در گفتگوی صمت با شهباز حسنپور، نماینده مجلس تشریح شد:
ابر چالش اقتصاد ایران
مهاجرت نخبگان یا بهاصطلاح فرار مغزها یکی از معضلات جدی ایران بوده است. مشکلی که علاوه بر نخبگان و اندیشمندان، اکنون دامن اکثر اقشار جامعه را گرفته است. دانش آموزان، دانشجویان به خصوص در رشتههای پزشکی و مهندسی، سرمایهداران و اکنون کارگران خبره صنعتی از اقشاری هستند که در طول دو سال اخیر، بیشترین آمار مهاجرت به کشورهای توسعهیافته را به ثبت رساندهاند. بنا به گفته شهباز حسنپور، نایبرئیس کمیسیون اقتصادی یکی از چالشهای فعلی بازار کار ایران، کاهش نیروی انسانی است.
نیروی انسانی به ویژه نیروی متخصص در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه نقش اساسی ایفا میکند. در تقسیم بندی بانکجهانی نیز یکی از منابع ثروت کشورها، نیروی انسانی به ویژه متخصصان کشور ذکر شده است. سرمایه انسانی از ابزارهای مهم، توسعه است و توسعه نیز منوط به حفظ سرمایه انسانی است. به عبارت دیگر سرمایه انسانی یا همان نیروی متخصص و ماهر هم ابزار هستند و هم هدف توسعه. امروزه نیروی ذهنی، تفکر و مدیریت جامعه، ثروت محسوب میشود و مهاجران نخبگان و اندیشمندان میتواند موازنه علمی یک سرزمین را با چالش جدی مواجه کند.
در فرهنگ معین آمده است: ( مهاجرت یعنی از موطن خود به جایی دیگر نقل مکان کردن و هجرت گزیدن) همچنین در فرهنگ فارسی عمید مهاجرت به معنی از جایی به جایی رفتن و در آنجا منزل کردن و دوری کردن از شهر و دیار آمده است. اما در تعریفی کاربردی و ملموس میتوان مهاجرت را به این صورت تعریف کرد: « ترک سرزمین اصلی و ساکن شدن در سرزمین دیگر به طور دائم یا موقت، مهاجرت زمانی یک مسئله اجتماعی تلقی میشود که میزان مهاجرت از داخل به خارج در مدت یک سال بیش از میزان مهاجرت از به داخل باشد. مهاجرت نیروی متخصص و اکنون کارگران خبره، موضوعی است که جامعه ایران در طول سالها درگیر آن شده است. براساس پیمایشی در آذر۱۴۰۰ میزان تمایل مهاجرت ایرانی ها به ۳۳ درصد رسیده است. در همین راستا با شهباز حسنپور، نایب رییس کمیسیون اقتصادی مجلس به گفتگو نشستیم.
تولید بدون نیروی کار بی معنی است. آمارها میگویند که به سمت منفی شدن جمعیت پیش میرویم. این اتفاق در تاریخ جمعیت شناختی ایران بیسابقه است. همچنین آمار حاکی از آن است که حجم مهاجرت کارگران به خصوص کارگران صنعتی افزایش پیدا کرده است. دورنمای این وضعیت را چگونه میبینید؟ آیا با ادامه این روند، کار به جایی میرسد که نیروی کار کم بیاوریم؟ چه باید کرد؟
جمعیت موضوعی است که هم براساس تاکید مقام معظم رهبری و هم مجلس که «قانون جوانی جمعیت» را ابلاغ کرده، به یکی از اولویتهای جدی و مهم دولت و دستگاههای اجرایی تبدیل شده است. درحال حاضر حدود ۲۰ کشور جهان دارای رشد منفی جمعیت هستند و براساس پیش بینیهای صورت گرفته، این تعداد به سرعت افزایش خواهند یافت. با ادامه این روند، جمعیت در محاسبات اقتصادی و به ویژه نیروی جوان، عامل کلیدی موفقیت اقتصادها خواهد بود. این نیاز از سه منظر، تولید، مصرف کالا و خدمات مورد توجه جدی است و کشور برای پویایی اقتصادی خود نیازمند تولید است.
ایران جز کشورهای بالای این هرم است و نیاز به جذب جمعیت طی سالهای پیش رو دارد. باید هرچه سریعتر و بیشتر از قبل برای این بحران جدی چارهاندیشی کرد. از سوی دیگر نیروی کار یکی از مهمترین عوامل تولید است و خروج آن از کشور برای جامعه، هزینه اقتصادی به بار می آورد. یکی از چالشهای فعلی بازار کار ایران، کاهش نیروی انسانی است که علت اصلی آن کم بودن ظرفیت جذب و به کارگیری آنها در بخشهای اقتصادی کشوراست. افزایش نرخ بیکاری در ایران و نیاز کشورهای دیگر، سبب افزایش مهاجرت نیروی کار شده است.
مدیران کارآفرین تا حدی میتوانند فشارها را تحمل کرده و ریسک فعالیتهایشان را بپذیرند. برخی شاید سرمایه خود را در حوزه دیگری مانند ساختوساز وارد کنند و برخی هم تصمیم به مهاجرت میگیرند. به دلیل تحریم و حضور مدیران دولتی کمتجربه، از تخصص و مهارت حمایت نمیشود؛ لذا صنعتگران از تلاش کردن دلسرد میشوند. وقتی تولیدکننده به هر راهکاری متوسل میشود، اما به نتیجه نمیرسد، راه آخر را انتخاب میکند و فعالیت خود را در کشورهای دیگر ادامه میدهد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که سرمایهگذاری دولت در حوزه صنعت و استفاده از مدیران باتجربه دولتی میتواند منجر به افزایش زمینه فعالیتهای تولیدی شده و روند مهاجرت بهخصوص در میان کارگران صنعتی را کاهش داده و راهگشای این مشکل باشد.
ارزش پول ما کاهش یافته است. این موضوع یکسری پیامد منفی به دنبال دارد اما صادرات را تسهیل میکند. کشورهایی مانند چین از ارزش پایین پول ملی برای تسهیل صادرات خود استفاده کرده اند. به هر حال این اتفاق در کشور ما رخ نداد. به نظر شما دلیل عدم موفقیت در این امر چیست؟
ما در سال جاری ۱۳ درصد افزایش صادرات داشتهایم و این قابل کتمان نیست اما موضوع این است که وقتی قیمت ارز نسبت به گذشته ۳ برابر شده است باید رشد صادرات ۱۰۰ درصد باشد نه ۱۳ درصد! و ۱۳ درصد در مقابل ۱۰۰ درصد عدد پایینی است. برای مثال وقتی صادرکننده کالا به عراق و افغانستان به ازای صادرات، ریال دریافت میکند. باید ارز را با قیمت ۱۵ هزار تومان بخرد و تحویل دولت دهد. با چنین اقدامی در مسیر ورشکستگی قرار میگیرد، قطعاً نمیتواند صادرات را ادامه دهد و همین میزان صادرات هم به مرور از بین میرود. اقتصاد ما در شرایط جنگی است. نمیتواند از الگوی آزاد، بهره کامل ببرد. تحریم هستیم، صادرات و واردات با موانع اساسی مواجه است، نظام بانکی جهان، اجازه نقلوانتقال پول را نمیدهد. لذا در این شرایط دولت باید در مواردی سیاستهای بازدارنده به کار گیرد.
سوالی که در این زمینه مطرح میشود آن است که کدام کشور به دلیل صادرات ارزان و انتقال یارانه به خارجیها، قیمتهای داخل را بالا میبرد؟
قیمت کالای صادراتی تابع سود بازرگانی، هزینه انتقال و تعرفه است. وقتی کالای ما در کشور مقصد ارزان تمام میشود؛ یعنی تعرفه درست تنظیم نشده است، نه اینکه قیمت پایین است! مگر ما برای خودروی وارداتی 90 درصد مالیات وضع نمیکنیم و ۱۲۰ برابر بالاتر به دست مصرفکننده نمیدهیم! پس عکس آن نیز صادق است و کالای صادراتی ما باید نسبت به قیمت جهانی از طریق مالیات ستانی تعدیل شود. نباید کالاها را به بهانه قاچاق جهت استفاده در کشورهای همسایه، برای مردم گران کرد. ما میتوانیم با داشتن ارتش بیست میلیونی قاچاق را مهار کنیم.
در طول سالهای گذشته، تحریم اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار داده است. در این میان بحث فعالیتّهای فراسرزمینی برای برخی صنایع ازجمله پالایشگاهها مطرح است، نظر شما در این باره چیست؟
میتوان از سهامداری ایران در پالایشگاههای فراسرزمینی به عنوان یکی از راهکارهای بیاثر کردن تحریمها در بحث فروش نفت یاد کرد. ما میتوانیم فرآورده را تولید کنیم و درهمان مناطق به فروش برسانیم یعنی بازار فروش محصولات فراهم است. بنابراین همکاری فراسرزمینی پالایشگاهی ایران، بازار فروش نفت را گسترش میدهد.البته در مسیر تبدیل نفت به فرآوردههای نفتی، نباید موضوع زمان و هزینه بسیار بالای ساخت پتروپالایشگاه و پالایشگاه را فراموش کرد.
در این شرایط بهترین راهکار، استفاده از ظرفیت پالایشگاههای ساخته شده است. در این راهکار، ایران اقدام به تولید فرآورده در پالایشگاههای ساخته شده موجود در سطح جهان میکند، به ویژه پالایشگاههایی که امکان سرمایهگذاری و سهامداری در آن وجود دارد.
این موضوع چه تاثیراتی بر اقتصاد کشور و روابط بین المللی ایران دارد؟
در حال حاضر ۶۵ تا ۷۰ درصد صنعت نفت داخلی است. میتوان با بهرهبرداری از این توانایی و ظرفیت، از یکسو روابط بینالمللی خود را گسترش دهیم و از سوی دیگر شاهد تاثیرات مثبت آن بر اقتصاد کشور باشیم. برای مثال میتوان به کشور ونزوئلا اشاره کرد که در حال حاضر به دلیل مشکلات موجود در مسیر تحریمها، به شدت در زمینه تعمیر تجهیزات و استفاده از حداکثر ظرفیت پالایشگاههای خود به مشکل خورده است؛ بخش مهمی از پالایشگاههای این کشور با مشکلات جدی در تجهیزات روبهرو است و عدم تعویض آنها سبب شده تا ظرفیت پالایشی این پالایشگاهها به شدت کاهش یابد. در نتیجه با ظرفیت حداقلی، فرآوردههای نفتی سوختی را تولید کنند. ضمن اینکه میتوانیم همین همکاری را با کشورهای حاشیه دریای خزر و آسیای میانه و قفقاز نیز داشته باشیم. ما هم توان ارائه فناوری و هم خدمات فنی در این زمینه را داریم. همانطور که در بحث سوآپ نفتی همکاریهای سهجانبه داریم در این بخش پالایشگاهی و پتروشیمی نیز این امکان وجود دارد.
ایران سالهاست با وجود تحریمها توانسته ظرفیت حداکثری پالایشگاههای خود را نگه دارد. همچنین از توان فنی مهندسی بالایی برخوردار است. لذا باید از این فرصت برای صادرات خدمات فنی- مهندسی و تجهیزات اقدام کند.
علاوه بر این در حوزه نفت قراردادهای خوبی برای استخراج نفت میادین مختلف و ساخت پتروپالایشگاهها از سوی وزارت نفت امضا شده که این اقدام ما را از خام فروشی به سمت فروش فراوردهها و محصول نهایی نفت سوق داده است. در حوزه کشاورزی ما شاهد افزایش تولید محصولات هستیم به گونهای که در سال گذشته میزان گندم خریداری شده از کشاورزان با قیمت خرید تضمینی به میزان ۵ میلیون تن بوده که این میزان در سال جدید و تا پایان مردادماه به ۷.۵ میلیون تن رسیده است.
در تولید ذرت و جو و... شاهد افزایش تولید هستیم و این افزایش تولید در حالی است که استانهای مختلف خشکسالی چندساله و سرمازدگی و سیل را هم تجربه کردهاند. لازم است تا به منظور تولید هرچه بیشتر محصولات کشاورزی، دولت حمایتهای ویژهای را به دلیل سرمازدگیها سیلها و خشکسالیها از کشاورزان به عمل آورد.
سخن پایانی
رویکرد توسعهای ایران در فروش نفت خام به پالایشگاههای فراسرزمینی در کشورهایی که مانند ایران تحت تاثیر تحریمها هستند، سیاست دولت سیزدهم است که در همین یک سال باعث افزایش چشمگیر درآمد از نفت و میعانات نفتی شده است. کارشناسان معقدند یکی از موارد اساسی برای بیاثر کردن تحریمهای نفتی، تغییر رویکرد از خامفروشی به سمت فرآوردهفروشی و تولید محصولات نهایی و ایجاد ارزش افزوده بیشتر در مسیر کاهش وابستگی کشور به نفت خام است که ایجاد و احداث پتروپالایشگاهها و تبدیل نفت به فرآوردههای متعدد، یکی از این راهکارهاست. اما در این شرایط یکی از راهکارهای موجود استفاده از ظرفیت «پالایشگاههای فراسرزمینی» است. در این راهکار ایران اقدام به تولید فرآورده در پالایشگاههای ساخته شده موجود در سطح جهان میکند، به ویژه پالایشگاههایی که امکان سرمایهگذاری و سهامداری در آن وجود دارد.
در شرایط سهامداری کشورمان در این پالایشگاهها، نه تنها به سرمایهگذاری اولیه و صرف زمان برای ساخت نیاز نیست، بلکه ایران در ازای سهام دریافت شده، یک خدمت یا کالا ارائه میدهد؛ مفهومی که از سالها قبل در مفاهیم اقتصاد انرژی دنیا وجود داشته و دارد. بهطورکلی گزاره «سهامداری در پالایشگاههای فراسرزمینی»، یکی از اصلیترین راهکارهای خنثیسازی کوتاهمدت تحریمها شناخته میشود. در نتیجه، سهامداری ایران در پالایشگاههای فراسرزمینی علاوه بر خنثیسازی تحریمها، امکان فروش نفت ایران به این پالایشگاهها و همچنین ایجاد درآمدهای ارزی جدید را فراهم میکند؛ بنابراین، ایران با در پیش گرفتن سیاستهای درازمدت برای کاهش و خنثیسازی تحریمها به راههای کوتاهمدتی نیز روی آورده که سهامداری ایران در پالایشگاههای فراسرزمینی در ازای صادرات خدمات فنی و مهندسی به کشورهایی مانند ونزوئلا یک نمونه آن است.
برای مشاهده و دانلود ویژه نامه تولید مقدس اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر