هیچ نکته منفی در نسخه نویسی الکترونیک وجود ندارد
مدیریت منابع و مصارف سازمان تأمین اجتماعی به نحوی است که حق بیمهای را از کارگر و کارفرما و بخش اندکی نیز از دولت دریافت میکند و تعهدات مشخصی نیز در قبال جامعه تحت پوشش دارد.
داود مددی از مدیران عامل اسبق سازمان تأمین اجتماعی است که از آذر ۸۴ تا تیر ۸۶ مدیریت سازمان تأمین اجتماعی را برعهده داشته است. برای بررسی برنامههای در دست اقدام سازمان تأمین اجتماعی و مقایسه شرایط فعلی این سازمان با دوران مدیریت مهندس مددی به دفتر او رفتیم و در فضایی دوستانه ساعتی به گفتوگو نشستیم.
مددی از تلاشهای خود برای ایجاد تحول در سازمان تأمین اجتماعی و ارتقاء حوزه فناوری اطلاعات این سازمان سخن گفت و خاطرات دوره مدیریت نزدیک به دو ساله خود را بازگو کرد. او معتقد است که همدلی و همراهی بدنه مدیریتی و اجرایی مهمترین امر برای پیشبرد برنامههای مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی است. وی در دوره مدیریت بر سازمان تأمین اجتماعی اقداماتی را برای حذف دفترچه ارائه کارت هوشمند سلامت شروع کرده است که به دلیل کوتاه بودن دوره مدیریتی و همچنین عدم آمادگی پزشکان برای استفاده از ابزارهای نوین موفق به تکمیل این برنامه نشده و امیدوار است که آقای سالاری در تحقق این آرزوی دیرینه خانواده بزرگ تأمین اجتماعی موفق شود.
یکی از مواردی که در دوران مدیریت بر سازمان تأمین اجتماعی مورد توجه شما بوده و درباره آن بسیار صحبت کردهاید موضوع حق الناس بودن منابع این سازمان است که موجب تفاوت و تمایز آن با سایر نهادهاست. درباره این تمایز بیشتر توضیح دهید و بفرمائید که مدیریت بر سازمانی که منابع آن حق الناس است با مدیریت بر ارگانی که متعلق به بیت المال است، چه تفاوتی باید داشته باشد؟
برای من توفیقی بود که نزدیک ۲ سال در سازمان تأمین اجتماعی در خدمت اقشار خدوم و مولد جامعه بودم و دورانی فراموش نشدنی در این سازمان داشتم.
تأمین اجتماعی نهادی عمومی و غیردولتی است. وظیفه دولت نظارت بر این سازمان است تا به درستی فعالیت کند و منابعی که در اختیار دارد را در مسیری که قانون معین کرده است، هزینه کند.
بیت المال شامل اموال دولت است که از عموم مردم دریافت شده است که ممکن است از مالیات و عوارض باشد و یا از منابع عمومی کشور همچون انفال بهدست بیاید. اینها متعلق به عموم مردم است و دولت نیز مکلف است که برای عموم مردم، برای امنیت کشور، بهداشت و آموزش و نیازهای همگانی هزینه کند اما درباره حق الناس تفاوت هایی وجود دارد. در حق الناس افراد خاصی پولی در اختیار یک نهاد عمومی غیردولتی گذاشتهاند و این پول باید در راستای خواست آن افراد و تعهدی که به این افراد داده شده است هزینه شود. نمیتوان پولی که به عنوان حق بیمه از مردم دریافت شده است را در مسیری غیر از ارائه خدمات مقرر در قانون تأمین اجتماعی به جامعه تحت پوشش هزینه کرد.
حتی در خدمات عام المنفعه و امور خیریه نیز نمیتوانیم این منابع را هزینه کنیم و این منابع را حتی خارج از چارچوب تعهدات قانونی برای جامعه بیمه شدگان تأمین اجتماعی نیز نباید هزینه کنیم.
مدیریت منابع و مصارف سازمان تأمین اجتماعی به نحوی است که حق بیمهای را از کارگر و کارفرما و بخش اندکی نیز از دولت دریافت میکند و تعهدات مشخصی نیز در قبال جامعه تحت پوشش دارد. اما در ادوار مختلف قانونگذاران و تصمیم گیران کشور تخفیفهایی را برای بیمه شدگان و کارفرمایان لحاظ کردهاند و هزینه این تخفیفها را بر عهده دولت قرار دادهاند. مثل تخفیف حق بیمه کارفرمایی کارگاههای زیر ۵ نفر، رانندگان و سایر اقشار. آیا این نوع تخفیفها به حقالناس بودن منابع تأمین اجتماعی خدشه وارد نمیکند؟
اساس فعالیت تأمین اجتماعی در همه جای دنیا بر اساس محاسبات بیمهای است. و هرنوع تصمیم گیری برای این سازمان نباید موجب برهم زدن محاسبات بیمهای باشد. هر جا که مجلس قانونی را تصویب کرده، منابع مالی آن را نیز معین کرده است اما در مواقعی دولت این قوانین را اجرا نکرده و با این روند به نوعی تعرض به حقوق دیگران صورت گرفته است و ما در سایر عرصههای اقتصادی کشور نیز چنین مسائلی را شاهدیم.
اینکه قانون مزایایی را برای برخی از اقشار بیمه شدگان لحاظ کرده است و پرداخت آن را بر عهده دولت گذاشته، به لحاظ قانونی روند صحیحی است و ایرادی بر آن وارد نیست اما مشکل اینجا است که منابع آن از سوی دولت پرداخت نشده است. درباره بسیاری از تصمیمات و اقداماتی که دولت انجام میدهد چنین روندی وجود دارد اما درباره تأمین اجتماعی تفاوت در این است که تعرض به حقوق افراد مشخصی صورت میگیرد وحقالناس در معرض تعرض قرار میگیرد که موضوع بسیار مهمی است و باید درباره این حوزه با حساسیت ویژهای عمل شود و جلوی اینگونه تعرضها گرفته شود.
راه برون رفت از این وضعیت این است که دولت بخشی از تعهدات خود در قبال تأمین اجتماعی را انجام دهد و از سوی دیگر همزمان بخشی از عوامل ایجادکننده بدهی برای دولت نیز تعدیل شود تا روند فزاینده افزایش بدهی دولت به تأمین اجتماعی کاهش یابد.
تأمین اجتماعی در کشور ما اجباری است و هر کسی در این کشور شاغل است باید بیمه پردازی او انجام شود و بیمه اجباری در بسیاری کشورها وجود دارد و این اصلی پذیرفته شده است و با معیارهای شرعی ما نیز کاملا سازگار است.
باید ترتیبات اجرایی و عملیاتی لازم اتخاذ شود تا حقوق کارگران زحمتکش جامعه رعایت شود و این کارگران از حق تأمین اجتماعی برخوردار باشند و سازمان تأمین اجتماعی باید این کار را رسالت خود بداند.
مشاغل سخت و زیان آور یکی از مواردی است که این مسائل در آن به خوبی مشخص است. کارگری که در محیط سخت و زیان آور و خطرناک همچون معادن و جاهای اینچنینی کار میکنند قطعا باید مزایای خاصی نیز داشته باشند اما هزینه مربوط به این مزایا را باید کسانی پرداخت کنند که از کار آن کارگر منتفع شدهاند به عبارتی کارفرما، دولت و جامعه باید این هزینه را بپردازند اما درحالحاضر شرایط به گونهای شده است که هزینه مزایای مربوط به کارگران مشاغل سخت و زیان آور از منابع سایر کارگران پرداخت میشود و این وضعیت با عدالت و اصول بیمهگری مغایرت دارد و باید به صورت عادلانهای اصلاح شود.
یکی از برنامههای شما در زمان مدیریت بر تأمین اجتماعی جایگزین کردن کارت هوشمند سلامت به جای دفترچه بوده است. درحالحاضر حذف دفترچه و استفاده از سامانه نسخه الکترونیک از پروژههای بسیار مهم سازمان است که مدیریت فعلی سازمان با جدیت آن را دنبال میکنند و با سایر نهادها نیز برای پیشبرد این پروژه درحال همکاری هستند. این برنامه را چگونه ارزیابی میکند و درباره آن چه دیدگاهی دارید؟
باید بپذیریم که در عصر الکترونیک قرار داریم و باید ملزومات این عصر را نیز بپذیریم. در این عصر دستگاههای دولتی حق ندارند که مردم را برای دریافت خدمات به جای دیگری ارجاع دهند و باید تبادل اطلاعات در بین دستگاهها به آسانی انجام شود. حرکت به سمت دولت الکترونیک و سازمانهای الکترونیک امری ضروری و بدیهی است که باید در کشور مورد توجه قرار گیرد و سازمان تأمین اجتماعی نیز باید در این مسیر گام بردارد.
نخستین اقدامی که ما در سازمان تأمین اجتماعی در راستای تحقق دولت الکترونیک شروع کردیم، مربوط به دفترچهها بود. در آن زمان وضعیت نسخه تأمین اجتماعی به گونهای بود که بعد از تجویز نسخه توسط پزشک به فاصله دو روز باید در داروخانه دریافت میشد و اگر بیش از دو روز از تجویز گذشته بود، باید بیمار دوباره به پزشک مراجعه میکرد و نسخه جدید دریافت میکرد.
ما در ابتدا برای تغییر این وضعیت مشکلات زیادی داشتیم و برای اینکه به بدنه تأمین اجتماعی این موضوع را اثبات کنیم که این فرآیند به زیان سازمان و به زیان مخاطبان و بیمهشدگان است زمان زیادی صرف کردیم و با مقاومتهایی نیز مواجه شدیم تا در نهایت این مدت را افزایش دادیم.
برای صدور دفترچه نیز بسیار مشکل بود و باید مردم چند بار به شعب مراجعه میکردند و ما برای همه شعب پرینتر تهیه کردیم تا سرعت کار افزایش یابد و زمان دریافت دفترچه را بسیار کوتاه کردیم.
در نهایت برای اینکه رضایتمندی مرم را بالا ببریم و مشکلات را برطرف کنیم در سال ۸۵ با حوزه فناوریهای ریاست جمهوری صحبت کردیم و با توجه به شرایط داخلی سازمان که مقاومت زیادی وجود داشت، از نیروهای آنجا کمک گرفتیم و ما پایلوت این کار را شروع کردیم و کارتهای سلامت را ایجاد کردیم که سوابق پزشکی افراد در این کارتها ذخیرهسازی میشد. قرار بود که در یکی از استانهای قم یا سمنان پایلوت شود که این کار انجام نشد و عمر خدمتی ما در تأمین اجتماعی به پایان رسید. اگر چند ماه دیگر فرصت کار در سازمان تأمین اجتماعی برای من وجود داشت پایلوت را نیز انجام میدادیم.
در آن زمان موانع و مشکلاتی بر سر راه پیادهسازی این طرح داشتیم. موضوع سخت افزاری موضوع در آن زمان خیلی مهم بود و باید پزشکان به جای نوشتن دارو در نسخه از ابزارهای الکترونیک استفاده میکردند که در این رابطه مقاومت هایی وجود داشت.
علاوه بر نیاز به سرمایهگذاری که توسط سازمان تأمین اجتماعی قابل انجام بود اما پزشکان آمادگی این کار را در آن زمان نداشتند و احتمالا امروزه آمادگی بیشتری دارند. در آن زمان متداول بود که پزشکان با دستخط مخصوص به خود که توسط سایر افراد قابل تشخیص نیست دارو را در نسخهها مینوشتند و نسخه خوانهایی در داروخانهها بودند که فقط آنها خط پزشکان را تشخیص میدادند و پزشکان معمولا دوسه حرف اول هر دارو را مینوشتند و بقیه را خط میکشیدند.
ما برای اینکه پزشکان به راحتی بتوانند از سیستمی که در آن زمان ایجاد شده بود استفاده کنند، این امکان را فراهم کرده بودیم که اگر پزشک حروف اول دارو را از طریق کیبورد وارد میکرد نام کامل دارو را مشاهده میکرد و میتوانست تجویز را به راحتی انجام دهد.
پیشبینی شده بود که از مطب پزشک داروخانه مورد نظر برای نسخه پیچی انتخاب شود و تا زمانی که بیمار به داروخانه برسد، نسخه او آماده تحویل باشد و نیازی به معطل شدن بیمار در داروخانه نباشد. البته بعد از رفتن ما از تامین اجتماعی این برنامهها نیز متوقف شد.
من از آقای دکتر سالاری تشکر میکنم که واقعا بر اجرای این برنامه تأکید دارند در این زمان نیز با وجود تأخیر چند باره احتمالا این برنامه با فشار خود آقای سالاری درحال اجرا باشد و من از ایشان تشکر میکنم.
به نظر من این یک کار الزامی است که باید انجام شود و اگر تأمین اجتماعی در این کار موفق شود و این کار را به شایستگی انجام دهد، هزینههای اداری این سازمان کاهش خواهد یافت. مورد منفی در این برنامه وجود ندارد و این کار یک الزام است و در صورت استفاده از کارت ملی باید فکری هم برای حفظ سوابق پزشکی افراد صورت گیرد و پرونده پزشکی افراد را نگهداری کرد تا پزشک در زمان معاینه و تجویز دارو از سوابق بیمار آگاه باشد.
هزینههای پزشکی ما بسیار زیاد است و اگر تأمین اجتماعی این برنامه را اجرا کند، در هزینههای پزشکی صرفه جویی خواهد شد. داروهای اضافه زیادی در کشور مصرف میشود و علاوه بر عوارض منفی که دارد هزینه آن نیز بر تأمین اجتماعی تحمیل میشود و در خانه همه مردم داروهای تاریخ گذشته و مصرف نشده وجود دارد که هزینه آن توسط تأمین اجتماعی پرداخت شده است
یکی دیگر از اقدامات شما در زمان مدیریت در تأمین اجتماعی ایجاد دیتا سنتر برای تأمین اجتماعی بوده است که برای این کار تلاشهایی داشتهاید. در آن زمان شعب تأمین اجتماعی حالت جزیرهای داشتهاند و ارتباط بین شعب به درستی وجود نداشته است و تبادل اطلاعات بین شعب به صورت مکاتبه فیزیکی بوده است و دیتا سنتر زمینه ساز تجمیع اطلاعات بیمه شدگان و تبادل اطلاعات را ایجاد کرده است. در دوره مدیریت شما برای توسعه خدمات الکترونیکی چه اقدامی صورت گرفت و برای شرایط امروز سازمان چه پیشنهادی برای مدیران و کارکنان دارید؟
توسعه خدمات الکترونیک جزء آرمانهای ما بود. جرقه اولیه این وضعیت در ذهن من اینگونه شکل گرفت که در روزهای اول شروع به کار در تأمین اجتماعی نامهای دریافت کردیم که درخواست شده بود که ۱۰۰ هزار متر مربع انبار برای سازمان احداث شود و ما سوال کردیم که این فضا را برای چه نیاز دارند و گفتند که برای نگهداری پروندههای گذشته به این فضا نیاز داریم و ظرفیت بایگانیهای ادارات تکمیل شده است.
من بازدیدی از یکی از شعب شرق تهران انجام دادم و دیدم که هر فردی در این شعبه یک پرونده قطور دارد که در این پروندهها کپیها و اوراق اضافه فراوان و بدون دلیلی وجود داشت. ما اعلام کردیم که حق گرفتن کپی بیدلیل از مردم را ندارید ولی متاسفانه این رویه الان هم در شعب تأمین اجتماعی وجود دارد. خود من بعد از تأمین اجتماعی در منطقه آزاد کیش مسئولیت داشتم و وقتی از آنجا برگشتم و برای دریافت دفترچه تأمین اجتماعی اقدام کردم، از من کپی شناسنامه و چند مدرک دیگر را گرفتند. جا انداختن این مسائل در سازمان تأمین اجتماعی سخت است و امیدوارم خدا به آقای سالاری و به کسانی که در این مسیر حرکت میکنند قوت بدهد. از همکاران سابق عزیزم در سازمان تأمین اجتماعی نیز خواهش میکنم که مقاومت را کنار بگذارند و فرزند زمان خویشتن باشند و با علم روز و نیازهای روز جامعه همراه باشند و بر تداوم رویههای قدیمی اصرار نکنند.
ما در آن زمان تعدادی از اوراق پروندهها که مورد نیاز است را اسکن کردیم و اوراق اضافه و غیرضروری را کنار گذاشتیم و این آغاز فرآیند کاری ما در حوزه خدمات الکترونیک بود و زمینههایی فراهم کردیم که سوابق افراد در آخرین شعبه محل بیمه پردازی به صورت اتوماتیک تجمیع شود.
در آن زمان افراد باید در زمان بازنشستگی پروندههای خود را از شعب مختلف به صورت دستی جمعآوری میکردند که کار بسیار سختی بود و در مواردی سوابق افراد حذف و اضافه میشد و کارها با دقت کافی انجام نمیشد. یکی از کارهای ما این بود که این روند را شروع کردیم. در آن زمان اسکن و سبکسازی پروندهها صورت گرفت و ما مجبور نشدیم که ۱۰۰ هزار متر انبار جدید بسازیم.
ما بحث روانسازی را نیز در تأمین اجتماعی با جدیت دنبال کردیم و من در دوران مأموریت در تأمین اجتماعی هر ماه ۳ موضوع روانسازی را پیگیری کردم و با توجه به شرایط آن زمان سازمان فکر میکنم که کارنامه خوبی است و اگر آن کارها ادامه پیدا میکرد معتقدم که خیلی زودتر از امروز به تأمین اجتماعی الکترونیک میرسیدیم. ما در آن زمان پایه این کار را گذاشتیم اما در ادوار بعد فراز و فرودهایی اتفاق افتاد و در نهایت تحقق این موضوع با تأخیر صورت گرفته است و امیدوارم آقای سالاری بتوانند این برنامه را محقق کنند و یادگاری از خودشان در تأمین اجتماعی به جا بگذارند.
یکی دیگر از اقدامات شما در زمان مدیریت بر سازمان اصلاح ساختار سازمانی است و شما ساختار تشکیلاتی شعب تأمین اجتماعی را اصلاح کردید. در ماههای گذشته نیز اصلاح ساختار در سازمان تأمین اجتماعی درحال انجام است و ابتدا ساختار تشکیلاتی ستاد و سپس ساختار تشکیلاتی ادارات کل و مدیریت درمان استانها اصلاح شده است. در دوره مدیریت بر تأمین اجتماعی چطور شد که به فکر اصلاح ساختار افتادید و درباره اصلاح ساختار اخیر سازمان نیز نظر خود را بفرمائید.
ما برای ایجاد تحول اساسی در سازمان تأمین اجتماعی تلاش کردیم که دانش محوری را در مدیران و کارکنان تقویت کنیم. برای آشنایی بیشتر مدیران تأمین اجتماعی با نظام مدیریتی روز اقداماتی صورت گرفت و اهداف و مأموریتهای سازمان باید بازتعریف و برجسته میشد. قطعا سازمان تأمین اجتماعی از قبل هم دارای اهداف و مأموریت بوده است اما اینها در اذهان کارکنان و به ویژه مدیران سازمان باید برجستهسازی میشد تا همه پرسنل با اهداف و مأموریتهای سازمان آشنا باشند.
ما جلسات و کلاسهایی برای مدیران برگزار کردیم و اقداماتی که در آن زمان انجام دادیم برای خود من هم آموزنده و مفید بود. اگر آن روندها ادامه پیدا میکرد معتقدم که شرایط سازمان تأمین اجتماعی متفاوت با امروز بود و بسیاری از مشکلات فعلی سازمان قطعا وجود نداشت و وضعیت بسیار بهتری را در این سازمان شاهد میبودیم.
ما اصلاح ساختار را در چنین بستری شروع کردیم و در همان زمان دفاتر کارگزاریهای تأمین اجتماعی را فعال کردیم و برای سبکسازی شعب از تجمع ارباب رجوع و سوق دادن بخشی از کارها به کارگزاریها ما اصلاح ساختار شعب را انجام دادیم. در همان زمان ما پرداخت حقوق بازنشستگان را در طول ماه انجام دادیم تا ازدحام مردم در بانکها جلوگیری و صفها برچیده شد.
ما اصلاح ساختار را در شعب تأمین اجتماعی انجام دادیم تا سرعت خدمت رسانی به مردم افزایش یابد و امروز هم با توجه به نیازها و شرایط متفاوت تصمیم گرفته شده است که اصلاح ساختار از بالا شروع شود و ابتدا تشکیلات ستاد و ادارت کل و مدیریت درمان اصلاح شده است که در هر صورت اقدام خوبی است. البته اصلاح ساختار تشکیلاتی کار لازمی است و باید متناسب با شرایط روز اصلاح شود و باید با نگاه فرآیندی در ادوار کوتاه این اصلاحات انجام شود و ساختار سازمانی متناسب با بهرهبرداری از خدمات الکترونیک اصلاح و به روز شود. سازمان باید توان ترمیم و به روز رسانی سریع در زمان کوتاه را داشته باشد.
متناسبسازی حقوق بازنشستگان بعد از چندسال انجام شده است و با وجود برخی انتقاداتی که درباره تفاوت حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی با بازنشستگان کشوری وجود دارد اما نفس این کار که موجب افزایش قابل توجه حقوق بازنشستگان شده است، اقدام مهمی است. نظر شما درباره این اقدام سازمان تأمین اجتماعی چیست؟
متناسبسازی حقوق بازنشستگان به این معنی است که کسی که در زمان بازنشستگی حقوقی برای او تعیین شده است، با گذشت زمان نباید حقوق او کاهش یابد و قدرت خرید بازنشستگان باید حفظ شود. متناسبسازی حقوق بازنشستگان امر عادلانهای است که انجام شده است.
همسانسازی حقوق بازنشستگان با شاغلین هم در مواقعی مطرح میشود و در این طرح تأمین منابع برعهده دولت قرار گرفته است که موضوع خطرناکی است و دولت توان تأمین منابع آن را نخواهد داشت. تأمین اجتماعی نیز منابع لازم را برای این کار ندارد و در نهایت چنین طرحی منجر به استقراض دولت از بانک مرکزی و ایجاد تورم در جامعه خواهد شد که به نظر من اقدام مثبتی نیست.
تاخیر در پرداخت حقوق بازنشستگان و ناتوانی سازمانهای بیمه گر در ایفای تعهدات در قبال جامعه تحتپوشش موضوع بسیار مهمی است و نباید نسبت به آن بیتفاوت بود. این وضعیت در سنوات گذشته در کشورهای اروپایی اتفاق افتاده و تبعات اجتماعی و سیاسی بسیار گستردهای داشته است. در امریکای لاتین نیز این مشکلات منجر به سقوط دولتها شده است.
متناسبسازی حقوق بازنشستگان باید به صورت منطقی و به دور از امور تبلیغاتی باشد و به گونهای انجام شود که سازمان تأمین اجتماعی در بلند مدت امکان و توان ایفای تعهدات به جامعه تحت پوشش را داشته باشد.
درباره ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی با توجه به اینکه شما مدتی سرپرست وزارت رفاه و تأمین اجتماعی بودهاید و همچنین مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی بودهاید چه دیدگاهی دارید؟ آیا باید وزارت رفاه و تأمین اجتماعی دوباره احیا شود یا اینکه دیدگاه دیگری دارید؟
من به ساختار آن زمان وزارت رفاه و تأمین اجتماعی ایراد داشتم و به نظر من آن ساختار سازمان تأمین اجتماعی را از یک نهاد عمومی غیردولتی به یک نهاد کاملا دولتی تبدیل کرده بود. قبل از آن شورایعالی تأمین اجتماعی وجود داشت که نمایندگان بخش خصوصی در آن بودند اما ساختار آن زمان بخش دولتی را تقویت کرده و نقش شورایعالی تأمین اجتماعی کم رنگ شده بود و الان نیز به هیأت امنا تبدیل شده است.
موضوع مثبتی که در آن زمان وجود داشت چابکی مدیریت سازمان تأمین اجتماعی بود. هیأت مدیره ۳ نفر بودند و خود آنها نیز در بخش اجرایی سازمان دخیل بودند و مدیرعامل رئیس هیأت مدیره بود. یک عضو درمانی در هیأت مدیره داشتیم که خود او معاون درمان مدیرعامل بود و یک عضو بیمهای داشتیم که مسئولیت بخش درآمد را داشت و رئیس هیأت مدیره هم مدیرعامل بود. تصمیمات راحت گرفته میشد. الان اعضای هیأت مدیره به ۵ نفر رسیده است و آنها هم حق تصدی مسئولیت دربخش اجرایی سازمان ندارند و مدیرعامل نیز حق تصمیمگیری ندارد و باید مجری تصمیمات هیأت مدیره باشد و این فرآیند تصمیم گیریها را دچار معضل میکند.
باید به سمت چابکسازی برویم و این وضعیت برای تأمین اجتماعی مناسب نیست و باید تغییری انجام شود. اینکه تأمین اجتماعی در مجموعه کدام وزارت خانه باشد اهمیت زیادی ندارد اما آن وزارتخانه باید بفهمد که نباید در امور تأمین اجتماعی نباید خیلی امر و نهی داشته باشد و امر و نهی در این سازمان باید در قالب شورایعالی تأمین اجتماعی باشد. استقلال تأمین اجتماعی باید به عنوان یک نهاد عمومی غیردولتی باید همواره محترم شمرده شود.
مهمترین اقدام شما در سازمان چه بوده است و اگر عمر مدیریت شما تداوم داشت چه کاری انجام میدادید؟
من از بیمه شدگان و جامعه تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی پوزش میطلبم که ممکن است در مدیریت این سازمان در آن دوران کاستیهایی وجود داشته باشد. زمان فعالیت ما و البته عمر ما محدود است و باید از همه کسانی که ماموریت داشتیم که خادم آنها باشیم حلالیت میطلبیم. کارهای ما قطعا بیعیب نبوده است اما فکر میکنم که عمدی در خطاهای احتمالی وجود نداشته است.
من کاری متناسب با شأن و جایگاه این ملت بزرگ انجام ندادهام اما آرمانهایی داشتهام که در راس آن اینکه تأمین اجتماعی سازمانی خدمتگذار به مردم باشد و همه کارکنان تأمین اجتماعی به خدمت در این سازمان افتخار کنند. من برای تحقق این هدف تلاش کردم و آرزوی من این است که کارکنان تأمین اجتماعی به گفتههای مردم اعتماد کنند و اصل را بر صداقت و راستگویی قرار دهند.
ارسال نظر