صنعت سیمان رها شده است
قائم مقام دبیرکل خانه صمت، گفت: درحالحاضر حدود ۵۰ درصد صنعت سیمان کشور بلا استفاده مانده است.
صنایع کشور ما میراث دار حجم عظیمی از ظرفیتهای صنعتی است که در دورههای مختلف اسجاد شد و اکنون به کار گرفته نمیشود. آمارهای مختلفی در این حوزه ارائه شده است اما به طور قطع میتوان ادعا کرد که حداقل نیمی از ظرفیتهای صنعتی کشور به کار گرفته نمیشود و نخواهد شد.
واحدهای تولیدی بسیاری وجود دارد که نه فعال شدن آنها صرفه و توجیه اقتصادی دارد، نه ظرفیتی برای عرضه در بازار داخل دارند و نه امکان صادرات و رقابت با نمونههای خارجی را دارند. برنامهریزیهای نامناسب، دیدگاهها و منافع سیاسی و مواردی از این قبیل در نهایت ایجاد ظرفیتهایی را به همراه داشت که از ابتدا نباید ایجاد میشد و در نتیجه هزاران میلیارد از سرمایههای کشور راکد باقی مانده است.
چه دلیلی باعث ایجاد ظرفیتهای راکد و مازاد در کشور شده است؟
قائم مقام دبیرکل خانه صمت: درباره ظرفیتهایی که به غلط در کشور ایجاد شده است میتوان گفت در دورههای مختلف، سرمایه گذاریهایی اتفاقاتی افتاد که میتوان آنها را به چند بخش تقسیم بندی کرد. برخی از ظرفیتهای راکد صنعتی توسط کسانی ایجاد شده که صاحب سرمایه بودند، اما دانش فنی کافی نداشتند. اغلب آنها سراغ فضاهایی مثل آرد و نان رفتند که دانش چندانی احتیاج نداشت و فروش تضمین شده تری را برای آن متصور بودند. صنایعی که اغلب تکنولوزی پایینتری داشتند، تعداد زیادی جواز تاسیس گرفتند و در حالی که کشور نیازی به فعالیت آنها نداشت، در همه جای کشور احداث شدند.
اگر هر کس قصد احداث یک واحد صنعتی را داشته باشد، حتی اگر آن صنعت از نظر ظرفیت اشبا باشد، وزارت صمت مکلف به ارائه مجوز به او خواهد بود و قوانین دولت را از محدود کردن تعداد مجوزها منع میکند. در نهایت دولت میتواند با اعمال محدودیتهایی در ارائه وام کم بهره یا جلوگیری از دریافت سهمیههای مختلف او را محدودتر کنند. برای مثال زمانی تعداد خیلی زیادی کارخانه ماکارونی با اشلهای کوچک ایجاد شد، چرا که سهمیه آرد دریافت میکردند، بخشی از آنها آرد سهمیهای را در بازار آزاد میفروختند و بخشی را در تولید به کار میگرفتند.
۵۰ درصد صنعت سیمان کشور بدون استفاده رها شده است
اگر بازاری برای این تولیدات وجود نداشت، پس با چه هدفی واحدهای صنعتی ایجاد شدند؟
خالقی: برخی از این ظرفیتها با انگیزه فعالیت در بازارهای صادراتی روی کار آمدند. صنایعی مثل سیمان و کاشی با هدف تامین بازارهای صادراتی ایجاد شدند، اما در نهایت موفق به حفظ موقعیت خود در این بازارها نشدند. درحالحاضر حدود ۵۰ درصد صنعت سیمان کشور بلا استفاده مانده است. در شرایطی که درهای صادرات باز بود، اجازه توسعه سرمایهگذاری احداث کارخانجات فراهم شد اما در نهایت با برنامهریزیهای نامناسب، رقبای ما بازار صادراتی را بهدست گرفتند. برای مثال رقابت سنگینی برای فروش سیمان و کاشی بین تولیدکنندگان تُرک داشتیم، اما با توجه به فعالیت پیمانکاران تُرک در بازارهای رقابتی، ما بخش عمدهای از این بازارها را از دست دادیم.
صادرکنندگان چرا موفق به حفظ بازارهای خارجی نشدند؟
قائم مقام دبیرکل خانه صمت: با اعمال دوره جدید تحریمها فرصتهای صادراتی در کشور ما بسیار محدود شد، باید این موضوع را هم در نظر گرفت. صنعت کاشی و سرامیک هم از جمله صنایعی است که بیش از نیاز کشور ایجاد شده و به دنبال فرصتهای صادراتی بودند، اما در رقابت با رقبا بازارهای خود را از دست دادند. محصولاتی که با هدف صادرات طراحی و تولید میشوند پس باید از نظر کیفیت و قیمت تمام شده قابلیت رقابت با نمونههای خارجی را داشته باشد.
وقتی تولیدات شرکتهای بزرگ توان رقابت در بازارهای خارجی را نداشته باشند، رقابت بین آنها به بازار داخل کشیده شده و در نهایت منجر به آسیب در فعالیت صنایع کوچکتر میشود. شرکتهای بزرگ تمام سهم بازار را در بر میگیرند و ظرفیتی برای صنایع کوچکتر باقی نمیماند.
راهکار بازپس گیری این ظرفیتها و حضور در بازارهای صادراتی چیست؟
خالقی: درحالحاضر رقابت و نوآوری در بازارهای جهانی بسیار سنگین است پس کالای تولید داخلی به لحاظ کیفیت و قیمت باید به نحوی باشد که بتواند با کالای مشابه در بازارهای بینالمللی رقابت کند. برای بالا بردن قدرت رقابتی باید قیمت و بهای کالا در کشور به شدت کاهش پیدا کند و لازمه این کار توجه به اقداماتی مانند کاهش هزینههای تولید، تامین نیاز اولیه و اساسی تولیدکنندگان، پائین آوردن نرخ بهره بانکی برای تولید، تغییر و اصلاح شیوههای مدیریتی و موآردی از این قبیل است.
واحداهای زیادی بدون توجیه اقتصادی احداث شد
ما باید به دنبال مسیر صادرات غیر نفتی و تولید کالا با ارزش افزوده بالا باشیم. اگر برنامهریزی برای فرآوری منابع نفتی، محصولات معدنی، کشاورزی و غیره در کشور انجام شود بطور قطع و یقین ضریب توسعه اقتصادی کشور بالامی رود. ایجاد ارزش افزوده، فعالسازی صنایع پائین دستی، اشتغالزایی، خلق ثروت و دیگر موآرد از مزایای تبدیل مواد خام به محصول نهایی است.
دولتها و شخصیتهای سیاسی تا چه میزان بر این موضوع تاثیرگذار بودند؟
قائم مقام دبیرکل خانه صمت: برخی از این ظرفیتها با سیاستها و تفکرات فکری غلط ایجاد شده است. در صنایعی مثل خودروسازی و فولاد شاهد احداث ظرفیتهای صنعتی در شهرها و استانهایی هستیم که توجیه منطقی ندارد. اغلب نمایندگان مجلس و استاندارها اصرار به ایجاد سایت مونتاژ خودرو در استان خود داشتند و اغلب آنها محرومیت زدایی را دلیل آن میدانستند.
نتیجه این اقدامات واحدهایی مثل ایران خودرو تبریز است که خودروساز را ملزم کرده تا بدنهای را که جای دیگری ساخته شده به تبریز منتقل کرده و بعد از تولید از آن خارج کند. خطوط مونتاژی مثل پروتون لرستان، برخی خطوط استان کرمان و خطوط سیناد در کیش هم نمونه مشابهی هستند که اغلب یا تعطیل شدند، یا با ظرفیتهای بسیار پایین به کار گرفته میشود.
کارخانجات نورد در همه جای نقاط کشور ایجاد شده و برای فعال نگه داشتن آن باید هزینه سنگینی صرف حملونقل و تامین مواد اولیه صرف شود. این موضوع در استانها اعلام نیاز میکنند و مجوزها بدون داشتن توجیه اقتصادی صادر میشود و در نهایت نتیجهای جز زمین گیر شدن سرمایه کشور ندارد.
به عنوان مثال کدام یک از طرحهای دولت را میتوان از تصمیمات حساب نشده در نظر گرفت؟
خالقی: توجیه فنی و اقتصادی طرحهای اقتصادی آنطور که باید بررسی نمیشود و در نتیجه امروز با حجم زیادی از واحدهای تعطیل یا فعال با ظرفیت پایین مواجه هستیم. خط پلی اتیلن غرب یکی از اقداماتی بود که انتقادات زیادی به آن وارد شد، این خط احداث شد تا خوراک واحدهای پتروشیمی را تامین کند و روی این خط، صنایع حوزه پتروشیمی ایجاد شوند در حالی که ایجاد این خط و ظرفیتهای لازم در استانهای مختلف بیش از اشتغال و ظرفیت ایجاد کرده هزینه به همراه داشت.
این در حالی است که سرانه سرمایه به اشتغال واحدهای پتروشیمی بسیار پایین است یا به عبارتی سادهتر خود واحدهای پتروشیمی اشتغالزایی چندانی ندارد پس باید صنایع اشتغالزاتر در استانهای محروم ایجاد شوند. میتوانستیم استانهای جنوبی کشور مثل بوشهر میتوانستند به مرکز پتروشیمی تبدیل کرده و صنایع پایین دست که اشتغالزایی بیشتری دارند را در سایر استانها ایجاد کنیم.
صنعت ایران استراتژی مشخصی ندارد!
راهحل جلوگیری از بروز این مشکلات چیست؟
قائم مقام دبیرکل خانه صمت: ریشه تمام مشکلات اقتصادی آنجاست که ما استراتژی صنعت در کشور نداریم بنابر این مشخص نمیشود که باید در کدام صنعتی و به چه میزان ورود کنیم. نتیجه نبود استراتژی صنعت همین مشکلات و ظرفیتهای خالی میشود که از گذشته باقی مانده است.
اگر استراتژی توسعه صنعتی مناسب و مشخصی داشته باشیم به میزان مشخص و در صنایع تعیین شده ورود خواهیم کرد. برای مثال اگر در استانی اغلب مردم مشغول به دامداری هستند باید با برنامهریزی مشخص شود که صنایع تبدیلی دامی در کدام بخش و به چه میزان ایجاد شود، چه میزان راهسازی و به چه شیوهای انجام شود، انرژی مورد نیاز واحد از چه طریقی تامین شود؟ سوالات کلان اقتصادی هیچ گاه به درستی پاسخ داده نشده و هر کس باری به هر جهت پیشروی میکند.
در بسیاری از موارد شاهد ورود افراد به صنایعی هستیم که از نظر ظرفیت اشباع شده و در نهایت سرمایههای اقتصادی کشور وارد مسیر غلط میشوند. افراد بسیاری با تفکر غلط نسبت به بازار هدف و شرایط تولید در سطح عرضه وارد عرصه تولید شده و دیر متوجه خواهند شد که چه اشتباهی مرتکب شدهاند.
بنابر گفته معاون اقتصادی وزیر کشور از ۴۶ هزار واحد مستقر در شهرکها و نواحی صنعتی کشور، تعداد ۹ هزار و ۸۰۰ واحد یعنی حدود ۲۲ درصد غیرفعال هستند. ۳۵ هزار واحد صنعتی و تولیدی فعال در کشور وجود دارد که ۴۰ درصد آنها با ظرفیت کمتر از ۵۰ درصد، ۲۳ درصد با ظرفیت ۵۰ تا ۷۰ درصد و ۳۴ درصد با ظرفیت بالای ۷۰ درصد مشغول به فعالیت هستند.
ارسال نظر