قایم باشکبازی دلار و تولید
فاطمه امیراحمدی - روزنامه نگار
این روزها ضربالمثلهایی مانند «شمشیر دولبه» یا «بازی با دم شیر» و... حکایت وضعیت تولید کشور و بازار ارز است. اما چرا؟
«شمشیر دولبه» در بازار این روزهای کشور وقتی نمود داشت که صنعتگر از افزایش نرخ دلار خوشحال بود، زیرا در مقابل واردات، قدرت رقابت پیدا کرده بود. ماجرای ارز در کشور ما، قصه هزار و یک شب است که هرچه بگوییم باز هم حکایت آن همچنان باقی است. صاحب دلار در جهان بیرونی با ما سردشمنی دارد، تحریم میکند و فعالیت بینالمللی ما را به حداقل ممکن رسانده است. در این میان، از یک سو مجبوریم با پول دشمن، بازی را جلو ببریم و تلاش کنیم که بازنده نشویم و از سوی دیگر، سیاستگذاران و مسئولان اقتصادی کشور برای اینکه در تامین کالاهای مورد نیاز سبد مصرفی شهروندان که از طریق واردات تامین میشد با مشکل مواجه نشود، تدابیر گوناگونی میاندیشیدند مانند اینکه زمانی نرخ دلار را دستوری پایین نگه داشتند. هرچند امروز با دلار ۳۰ هزار تومانی، صحبت از دلار ۹۰۰ تومانی بیشتر یک طنز تلخ است. روزهایی، صدقهسر نفت، دلار مثل نقل و نبات در بازار پخش بود؛ البته بهجز مقطع کوتاهی در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ که منابع ارزی کشور کاهش پیدا کردند.
هنگامیکه تحریمهای نیمه دوم دهه ۹۰ آغاز شد، ترامپ کسی نبود که مبادلات بینالمللی ایران را مانند همتای پیشین خود، زیرسبیلی رد کند. صادرات نفت کاهش یافت، درآمد ارزی افت کرد و ارزش پول ملی به پایینترین حد خود در طول تاریخ رسید. با این وضعیت، خوشحالی صنعتگری که فکر میکرد قدرت رقابت پیدا کرده و حق خود را در بازار داخل از کالاهای وارداتی چینی میستاند، پایدار نماند. در نهایت صنعتگر هم در همین گرداب گرفتار و برای تامین حداقل نیاز ارزی خود و روشن نگه داشتن چراغ تولیدش، با مشکلات عدیدهای از جمله نبود ارز، نرخ بالای دلار و... روبهرو شد.
بهراستی تولیدکننده فراموش کرده بود که نمیتوان با دم شیر بازی کرد. شاید میتوان آن را به بازی گرفت اما این بازی بدون آسیب نخواهد بود. تولیدکننده میجنگد تا بتواند حیاتش را ادامه دهد و اینجاست که به صراحت میتوان گفت دلار، بلای جان تولید شده است.
زمانیکه نرخ دلار افزایش پیدا کرد، اما هنوز به ۱۰ هزار تومان هم نرسیده بود، بسیاری از تولیدکنندگان به صراحت اعلام میکردند؛ بهترین فرصت برای صادرات است، زیرا هم بازارهای داخلی از آن صنعتگر داخلی است و هم با گران شدن نرخ ارز، میتوان با صادرات سود بیشتری نصیب واحدهای تولیدی کشور کرد. اما این تلاش هم با افزایش افسارگسیخته نرخ ارز به بنبست رسید. با این همه فراموش نکنیم این همه نوسان در مقاطع زمانی گوناگون حکایت از اقتصاد و صنعت بیمار کشور دارد که خوشحالی را برای فعالان و ذینفعان آن کوتاهمدت و سختکوشی و مبارزه برای ماندگاری را بلندمدت میکند.
در این میان، یکی از خواستههای تولیدکنندگان، تسهیل فضای کسبوکار و از مولفههای آن تثبیت نرخ ارز است تا بتوانند برنامهریزی و هدفگذاری کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت داشته باشند. این در حالی است که نوسانات نرخ ارز، تمام بازارها را تحتشعاع داده و سبب شده نرخ مواد اولیه هم دچار نوسانات زیادی شود. در این کارزار بسیاری از واحدهای صنفی و کارگاههای کوچک از بین رفتهاند و در ادامه این چرخه ناقص، تولیدکنندگان متوسط هم با آبرفت سرمایه به تولیدکنندهای خرد تبدیل شدهاند. در این بازی البته بخش خصوصی سبک وزن بالا قرار دارد و کفه شرکتهای دولتی به پشتوانه حمایتهای صاحبش، سنگین و متین، جولان میدهند. آنها با گره خوردن سرنوشتشان با نرخ دلار هیچ دغدغهای از ادامه حیاتشان نداشته و هر زمان بخواهند بازار داخل را پوشش داده و چنانکه شرایط به نفعشان نباشد به سوی بازارهای بینالمللی میروند. در این میان، تامین بازار داخل با هزار منت بوده و صنعتگر باید همسو با آن حرکت کند. این روزها در بازار کشور، قایمباشکبازی دلار و تولید همچنان ادامه دارد و بهطور قطع تا زمانیکه مزاج اقتصاد بهبود نیابد، کسبوکار تعادل پیدا نمیکند.
ارسال نظر