بهترین معیار برای سنجش اوضاع بورس چیست؟
یکی از معیارهای سنجش وضعیت بازار سرمایه در بین سهامداران، شاخص کل بورس اوراق بهادار است؛ سوال اینجاست که آیا شاخص کل تصویر درستی از وضعیت بازار ارائه میدهد یا خیر؟ بسیاری از کارشناسان در روزهایی که شاخص ریزش های سنگینی را تجربه می کند سهامداران را به حفظ آرامش دعوت کرده و شاخص کل را به عنوان معیاری نمادین معرفی می کنند که نمی تواند گویای وضعیت کلیت بازار سرمایه باشد.
به اعتقاد بسیاری از سهامداران، شاخص کل نمائی از وضعیت کلی بازار سرمایه را نشان میدهد، اما میتعوان گفت میتوان گفت به عنوان دماسنجی عمل میکند که وقتی آن را کنار تک تک نمادها قرار میدهیم تناقضات آن (شاخص کل) آشکار میشود.
شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران در واقع همان شاخص قیمت و بازده نقدی است که سود شرکتهای بورسی و سطح عمومی قیمت سهام این شرکتها را نشان میدهد. این شاخص روند کلی حرکت بورس اوراق بهادار را نشان میدهد و باید به این نکته توجه داشته باشیم که افزایش این شاخص لزوماً به این معنی نیست که قیمت سهام تمامی شرکتهای بورسی افزایش یافته است و بالعکس.
این شاخص وظیفه مشخص کردن شرایط عمومی قیمت یا بازدهی شرکتهای پذیرفته شده در بورس را دارد. اما در این میان برخی معتقدند شاخص کل، نمایانگر وضعیت کلی بازار نیست و میتوان با معاملات دست کاری شده شاخص سازی کرد.
بر اساس فرمول شاخص کل، تعداد سهام منتشره شرکتها معیار وزندهی در این شاخص است که این امر منجر به تأثیر بیشتر شرکتهای بزرگ در شاخص شده و در مقابل، شرکتهای کوچک وزن کمتری دارند. بنابراین، از آنجاییکه سهمهای بزرگ بازار نقش زیادی در افزایش یا کاهش شاخص بورس دارند، امکان این اقدام وجود دارد.
امکان دستکاری در قیمت سهام و شاخص کل بورس از طریق تخلف در سفارشگذاری و برخی محدویتهای معاملاتی وجود دارد. این اقدام معمولا از طریق حمایتهای نهادی از ده شرکت بزرگ اثرگذار بر شاخص کل امکان پذیر است.
رضا خانکی، کارشناس بازار سرمایه به بررسی این موضوع پرداخت و گفت: امکان دستکاری شاخص به آن معنا که در میان افراد عمومیت یافته عملا وجود ندارد. اینکه شاخص کل مستقیما دستکاری شود قابل استناد نبوده و احتمالا حقیقت ندارد. دولت تنها میتواند با استفاده از سهمهای بزرگ شاخص کل را مطابق اهداف خود تحت تاثیر قرار دهد.
وی بیان کرد: باید این نکته را در نظر بگیریم که شاخص کل و محاسبات مربوط به آن از لحاظ مبنایی نمیتواند مشخصه مناسبی برای بیان بازدهی پرتفوی افراد باشد. عمده بازدهی شاخص ناشی از رشد شرکتهای بزرگ بوده اما پرتفوی افراد از هزاران سهم مختلف تشکیل شده است. ایرادات بسیاری بر شاخص وارد است که وجود داشتن سود نقدی در آن و محاسبه کردن چند باره شرکتها و هلدینگها در آن تنها دو مورد از آن است.
خانکی در پایان خاطرنشان کرد: به طور کلی شاخص کل نمیتواند معیار مناسبی برای سرمایهگذاری باشد و سهامداران باید مولفههای دیگری همانند سودآوری، وضعیت نقدینگی، سیاست تقسیم سود و بدهیهای شرکت را در انتخاب سهام مورد نظر خود در نظر داشته باشند.
ارسال نظر