۳ دلیل در ثبت بهترین سودآوری صنایع بورسی
کارشناس بازارسرمایه با اشاره به ۳ دلیل در ثبت بهترین شرایط دو سال گذشته اکثر صنایع و شرکتهای بورسی در سود آوری، چند مانع در عدم رشد سهام ارزنده را اعلام کرد.
محمد داود فصاحت درباره شرایط روزهای اخیر بازار سهام و صنایع با انتشار متنی تحت عنوان "غفلت از ریسکها در ارزندگی بازار" در دنیای اقتصاد اعلام کرد: اکثر صنایع و شرکتهای بورسی طی دو سال گذشته در بهترین شرایط قرار گرفتهاند که ناشی از دلایل مختلفی است.
اولین دلیل این است که در روندهای تورمی پرشتاب، فروش شرکتها بهطور مستقیم از تورم تاثیر میگیرد ولی بهای تمامشده محصولات شرکتها به همان نسبت رشد نمیکند.
در همین دلیل نکتهای وجود دارد و آنهم این است که در چهار سالگذشته نرخ دلار حدود ۷ برابر رشد کرده و دستمزد شرکتها دو برابر شده اما سایر هزینههای شرکتها ریالی است و تحتتاثیر تورم و نرخ دلار قرار نگرفتهاند. این موضوع باعثشده فروش شرکتها با سود بیشتری همراه شود و رشد کند و در نتیجه حاشیه سود شرکتها در شرایط مناسبی باشد.
دلیل دوم این است که در روندهای تورمی شرکتها در بخش مواد اولیه، همیشه مقداری مواد با قیمتهای قبل خریداری و در انبارها نگهداری میکنند اما در محصول نهایی با نرخهای جدید به فروش میرسانند که باعث میشود در دورههای فروش، اثری ایجاد کنند. نتیجه عملی آن برای سهامداران این شرکتها این است که حاشیه سود این محصولات با مواداولیهای از قبل خریداری شده به طور خودکار، بیشتر شود.
سومین دلیل بهترین وضعیت حاشیه سود شرکتها در یکی دو سال گذشته این است که قیمتهای جهانی از میانگینهای گذشته بالاتر رفته و با توجه به اوضاع دنیا و سیاستهای انقباضی میتواند اصلاحی باشد و از سقف فاصله بگیرد و به میانگین معمول و حاشیه سود برگردد. بهعنوان مثال قیمت مس در سالهای گذشته ۵ تا ۶هزار دلار نوسان داشت اما سال گذشته به ۹ هزار دلار رسید.
موارد اعلامی نشان میدهد سهام شرکتهای بورسی به دلیل این اثرات، بیشتر از ارزش واقعی ارزشگذاری میشوند و همین مسئله ریسک بازار را افزایش داده است. با توقف روند تورمی، هزینهها به رشد ادامه میدهند و فروش جایی برای رشد ندارد و در نتیجه حاشیه سودها به میانگین طبیعی برمیگردد اما باید این موضوع را درنظر گرفت که سیاستهای قیمت گذاری دولت در هر کدام از صنایع به سمتی در حال پیشروی است و حتی با رشد دلار و تورم، روند سودآوری و فعالیت شرکتها برعکس میشود و فروش با همان نسبت رشد نمیکند. مانند قوانین مقطعی که برای شرکتهای معدنی و فلزی در بحث مالیات وضع کردند. به بیان دیگر نگاه سیاستگذار این است که فروش شرکتها، کمتر از تورم تاثیر بگیرد.
اقدامات سیاست گذار در مسائل مهم مثل احیای برجام هم مورد توجه است. چرا که هرکدام از شرکتهای بورسی و ارزنده، ممکن است با به نتیجه رسیدن مذاکرات یا منتفی شدن مذاکرات با تنشها و افت و خیزهایی مواجه شوند. همچنین قیمتهای جهانی که در سطح تقریبا بالایی قرار دارند، طولانی شدن جنگ روسیه و اوکراین، تداوم تورم اقتصاد ایران و صعود دلار، قطع برق صنایع هم باید برای خرید سهام شرکتها در نظر گرفته شود.
در نگاه کلی و هنگام تحلیل بنیادی شرکتها و بورس این نتیجه حاصل می شود که سهام ارزنده هستند اما به این معنای نبود ریسک هم و عدم وجود شرکت های پر ریسک نیست.
ارسال نظر