مدیریت بحران پیچیده آب ضروری است
جنـجـال حقـابـه
مناطق شمال غرب ایران از منابع قابل توجه آبی در داخل برخوردار است که نیازهای را به آبریز فرات کاهش میدهد اما محدودیت منابع آبی در شرق، به حقابه رودخانه هیرمند اهمیتی مضاعفی بخشیده است.
بخش قابل توجهی از زیست و حیات، ساکنان سیستان وابسته به آبریز هیرمند و تامین حقابه ایران از این رودخانه است. ابراهیم رئیسی، روز پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت، در جریان سفر خود به سیستان و بلوچستان درباره لزوم ارسال حقابه هیرمند از سوی دولت افغانستان، سخن گفت و خطاب به حکومت طالبان هشدار داد: «حرف من را جدی بگیرید تا بعدا گلایه نکنید.» واکنش همراه با بیاعتنایی و البته تمسخر مقامهای ارشد طالبان به تذکر جدی رئیسی، موجی از خشم و نارضایتی افکار عمومی و رسانهها را به همراه داشت. به نظر میرسد چالش ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمند دوباره به چالشی جدی تبدیل شده و بحران آب منطقه، این دو همسایه را ناگزیر به انتخاب مکانیسمی برای ارتباط باز و فعال در جهت همکاریهای لازم در زمینه آب کرده است.
تاریخچه تنشهای آبی میان ایران و افغانستان
تنشهای آبی میان ایران و افغانستان ریشه در تاریخ دارد. براساس گزارشی که خبرگزاری مهر منتشر کرده؛ عهدنامه پاریس دولت ایران را متعهد کرده بود که کلیه اختلافات خود با دولت افغانستان را به داوری انگلستان ارجاع کند و دولت انگلیس هم تعهد کرده بود این اختلافات را مطابق حق و با در نظر گرفتن حیثیت دولت ایران تصفیه کند اما در اواخر قرن نوزدهم، تغییر مجاری هیرمند باعث بروز اختلافات جدیدی شد. اختلافات و حتی زد و خورد بین ایران و افغانستان ادامه پیدا کرد تا این که سرانجام در ۲۲ اسفند ۱۳۵۱ گزارش کمیسیون دلتا میان امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت ایران و موسی شفیق، نخستوزیر وقت افغانستان در کابل به امضاء رسید. در خرداد ۱۳۵۲ هر دو مجلس قانونگذاری دو کشور آن را تصویب کردند. این معاهده، سال معمولی و نرمال آبی را نیز تعریف کرده است که بر اساس معیارهای مرکز سنجش «دهراوود» مشخص میشود.
حقابه ایران از هیرمند، به دادخواست حقوقی ایران از آب رود هیرمند در منطقه سیستان اشاره دارد. این رود در گذشته نه چندان دور به طور کامل در محدوده سرزمینی ایران تعریف میشد اما در سال ۱۸۵۷ میلادی و بر اساس معاهده پاریس، هرات از خاک ایران جدا شد. بعد از این رخداد، حاکمیت افغانستان از جاری ساختن رود هیرمند در خاک ایران خودداری کرد و مسئله حقابه رود هیرمند به یک مسئله مهم سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی میان دو کشور تبدیل شد.
پیامدهای مخرب سیاستهای آبی افغانستان
رود هیرمند به طول ۱۱۵۰ کیلومتر طولانیترین رود افغانستان است که از شمال غربی کابل و رشته کوههای غربی هندوکیش سرچشمه میگیرد و از آنجا به ایران میرود. بیش از ۷ میلیون نفر در این حوضه زندگی میکنند. کشاورزان افغان و ایرانی برای کشاورزی آبی به شدت به آبهای هیرمند وابسته هستند. در افغانستان تقریباً ۹۷ درصد از آب برداشت شده از این رودخانه در بخش کشاورزی استفاده میشود. به طور مشابه، در ایران، حدود ۸۰ درصد از جریان پایین دستی به اهداف آبیاری اختصاص دارد. در عین حال، این رودخانه همچنین برای حفظ حیات وحش و تنوع زیستی در تالابهای هامون که بخشهایی از افغانستان و ایران را در بر میگیرد و اهمیت بینالمللی آن بر اساس کنوانسیون رامسر به رسمیت شناخته شده، حیاتی است. دریاچه هامون خروجی ندارد، بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران است و برای محیطزیست و اقتصاد محلی اهمیت زیادی دارد. نزدیک به سه دهه قبل دولت افغانستان سرمایهگذاری در ساخت سدهای جدید را روی برخی از رودخانههای اصلی خود از جمله رودخانه هیرمند که به ایران میریزد، آغاز کرده است. پروژه هیرمند، به طرح «راه نجات آب» در افغانستان شناخته میشود و حوضه آن تقریباً ۴۰ درصد از مساحت این کشور را در بر میگیرد. افغانستان در طول خشکسالی سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ به طور کامل توافقنامه مشترک با ایران را نقض کرد و مشکلات آغاز شد. از آن تاریخ مسئله رودخانه هیرمند در مرکز اختلافات فزاینده بین افغانستان و ایران بر سر حق آبه و ساخت بند کمال خان قرار گرفته است. دولت ایران استدلال میکند که ساخت سد بر روی هیرمند، واجد پیامدهای مخرب و آسیبهای زیستمحیطی، عمدتا در منطقه جنوب شرقی سد که دارای تنش آبی و هم مرز با افغانستان است، خواهد بود. از سوی دیگر، دولت افغانستان استدلال میکند که با توجه به معاهده آب سال ۱۹۷۳ با ایران، ساخت سدها برای تامین امنیت آب است. ساخت بند کمال خان در سال ۱۹۹۶ آغاز شد اما به دلیل جنگ در افغانستان به حالت تعلیق درآمد. کار روی این پروژه زمانی از سر گرفته شد که اشرف غنی در سال ۲۰۱۴ رئیسجمهوری افغانستان شد و در مارس ۲۰۲۱ افتتاح آبگیری آغاز گردید. این سد به میزان قابل توجهی جریان رودخانه هیرمند را کاهش داد.
بند کمال خان برای تامین آب پایدار کشاورزان استان نیمروز به ویژه در فصل خشک و همچنین تامین برق این استان که قبلاً از ایران وارد میشد، ساخته شده است. اما از زمان امضای آن معاهده، افغانستان درگیر چندین دهه درگیری بوده و قادر به نظارت بر اجرای موفقیت آمیز آن نبوده است. علاوه بر این، علیرغم این معاهده، ارتباطات بین دو کشور، به ویژه در سالهای اخیر، بر سر حقوق آب به شدت دو قطبی شده است. ایران اصرار دارد که محدود کردن جریان آب در رودخانه هیرمند باعث خشک شدن بیشتر تالابهای بینالمللی هامون میشود. اما مقامات افغان ادعای ایران مبنی بر ایجاد موانع در جریان رودخانه در بالادست را رد میکنند و بخشی از آن به دلیل کاهش ظرفیت ذخیره آب به دلیل تجمع گلولای در مخازن در دهههای گذشته در افغانستان میدانند. یک ارزیابی هیدرولوژیکی روی رودخانه هیرمند، بر اساس دادههای بین سالهای ۱۹۴۳ و ۲۰۱۲، نشان میدهد که علیرغم دوره خشکسالی ۱۹۸۳-۲۰۱۲ در منطقه، تغییر قابلتوجهی در میانگین جریان سالانه رودخانه هیرمند علیا مشاهده نشده است.
کارشکنی آبی و یک ادعا
در همین حال، طبق معاهده آب، افغانستان موافقت کرده که هیچ اقدامی برای سلب کامل یا جزئی حقابه از آب رودخانه هیرمند بهعنوان ثابت و تعیین شده انجام ندهد. به اعتقاد طرف افغانی، ایران از زمان امضای این معاهده در هر سال ۴۰ درصد بیشتر از کل حقوق توافق شده خود (۲۶ متر مکعب در ثانیه) آب دریافت کرده است که به نظر غیرمنطقی میآید. بنا بر گزارشها، پیامدهای ساخت بند کمال خان، بر تأمین آب و حیات طبیعی تالابهای ایران تأثیر گذارده است، اما مقامات افغانستان نگرانیهای ایران در مورد ساخت این سد را بیاساس خواندهاند.
علاوه بر این، در دهه ۱۹۷۰، ایران بودجه ساخت سد را «در ازای حق خرید تضمینی آب» پیشنهاد کرد، زیرا در جریان مذاکرات پیمان آب، ایران نتوانسته بود بند معاهده «حق خرید آب» را برای جریان اضافی وارد کند. در سال ۱۹۷۳، ایران و افغانستان توافقنامهای را برای تقسیم آب در رودخانه هیرمند امضا کردند که بر اساس آن، افغانستان متعهد شده است که به طور متوسط سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب به ایران تحویل دهد در واقع افغانستان ۲۲ متر مکعب در ثانیه آب را با اختیار خرید ۴ مترمکعب در ثانیه دیگر برای «حسن نیت و روابط برادرانه» در اختیار ایران قرار میداد. جریان و توزیع آب در رودخانه در معاهده ۱۹۷۳ به صورت ماهانه مشخص شده اما معمولا رودخانه در پاییز دارای دبی (حجم و میزان) کم است. این بدان معناست که تامین آب تالابهای ایران در معاهده در زمان دبی کم به طور کامل تضمین نشده است.در ماده ۵ معاهده آمده ایران نباید ادعای مقدار آب اضافی کند، حتی اگر آب اضافی در پایین دست رودخانه موجود باشد. علاوه بر این، حقابه اکوسیستمی یا زیست محیطی نیز بخشی از مذاکرات معاهده برای تأمین آب برای تالابها نبود.
ادعای طرف افغانی
به عقیده طرف افغانی، از دهه ۱۹۸۰، ایران مخازن چاه نیمه را برای ذخیره آب بیشتر احداث کرد و در برخی موارد ظرفیت ذخیرهسازی کلی را تقریبا به دو برابر حق خود در معاهده افزایش داده است. با این حال، به دلیل مدیریت ضعیف آب و نبود سیستم زیرساخت آبیاری مؤثر، آب موجود در مخازن چاه نیمه ایران هنوز پاسخگوی تقاضای کشاورزان نیست. این اختلافات ممکن است در سالهای بسیار خشک، زمانی که تالابها و مخازن مصنوعی ایران خشک میمانند و افغانستان نمیتواند آب کافی برای برآورده کردن ادعای برحق ایران تحت این معاهده را آزاد کند، تشدید شود. بر اساس قوانین بینالمللی آب، افغانستان نباید ایرانیان را از دسترسی به آب محروم کند. در مقابل، ایران باید با کمک به صلح پایدار و توسعه اجتماعی-اقتصادی، دست یاری به سوی افغانستان دراز کند. بیتردید ساخت چندین سد در افغانستان – سدهای کجکی، کمال خان و سلما و سدهای دیگر در شمال و جنوب افغانستان – بر استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان ما تأثیر میگذارد و ادامه فعالیتها بر روی فاز دوم سد کجکی در هیرمند که به وسیله بریتانیا ساخته شده است، فوقالعاده نگرانکننده است.
سخن پایانی
بحران پیچیده آب نیازمند پاسخی یکپارچه و مکانیسمهای حکمرانی بهتری است که بین بازیگران، کشورها و زمینههای سیاستگذاری هماهنگ شده است، به ویژه در پس زمینه عوامل زمینهای مختلف، مانند مسئله غذا، شهرنشینی یا رشد جمعیت و یا تغییر در ترکیب طبقاتی جامعه. پاسخها باید شامل مجموعهای از اقدامات سیاسی و طیف گستردهای از راهحلهای فنی، و همچنین تغییرات اجتماعی-اقتصادی و رفتاری در بین ذی نفعان و ذی مدخلان باشد. سیاستگذاری آینده هیرمند باید تغییرات آب و هوایی و تخریب هیدرولوژیکی و محیط زیستی را در نظر بگیرد. این تحولات مستلزم تغییر سیاستها و بهرهبرداری از نوآوریهای تکنولوژیکی برای رسیدگی بهتر به چالشهای بخش آب برای رسیدن به یک گفتمان آبی مشترک در هیرمند است.روزنامه صمت
ارسال نظر