نگاه آنی و لحظهای معاملهگران
نعیمه صفوی، کارشناس بازار سرمایه بازیگر اصلی روند نزولی بازار را انتظاراتی میداند که درخصوص کاهش نرخ دلار و با کارگردانی دولت شکل گرفته است. او این انتظارات را با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی کشور یک «خوشخیالی» مینامد که به گفته او باعث میشود به شکل سنوات قبل، فنر نرخ دلار را فشرده و بعد رها کند.
به نظر شما چه عواملی باعث ایجاد روند کاهشی اخیر بازار شده است؟
انتظارات کاهشی نرخ دلار بازیگر اصلی این روزهای بازار است. بسیاری بر این باور هستند که نرخ دلار به سمت پایین میل میکند و همزمان یکسری گشایشهای سریع در اقتصاد و بهطور جزئیتر در موضوعاتی مانند تحریم و فروش نفت اتفاق خواهد افتاد، به بیان دیگر به نظر من یک خوشبینی افراطی وجود دارد، اما با توجه به مواضع سیاسی کلان ما و تنشهایی که بین ایران و آمریکا بعد از شهادت سردار سلیمانی به وجود آمده است، به نظر نمیرسد که به این زودیها مسائل سیاسی قابل حل باشد. با شکلگیری این خوشبینی حالا دولت هم سعی دارد به آن دامن بزند، درحالیکه به هیچکدام از دیگر برنامههای دولت و وضعیت فعلی اقتصاد مانند کسری بودجه همخوانی ندارد. بنابراین مواضع فعلی بر مبنای یک خوشخیالی شکل گرفته و بهصورت تجربی مشاهده شده که هر زمانی چنین اتفاقاتی افتاده است، در مرحله بعد با یک جهش در تورم و نرخ دلار مواجه شدیم که مردم و حتی دولتها را غافلگیر کرده است؛ یعنی هیچ وقت مطابق وضعیت واقعی اقتصادی و سیاسی جلو نرفتهایم و متاسفانه همیشه تلاش شده که خلاف قاعده و واقعیت بیان شود و این امر در مراحل بعدی موجب غافلگیری حتی دولت شده است چون این سیاست تنها تا حدی میتواند جواب دهد و پیش برود.
به هر حال این خوشبینی که پایهای هم در واقعیت ندارد خیلی زود باید با واقعیت سخت برخورد کند و شکسته شود. به نظر شما این روند تا کی ادامه خواهد داشت؟
به نظر میرسد که دولت تصور میکند با دولت جدید آمریکا به سرعت وارد مذاکره خواهد شد ولی شواهدی وجود دارد که این امر آنچنان در اولویت دولت مقابل وجود ندارد و به نظر میرسد که فرصت این مذاکرات به دولت بعدی ایران برسد. دولت بعدی در ایران هم در مرداد ماه بر سر کار خواهد آمد، با این اوصاف فرضیه اصلی شاید این باشد که بازار تا مرداد ماه در یک دوره انتظار ۶ماهه به سر ببرد تا به یک نتیجهگیری برسد. در همین گذران روزها احتمالا مردم خسته و منتظر بنشینند و گاهی هم نسبت به اخبار رفتارهایی احساسی نشان دهند.
در حال حاضر افکار عمومی به این نتیجه رسیده که دلار تا مدتی روند کاهشی خواهد داشت که این امر موجب تحریک تقاضای انباشته آنها خواهد شد. به بیان دیگر تاکنون هربار این اتفاق افتاده یک موج فروشی ایجاد شده است، اما این بار ممکن است سقوط با آن شدت گذشته اتفاق نیفتاد و مردم آنچنان رغبتی به فروش زیاد نداشته باشند و حتی تمایل خرید هم داشته باشند؛ یعنی ممکن است اینبار برعکس تجربههای سنوات قبل اتفاق بیفتد، بنابراین نمیتوان صرفا با خوشبینی جلو رفت.
به هر حال باید به زودی مشخص شود که دلار با نرخهای خیلی پایین وعده داده شده واقعیت ندارد. آیا ممکن است بعد از آن نرخ دلار دوباره روند صعودی مانند گذشته را پیش بگیرد؟
دقیقا همین است و این یک خوشبینی افراطی است. طی این مدتی که مردم با شیوع کرونا دست به گریبان بودند و مسافرتها کاهش یافت، تقاضای ارز پایینی در بازار وجود داشت، اما اگر سایه کرونا برداشته شود و نرخ دلار پایین بیاید، بالاخره بسیاری از تقاضاها برمیگردد و به تبع آن مقداری از نرخ کاهش یافته قبلی اصلاح میشود.
این عوامل قاعدتا بر شرکتهای صادراتی اثر خواهند داشت. اگر گشایشی در اقتصاد صورت گیرد، برنده اصلی آنها خواهند بود؟
اگر موانع صادراتی برداشته شود باعث کاهش یکسری هزینههای مبادله خواهد شد. بهعنوان نمونه روند فولاد مبارکه و یکسری شرکتها از این دست که در حال گسترش و توسعه تولید خود هستند، خیلی در بند کاهش نرخ دلار نیستند. ارزش شرکتی مانند فولاد مبارکه در پایین و بالادست همزمان فعالیت میکند نمیتوان با یک شاخص عددی مثل نرخ ارز تعیین کرد. همچنین در مقادیر فروش و اندازه بسیاری دیگر از شرکتهای کنونی بازار سرمایه تحول صورت گرفته است، یعنی یک زمانی شرکتی با ارزش ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد شرکت بزرگی محسوب میشد اما اکنون یک سایز نرمال است و بسیاری از بنگاهها ارزش ۳هزار میلیاردی دارند.
مثل این است که وقتی کسی پولدار میشود راه سرمایهگذاری کردن و افزایش بازدهی را یاد میگیرد. برای نمونه باید به شرکت خوارزمی اشاره کرد. این شرکت که تا چند سال پیش با ۱۲ تا ۲۰ تومان سود کار میکرد، امسال سود خود را به ۱۲۰ تومان رسانده است، بنابراین پولی که در سال ۹۸ وارد این شرکتها شد به همه آنها یک توان مضاعف برای رشد و توسعه میدهد که بازار ما متاسفانه چشم خود را روی این مساله بسته است. یعنی همه چیز را در لحظه و تنها بر اساس نرخ ارز محاسبه میکنند، درحالیکه همیشه روندهای بازار به گونهای پیش رفتهاند که طی زمان به ارزش واقعی خود برگشتهاند.
به نظرتان قیمت سهام شرکتها در بازار در حال حاضر به زیر ارزش واقعی خود رسیده است؟
بله. مثلا بانک ملت فقط با ۷ میلیارد دلار دارایی که در کره جنوبی دارد، در حال حاضر با کمتر از ۳ هزار میلیارد تومان معامله میشود، فارغ از تمام داراییهای دیگری که دارد. بازار ما که همیشه در ارزشگذاری شرکتها دچار انحراف میشود، اکنون در اوج بدبینی خود قرار دارد.
فولاد مبارکه هم در چنین وضعیتی قرار دارد. شرکت سنگان از زیرمجموعه این شرکت در حال حاضر راهاندازی شده و همینطور اگر به صورتهای مالی آنها رجوع شود مشاهده میشود، علاوه بر اینکه در خود شرکت اصلی جهش بسیار بزرگی در تولید رخ داده است، این موضوع در بسیاری از شرکتهای زیرمجموعه آن هم به عین مشاهده میشود. این گونه است که بازار باید کمی با این نگاه لحظهای و آنی و تکبعدی فاصه بگیرد و اگر تنها نگاهی گذرا بهصورتهای مالی ۹ ماهه داشته باشند، به نظر میرسد حال بازار به مقدار زیادی التیام یابد.
همیشه گفته میشد دولت نباید در روندهای بازار دخالت کند. به نظر شما در حال حاضر هم به همین حکم باید عمل شود؟
اگر اکنون دولت و حقوقیها وارد بازار شوند و حمایت کنند در نهایت برنده خواهند بود، چون به هر حال قیمتها بسیار پایین آمده است. گزارشهای پیشرو نشان میدهد که قیمتهای فعلی خیلی جذاب شده و از نظر ارزشی فاصله زیادی با قیمت بازاری خود دارد.
همچنان سیاستگذاریها بهویژه قیمتگذاریهای دستوری در حال اعمال هستند. آیا این مسائل میتواند موجب کاهش سوددهی آنها شود؟
چندسال پیش درباره این موضوع بحث شد و قیمت خوراک پتروشیمیها افزایش یافت، اما اکنون به اندازه قیمت آن زمان در حال سودسازی هستند. ما در شرایط نرمالی قرار نداریم و همیشه در شرایط تورم راهی برای پوشاندن ناکارآمدیها وجود داشته است. اگر نرخ خوراک هم گران شود طی زمان با کمک تورم جبران میشود. به عبارت دیگر ما نمیتوانیم برای آینده نرخ تورم پایینی پیشبینی کنیم چون همه میدانیم وقتی دست دولت خالی است فشاری روی یک بخش میآورد و بعد این امر سلسله وار روی دیگر بخشها هم اثرگذار میشود.
این روزها برخی انتقادات راجع به دستکاری روند معاملات برای کاهش قیمت سهمها در بازار مشاهده میشود. نظر شما در این رابطه چیست؟
تا حدی در سفارش فروشهای چند روز گذشته شائبه وجود دارد. برای مثال در یک مورد در معاملات نماد «فارس» حدود ۳۵میلیون سفارش فروش (صف فروش) وجود داشت، بعد ما ۱۰ میلیون خرید کردیم که به ۲۵ میلیون برسد، ولی در همان زمان به حدی اُردر وارد سهم شد که به ۶۵ میلیون رسید. درست است که امکان دارد اینها اُردرهای خرد باشند، اما اینگونه نیست که وقتی معاملهگران مشاهده کنند یک نماد در حال رشد تقاضاست به آن فشار مضاعف وارد کنند. این هجوم ما را غافلگیر کرد. اینها یکسری رفتارهاست که باعث میشود اعتماد مردم بازار کاهش مییابد.
ارسال نظر