آن موقع باید دید که آدمها چطوری نگاهش میکنند.
جدا کردن دختران ازدواج کرده از ازدواج نکرده، عملاً آسیب زدن به دختران ازدواج کرده است. شما میدانید، مدارس شبانه هیچوقت برابر با مدارس روزانه نیست. از طرفی این را هم میدانید والدین زیادی در تلاش برای این هستند که بچههای خودشان را در مدارس مشخص، خوب یا خاصی ثبتنام کنند؛ چه دولتی چه غیردولتی. حالا شما بیایید محدود کنید و بگویید نه این مدرسه فقط برای بچههایی است که ازدواج نکرد اند و متأهلها را جای دیگر بفرستند. این یعنی محروم کردن. محروم کردن در شرایط عادی یک رفتار ظالمانه است. یعنی ما همانقدر که باید دلسوز و نگران بچههای مجردمان خودمان باشیم، باید دلسوز و نگران بچههای متأهل خودمان هم باشیم. یک بیماری عجیب و غریبی نگرفتهاند که لازم باشد قرنطینه و جدا باشند. هر جداسازی که به ضرر بچههای متأهل باشد رفتار غیرعادلانه است و رفتار غیرعادلانه را نمیتوان تحمل کرد.
به نظر شما هویت دانش آموز متاهل باید در مدرسه مخفی بماند؟ چون بسیاری از مدیران مدرسه در این صورت دانش آموز متاهل را میپذیرند که هیچکس از تاهلش باخبر نشود؟
یک موقع بحث این است که ما چه چیزی را بهتر میدانیم، یک موقع است باید درباره شرایط واقعی حرف زد. یعنی همین الان و با شرایط موجود باید چکار کرد؟ اینکه باید مخفی بماند یا نماند، به نظرم نباید مخفی بماند. اما از طرف دیگر قطعاً آن دختری که ازدواج کرده باید چیزهایی را رعایت کند. یعنی باید با او صحبت کرد، توجیهش کرد و از او خواست رفتار خودش را کنترل کند. صحبتها و گپوگفتهایش با دوستانش را مدیریت کند. یعنی او الان دیگر یک آدم بالغ است که میتواند عضو یک خانواده باشد. ما او را یک آدم جدی تلقی میکنیم. بنابراین میشود از او توقع یک بزرگسال را داشت و در یک گفتوگو او را توجیه کرد که چه باید از خودش بروز دهد و چه نباید.
برخی خانوادهها در مدرسه یک اکثریتی را تشکیل میدهند و میگویند دوست نداریم دخترمان کنار یک دانشآموز متأهل سر کلاس بنشیند. و از فشار آن خانوادهها، دختران متأهل را قرنطینه میکنند. نظر شما در این باره چیست؟
کسی چنین حقی ندارد که بگوید دختر من نباید کنار یک دختر متأهل بنشیند. میتواند بگوید من نمیخواهم دخترم با یک متأهل همکلاسی باشد، بنابراین او را از این مدرسه میبرم.
اگر کسی بگوید من نمیخواهم دخترم با فلان دختر متأهل در یک کلاس بنشیند و میخواهم در این مدرسه هم بمانم، پس او را اخراج کنید، چنین حقی ندارد.
در واقع دارد برای استفاده خودش حقی را از دیگری ضایع میکند. بله حق شماست که دخترتان کجا باشد و اگر مناسب نیست میتوانی او را ببری. ولی نمیتوانی آدمهای اینجا را متناسب با دخترت تغییر بدهی.
یکی از مشکلات دختران متأهل در مدارس غیرانتفاعی این است که چون خانوادهها با شهریههایشان مدرسه را میگردانند و مدیر تابع آنهاست، دودش رفته بود در چشم این دختران متأهل.
خب این دیگر مشکل قانونگذار نیست. زیرا آن خانوادهها ممکن است بعداً بگویند ما مدرسهمان در فلان شهر است، این دوتا بچه از شهرستان آمدهاند و ما نمیخواهیم بچه شهرستانی در مدرسه بچهمان باشد. یعنی شما اگر این باب را باب قابل قبولی بدانید، اکثریت ممکن است به هرچیزی اعتراض کنند. اینکه نمیشود.
این حرف که میگویند دانشآموز صبر کند برود دانشگاه بعد عقد کند و نامزد بمانند و در شناسنامه ثبت نشود یا اینکه خیلی همدیگر را میخواهند یکسال صبر کنند درس دخترخانم تمام شود، حرف درستی است؟
نه این حرف کاملا غلط است. چه عجلهای دارد به من چه! حتماً یک عجلهای دارد! چرا باید بگوییم چه عجلهای داری الان ازدواج کنی؟ کی گفته؟ وقتی خودش و خانواده او تشخیص داده الان وقت ازدواجش است و یک همسر مناسب هم برایش انتخاب کرده، هرچقدر زودتر ازدواج کند، بهتر است. شرایطش را دارند حتماً، صلاحدیدهای خانوادگی و فرهنگیشان را هم لحاظ کردهاند. من کی باشم که بگویم حالا چرا الان ازدواج کردید؟ هیچکس حق ندارد بگوید.
برخی میگویند خب محرم بشوید ولی ثبت نکنید تا به دردسر نیفتید.
اینکه بگوییم فعلاً ثبت نکنید یا بکنید، باز هم دخالت در حریم خصوصی خانوادهها است. یعنی اگر فرزند خود آن آدم قرار و مدار عقد با کسی بگذارد، خود مادر دختر حاضر هست بگوید حالا نمیخواهد فعلاً ثبت کنیم؟ هیچوقت چنین کاری نمیکند. میگوید سریعتر قانونی شود. اسم آمده روی بچه من و لذا باید سریعتر قانونی و مشخص و قابل ارجاع شود. نمیشود از بیرون چیزی را به یک خانواده تحمیل کرد. اگر رفتار خلاف قانون است، بخاطر خلاف قانون بودنش بحث فرق دارد ولی اگر رفتاری خلاف قانون نیست، ما نمیتوانیم بگوییم این کار را بکن آن کار را نکن انجام دهیم. قانون هم اینها را به خانواده واگذار کرده و نیامده جانبداری کند و بگوید من مایل نیستم دختری در دبیرستان ازدواج کند. این هم مهم است. اینها همه تحمیل کردن و از یک طرف بوم افتادن به نفع یکسری از خانوادهها است. در واقع داریم حق یک طرف را ضایع میکنیم و باید آن طرف بوم را هم ببینیم.
اگر بخواهید در این باره جمعبندی کنید چه میگویید؟
به نظر من مهمترین چیز الان قانونگذار است. یعنی قانونگذار الان باید این قانون را بازبینی کند. درواقع فشار قانون باید از دوش کسی که ترویج ازدواج میکند، زود ازدواج کرده و ازدواج برایش یک ارزش است، برداشته شود. قانون وظیفهاش حمایت از این ارزش است ولی اینجا دارد خلاف ارزش حرکت میکند. پس اول مسئله قانون است.
دوم مدیر مدرسه است. چون قانون مسئله را به مدیر واگذار کرده بنظرم مدیر باید پخته عمل کند. آسانترین کار حذف دانشآموز متأهل است ولی بهترین و پختهترین رفتار نیست. مدیر نسبت به تک تک دانشآموزانش مسئولیت دارد. نه بخاطر پول، بخاطر اینکه مدیر است و پذیرفته این تصمیمات را اداره کند. نمیتواند بگوید من بخاطر این دانشآموز حق یک دانشآموز دیگر را زیر پا میگذارم. نمیتواند این حرف را بزند. لذا مدیر هم باید رفتار پختهای انجام دهد.
ارسال نظر