اختصاصی گسترش نیوز:
چرا پروژههای دولتی شکست میخورند؟
در سال ۲۰۱۱ یک شرکت انرژی خورشیدی در آمریکا به نام "سولیندرا" اعلام ورشکستگی کرد. اعلام ورشکستگی یک شرکت البته خبر جدیدی نیست اما سولیندرا مثل هر شرکت دیگری نبود. بزرگترین سرمایهگذار آن دولت ایالات متحده بود؛ با مبلغ پانصد میلیون دلار سرمایه! این موضوع خبر جالبیست اما در واقع نباید خبر جدیدی باشد!
اگر بخواهیم از تاریخی درسی بگیریم این موضوع کاملا قابل پیشبینی بود. دولت همیشه سرمایهگذار بدیست. مثالهای زیادی برای این موضوع در اختیار داریم؛ اما دوتا از آنها برای روشن شدن بحث ما کافی است.
در سال ۱۸۶۵ پس از پایان جنگ داخلی، رهبران آمریکا در هیجان و استرس اتصال نواحی شمالی، جنوبی، شرقی و غربی کشور به یکدیگر از طریق شبکه ریلی ترانس کانتیننتال بودند. در نتیجه کنگره کمکهای مالی دولتی عظیمی برای ساخت شبکههای ریلی (یونین پاسیفیک، سنترال پاسیفیک و نورثرن پاسیفیک) اختصاص داد ولی هر سه این شبکه های ریلی مشکلات مالی بزرگی داشتند. مثلا یونین پاسیفیک از ابتدا مملو از رسواییهای بزرگ مالی بود، چندین بار ورشکسته شد و به دلیل اجرای بد بخشهای بزرگی از خطآهن آن دوباره ساخته شد.
منابع مالی خصوصی در مقابل دولتی
همزمان "جیمزجیهیل" بدون هیچگونه کمک مالی دولتی اقدام به ساخت خطآهن از سنتپاول تا سیاتل، به نام "گریت نورثرن" نمود. چگونه است که هیل توانست با منابع مالی خصوصی، کاری انجام دهد که یونینپاسیفیک، قادر به انجام آن با وجود میلیونها دلار کمک دولتی نبود؟
نکته اول انگیزه است. هزینه هر مایل خطآهن شبکه یونین پاسیفیک توسط دولت پرداخت میشد. بنابراین منفعت سازنده در این بود که خطآهن را به شکل مستقیم نسازد! هرچه مسافت طولانیتری مثلا برای رسیدن به نبراسکا ساخته میشد، شرکت سازنده، درآمد بیشتری کسب میکرد. در مقایسه اما هیل از سرمایه شخصی خود استفاده نمود. برای کسب سود، او مجبور بود خطآهن گریتنورثرن خود را مقاوم و مستقیم بسازد. کمپانی هیل برای بیش از یکصد سال به بیزینس خود ادامه داد. تا سال ۱۹۷۰ که با بقیه شبکه ریلی ادغام شد. در مقابل یونینپاسیفیک که مملو از فساد و رفتارهای غلط مالی از جمله پرداخت رشوه به طور عمده به مقامات دولتی بود، در عرض ۱۰ سال ورشکسته شد.
ماجرای اختراع هواپیما
داستان اختراع هواپیما حتی از این هم جالبتر است. در ابتدای قرن بیستم، کشورهای مهم اروپایی و آمریکایی به سختی مشغول تلاش برای اختراع ماشین پرنده بودند. اولین ملتی که به این اختراع دست نیکیافت برتری نظامی و تجاری قابل ملاحظهای پیدا میکرد.
سیاستمداران مهم آمریکایی نظیر "تدیروزولت" و پرزیدنت ویلیام مککینلی استدلال میکردند که ساختن هواپیما یک اولویت ملی است و به واسطه اهمیت موضوع آنقدر زمان نداریم که منتظر بخش خصوصی بمانیم و دولت باید بهترین متخصصین هوانوردی را انتخاب کرده و به آنها پول لازم را برای انجام این کار را پرداخت کند.
آن متخصص، پروفسور ساموئللانگلی بود. رئیس موسسه معتبر اسمیتسونیون و دارنده مدارک افتخاری از هاروارد، ییل، آکسفورد و کمبریج. لانگلی در همان زمان هم مخترع موفقی بود و کتابی با عنوان آزمایشات هوانوردی نوشته بود که بسیار از آن تقدیر شد.
مقامات دولتی به او پول لازم برای دو آزمایش پرواز ماشین پرنده را دادند و او هم فورا شروع به کار کرد. طبق تئوری او هواپیمایش لازم بود از روی یک قایق در رودخانه پوتوماک به هوا پرتاب شود. موتور بزرگ هواپیما آنگاه قادر خواهد بود آنرا برای چند دقیقه در هوا به جلو براند. وقتی تلاش او با شکست مواجه شد و هواپیمایش در رودخانه سقوط کرد، لانگلی انگیزهاش را از دست نداد و دوباره به سر کار خود بازگشت اما وقتیکه تلاش دوم او هم نتیجه بهتری نداد؛ لانگلی و سیاستمداران، تسلیم شدند.
اگر لانگلی با همه حمایت دولت، قادر به حل مسئله نبود تصور عمومی بر این بود که این مسئله اصلا قابل حل نیست. در آنزمان روزنامه نیویورک تایمز نوشت که پرواز انسان شاید تا یک میلیون سال دیگر به نتیجه نرسد. اما در کمال ناباوری همگان تنها ۹ روز پس از آزمایش ناموفق لانگلی، برادران رایت: اورویل و ویلبرت، دو تعمیرکار دوچرخه اهل دیتون اوهایو، با دو هزار دلار از پول خودشان آسمان را تسخیر کردند و در ساحل کیتیهاک در کارولینای شمالی، اولین هواپیما را به پرواز درآوردند و در عرض پنج سال هواپیمایی مناسب فروش به دولت برای کاربری نظامی ساختند.
شکست لانگلی با داشتن سوبسید دولتی، مشابه داستان یونین پاسیفیک است و موفقیت برادران رایت مشابه جیمزهیل و خطآهن گریت نورثرن بود. لانگلی و یونین پاسیفیک از پول دیگران خرج میکردند و در خرج کردنش آن دقتی را به خرج ندادند که هیل و برادران رایت در خرج کردن پول خود داشتند. چنان که روزنامه سانفرانسیسکو کرانیکل در آنزمان نتیجهگیری نمود: خراب شدن ماشین لانگلی باید پایانی باشد بر دخالت کنگره در هر زمینهای که متعلق به بخش خصوصیست!
این نصیحت خیلی خوبی است. رشد اقتصادی ناشی از تلاشهای کارآفرینانیست که پول خود را ریسک میکنند و نه سیاستمدارانی که پول شما را ریسک میکنند!
پروفسور برتون فولسوم
استاد دانشگاه پریگر
ارسال نظر