دلایل سقوط بورس چیست؟
از روز گذشته شاخصهای بورس ریزش کرده و بسیاری از سهامداران بورس، سرمایههای خود را از دست دادند. دولت به جای قبول مسئولیت برای دعوت همگانی مردم به سرمایهگذاری در بورس، آنهم در زمانی که تولیدی در کشور وجود ندارد، گفته ضرر و زیان بورس طبیعی است.
روز گذشته برای سهامداران بورس روز خوشایندی نبود و بالاخره دعوت همهجانبه دولت برای سرمایهگذاری مردم در بورس آثار منفی خود را نشان داد و کسانی که همه سرمایه خود را به بورس برده بودند، با اخبار تلخ ریزش سهام روبهرو شدند. این در حالی بود که دولت خود بهتر میدانست رشد بورس بدون رشد اقتصادی است و دعوت مداوم مردم به بورس، بیآنکه در اقتصاد و تولید اتفاقی بیفتد، چه آثار زیانباری خواهد داشت.
در پی ریزش شدید بورس، دولت به جای آنکه مسئولیت عملکرد خود را بپذیرد، ریزش بورس را اتفاقی طبیعی خواند و حسن قالیباف اصل رئیس سازمان بورس ضرر سهامداران را به اطلاعات ناقص سرمایهگذاران ربط داد و بیآنکه از عدم شفافیت شرکتهای بورسی سخن بگوید، پای دولت را کنار کشید؛ گویی اصلا دولت روحانی در این میان نقشی نداشته است!
کارشناسان نزدیک به دولت، مسائلی همچون بازگشایی نماد ایرانخودرو و نوسان طلا و دلار و... را عامل ریزش عنوان کردهاند که به نظر میرسد اینگونه تحلیلها بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، به نوعی فرار از مسئولیت است.
یک اقتصاددان، میگوید: این روزها سرمایهگذاری در بورس به صورت هدفمند بالا رفته و درست از زمانی که نرخ سود بانکی به ۱۵ درصد تنزل پیدا کرد، تبلیغات گسترده و فریبنده دولتیها هم آغاز شد برای اینکه بتوانند بازار بورس را تقویت کنند و عمق ببخشند.
محمود جامساز افزود: هر چند گفته میشود که از طریق تقویت بازار سرمایه میتوانیم تولید ناخالص داخلی را افزایش دهیم اما با توجه به اینکه اقتصاد ایران بانک محور است. بانکها هم منابع محدودی دارند و در این مدت از منابع خرد مردمی جهت اعطای تسهیلات به بخشهای غیرتولیدی استفاده شده و نقدینگیها به صورت ثروتهای انباشته در دست یک عدهای خاص قرار گرفته است و هر چقدر که ارزش بورس افزوده شود به نفع افرادی است که از سهام بالایی برخوردارند.
او ادامه میدهد: ۷۰ تا ۸۰ درصد بورس در دست شرکتهای خصولتی و دولتی و شرکتهایی هستند که با مثلث ثروت و قدرت اطلاعات هستند و اینها هیچکدام مایل نیستند که مدیریت شرکتهای بورسی از دستشان خارج شود.
جامساز ادامه میدهد: زمانی که خصوصیسازی انجام شد بر اساس سیاستهای کلی نظام در بند "ج" آن ۳۵ درصد سهام از سوی بخش خصوصی واقعی قرار بود عرضه شود، زیرا ۲۰ درصد سهام دولتی و ۵ درصد سهام مدیریتی بود و ۳۵ درصد هم قرار شد سهام عدالت عرضه شود و بخش خصوصی واقعی هم این ریسک را نمیکرد تا ۳۵ درصد سهام را بخرد، زیرا با ۳۵ درصد از سهام بورسی هیچ وقت نمیتوانست مدیریت اصلی را در دست گیرد و در حلقه مدیریت وارد شود و همیشه مدیریت بورس در دست سهامداران بزرگ در شرکتهای بزرگ بوده است.
این اقتصاددان میگوید: دولت درحالحاضر با کمبود مالی شدیدی روبهرو شده و علاوه بر کسری بودجه ۱۸۰ هزار میلیارد تومانی که مرکز پژوهشهای مجلس پیشبینی کرده، هزینههای کرونا و پسا کرونا را هم باید پرداخت کند و این منابعی که در اختیار دارد به هیچ وجه کافی نیست و این منابع به هزینههای جاری و عمومی هم نمیرسد.
جامساز میگوید: درحالحاضر فروش نفت به شدت پایین آمده و درآمدهای مالیاتی نیز به دلیل کاهش درآمدهای نفتی و کمبود ارز کاهش پیدا کرده پس درآمد ملی کمتری هم ایجاد میشود و به دلیل کاهش ۳۶ درصدی صادرات در فرورین ماه و نبود درآمدهای گردشگری و نامعلوم بودن فروش اوراقهای بدهی دولت و محدودیت در برداشت از صندوق ذخیره ارزی دولت با تنگنای مالی روبهروست.
او ادامه میدهد: شرکتهای خارجی و موسسات بینالمللی خارجی هم به ایران در این وضعیت وام نمیدهند و ایران نمیتواند از آنها استقراض کند و بنیادهای بزرگ فرادولتی از آستان قدس و... هم با توجه به انباشت ثروت همچنان مالیات نمیدهند؛ بنابراین بورس یکی از محفلهایی است که مورد توجه دولت قرار گرفته و شدیدا تبلیغ میکند تا مردم سرمایههای خود را وارد بورس کنند.
جامساز ادامه میدهد: هر معاملهای که در بورس صورت میگیرد، ۰.۵ درصد مالیات آن به دولت تعلق میگیرد و در دو سه روز گذشته بالاترین رقم معاملات در بورس یعنی ۲۵ میلیارد تومان انجام شد که حدود ۱ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان تنها مالیات آن میشود.
او ادامه میدهد: ابتدای انقلاب زمانی که بورس فعالیت خود را آغاز کرد به قدری حجم معاملات در بورس پایین بود که پیشفروش خودروها ارزشش بیشتر از کل معاملات بورس بود. اما طی این سالها با افت و خیز بورس فعالیت خود را ادامه داد و در سال ۸۴ حباب بورس ترکید؛ درست نخستین سال ریاست جمهوری احمدی نژاد که با شعار عدالتخواهی آمده بود، تعداد بسیار زیادی از مردم زندگی خود را از دست دادند که اغلب افراد آسیبپذیر جامعه بودند.
جامساز ادامه میدهد: در این سال بخشی از معلمان و بازنشستگان و افرادی که یک مقدار پول در بانک پسانداز داشتند و از بهره این سرمایهشان امرار معاش میکردند، کل سرمایهشان از بین رفت و هیچ کس هم مسئولیت این موضوع را به گردن نگرفت.
او میگوید: از سال گذشته تاکنون بورس حدود ۲۰ برابر رشد کرده و درحالحاضر معاملاتش به ۲۵ میلیارد تومان در روز رسیده که میتواند منبع درآمد خوبی برای دولت باشد که بخش بزرگی از هزینههایش را جبران کند و این تعهداتی که در خصوص مسئله خسارت کرونا دارد در مورد کسب و کارها و بنگاههای کوچک را تامین کند.
این اقتصاددان در پاسخ به این پرسش که چرا بورس در ایران تا این میزان نامطمئن است و در حالت طبیعی فرآیند بورس باید چطور باشد؟ ادامه میدهد: بزرگ شدن بورس دلیل این نیست که بورس ارزشمند شده، زیرا ارزش واقعی بورس باید متناسب با رشد واقعی اقتصاد باشد و بازار مالی در بخش واقعی اقتصاد در یک تناسب واقعی و منطقی قرار داشته باشد؛ این در حالی است که طی دو سال گذشته رشد اقتصادی ایران منفی بوده این یعنی اقتصاد ما کوچکتر شده یعنی سرمایهگذاری تزریق نشده، پس پولهایی که در بورس وارد شده که قرار بوده وارد تولید شود اما نشده پس باید پرسید این سرمایهها کجا رفته است؟
او ادامه میدهد: به نظر میرسد درحالحاضر بورس تنها یک بازار سفتهبازی است و یک بازار قمار است و این پولها تنها بین یک عده خاص جابهجا میشود و قیمتها در بورس قیمتهای واقعی نیست، زیرا بسیاری از شرکتها بازدهیشان در پایان سال منفی است، اما رشد سهامشان در بورس و ارزش اسمیاش بالا رفته که مغایر با هم است و تضاد دارد.
جامساز میگوید: از یک جایی به بعد حباب بورس میترکد و آنجاست که بسیاری از افرادی که از طبقات متوسط و پایین جامعه با سهام خرد به امید درآمد بهتر وارد بورس شدهاند، همه از بین میرود.
او میگوید: شرایط کنونی بورس مانند شرکتها و موسسات مالی و اعتباری است که سر و صداری زیادی کردند و همه با تبلیغات وارد شدند و مانند قارچ رشد کردند و ۸ هزار تا از آنها با اسامی ائمه و معصومین وارد بازار شدند و سرمایههای مردم را گرفتند و بانک مرکزی ۳۸ هزار میلیارد تومان از منابع خود را اسکناس چاپ کرد و پرداخت کرد و بخشی از مردم هم هنوز طلب دارند.
این اقتصاددان با اشاره به صندوقهای بورسی نیز میگوید: گفته شده برای سرمایهگذاری در این صندوقها از ۱۰ هزار تومان تا ۲ میلیون تومان مردم میتوانند در آنها سهام بخرند که نحوه مدیریت آنها هم با صندوقهاست، اما این نگرانی وجود دارد که سرنوشت این صندوقهای بورسی هم مانند موسسات مالی شود.
جامساز ادامه میدهد: قیمتهای بورس همچنان مشخص نیست و مردم باید دقت کنند برای سرمایهگذاری و همه سرمایههای خود را وارد بورس نکنند به خصوص سهامداران کوچک چون ارقام ۱۰ میلیون و ۲۰ میلیون و ۳۰ میلیون تومان در بازار سهام پولی نیست و سهامی نمیتوانند با آنها خریداری کنند و ممکن است از بین برود؛ این در حالی است که سهامداران بزرگ در صورتی که زیان هم بدهند باز میتوانند زندگی خود را ادامه دهند. این بازار سهام آن بازار سهامی نیست که در بخش تولید کمک کند تا تولید راه بیفتد بلکه بازار سهام سفتهبازی است و با بخش اقتصادی کشور تناسب منطقی ندارد.
ارسال نظر