|

توافق جامع با آمریکا در پیش است؟

ناتوانی اروپا در مقابله با ترامپ با زنجیره ای از بدسنجی ها در این شش ماهه دولت بایدن در هم آمیخت. با اینحال، آنچه بسیار شگفت آور است اینکه سه کشور اروپایی E۳، خود را بی خاصیت کردند.

تجارت توافق جامع با آمریکا در پیش است؟

اندیشکده کوئینسی اخیرا مقاله ای با قلم «الدار ممدوف» با عنوان «بی خاصیتیِ خودتحمیلی اروپا در روند توافق هسته ای ایران» منتشر نموده است. متن مقاله در ادامه می آید.

گفتگوهای وین به دلیل انتقال قدرت در ایران از دولت روحانی به دولت رییسی متوقف مانده است. سه کشور اروپایی آلمان، انگلستان و فرانسه موسوم به E۳، هشدار داده اند که زمان به سود هیچ طرفی نیست و اینکه گام های اخیر هسته ای ایران رسیدن به یک نتیجه موفق در گفتگوها را تهدید می کند.

اما آنچه بسیار شگفت آور است این که کشورهای E۳، نقش خود را در تضمین نتیجه این گفتگوها، بی خاصیت کرده اند. هرچند دلایل عینی ای برای این وضعیت وجود دارد اما این بی خاصیتی، تا حدود زیادی خود تحمیلی است.

این واشنگتن و تهران هستند که باید موانع اصلی برای احیای برجام را از سر راه بردارند: برداشتن تحریم ها علیه ایران، بازگشت ایران به پایبندی و تضمین هایی برای اینکه واشنگتن در آینده بصورت یکجانبه از توافق بیرون نخواهد شد. اینها تاحدود زیادی به دلیل این واقعیت است که این آمریکا بود که تحریم های ثانویه را وضع کرد و موجب شد که ایران از منافع مورد انتظار امضای برجام برخوردار نشود.

با اینحال، در سوی دیگر ماجرا، ناکامی E۳ در حفاظت موثر از تجارت با ایران، ناتوانی اتحادیه اروپایی یا بی اراده گی اش را برای حفظ برجام آشکار ساخت. اگر اروپایی ها، موثرتر و مصمم تر بودند، مشارکت یا عدم مشارکت آمریکا در برجام، آنقدرها اهمیت محوری نداشت.

رویکرد اروپایی ها این پیام را فرستاد که اگر در سال ۲۰۲۴، رییس جمهوری بعدی آمریکا از حزب جمهوریخواه از برجام کنار بکشد یا دوباره به شکلی توافق را زیر پا گذارد، نمی توان بر روی E۳/EU برای حفظ توافق، حساب جدی ای باز کرد. این خوراکی را برای مخالفان برجام در تهران فراهم می آورد: چرا هنگامی که نمی شود اطمینان کرد که طرف مقابل به تعهداتش پایبند بماند، باید امتیازاتی بدهیم؟

ناتوانی E۳/EU برای ایستادن در برابر ترامپ، با یک سلسله بدسنجی ها در شش ماهه گذشته که دولت بایدن بر سر کار است، همراه شد. ریشه بدسنجی به این باور باز می گردد که ایران با کارزار فشار حداکثری ترامپ آنقدر به گوشه رانده شده که فرصت حصول توافق با بایدن را از دست نخواهد داد.

ارزیابی E۳/EU آن است که ضعف ایران، اهرمی را در اختیار غرب قرار داده تا نیاز به برجام تکمیلی را جا بیندازد که همچنین برنامه موشک های بالستیک ایران را چاره خواهد کرد بگذریم از این که امانوئل مکرون حتی ایده مشارکت عربستان سعودی در این گفتگوها را هم به میان کشید.

این ایده ها هرگز عملی نخواهد شد چرا که ایران بارها، امتیازدهی یکجانبه در زمینه ابزارهای بازدارندگی اش یعنی موشک ها و اتحادهای منطقه ای را رد کرده است. دولت بایدن این را می فهمد و به همین دلیل است بر روی احیای برجام در همان گستره و شکل اولیه اش تمرکز دارد. هر پیامی که کشورهای E۳/EU می خواستند با رویکرد قاطع خود نسبت به ایران بدهند، به اینجا ختم شد که خودشان برای دیگر طرف های گفتگو، غیرمفید و بی خاصیت جا بیفتند.

بدسنجی مهم دیگر E۳/EU هم این بود که چرخش فضای سیاسی در ایران را دست کم گرفت. نشانه هایی که فشار ترامپ، میانه روها را تضعیف می کند، از مدتها پیش آشکار شده بود. در انتخابات ریاست جمهوری گذشته هم محافظه کاران، آخرین نهادی را که در کنترل نداشتند به دست آوردند. ... این چرخش ها، هیچ احساس فوریتی را در میان کشورهای E۳ بوجود نیاورد.

ارزیابی شان این بود که، با توجه به شرایط دشوار اقتصادی ایران، هر دولتی که سر کار بیاید، به دنبال رفع تحریم ها خواهد بود. با این حال آنچه را که در این ارزیابی به آن توجه نشد این بود که یک دولت تازه در ایران چه بسا به دنبال نسخه خودش از یک توافق بهتر و محکمتر باشد.

همانطور که ترامپ در پی تقویت اهرم های خود علیه ایران از گذر تحریم ها بود، چه بسا که محافظه کاران ایران هم بخواهند که همین کار را با توسعه برنامه هسته ای انجام دهند.

محافظه کاران ایران ترجیح می دهند که تحریم ها برداشته شود اما همچنین بر این باورند که روی آوردن به روسیه و چین، آنها را از گشایشی در اقتصاد و تدابیر امنیتی برخوردار می کند. سیاست گرایش به شرق برای برخی از سر غرب ستیزی ایدئولوژیک است اما برای برخی هم تضمینی است برای اینکه غرب، یک بار دیگر تعهداتش را نقض نخواهد کرد.

آنچه در اینجا اهمیت دارد، این نیست که چقدر این نگاه، واقع بینانه یا عاقلانه است یا پیامدهایش برای مردم کف خیابان ایران چه خواهد بود، بلکه این است که جناح حاکم بر ایران چه گزینه هایی را می پسندد.

همه اینها، نه تنها قابل پیش بینی بود بلکه پیش بینی هم شد. انفعال کنونی، حماقت کسانی را روشن ساخت که علیه شتاب در احیای برجام سخن می گفتند. کشورهای E۳ به جای سرگرم شدن با توهم یک توافق بهتر باید از همان روز اول با دولت بایدن برای بازگشت به برجام، لابی می کردند.

زمان ارزشمندی از دست رفت و در نتیجه اکنون کشورهای E۳ با یک گزینه ناخوشایند روبرو هستند: پیشرفت های هسته ای ایران، که برخی شان هم غیرقابل بازگشت اند را بپذیرند یا به سیاست تحریم ها بازگردند احتمالا از طریق ارجاع موضوع به شورای امنیت سازمان ملل.

با اینحال، بعید است که راه دوم به دستاوردی برسد چرا که تاریخ نشان می دهد که واکنش ایران، تشدید فشار به روش خودش خواهد بود- در هر دو جبهه هسته ای و منطقه ای. امیدواری ها به اینکه شدت تحریم ها، به خیزشی داخلی در ایران بیانجامد نیز بی پایه است.

می شود از این سناریوهای شوم پرهیز کرد اگر رهبر ایران در هفته ها و ماههای آینده، از احیای برجام حمایت کند اما اگر این توافق، ناکار شود، مسئولیت اصلی متوجه تهران و واشنگتن است و نه لندن، پاریس یا برلین. با اینحال مهم است که بدسنجی ها و اشتباهات E۳ را دریابیم.

اکنون نه تنها روابط اروپا با تهران – که اهمیت شایانی دارد- در معرض خطر است بلکه همچنین توانایی اروپا برای ایفای یک نقش موثر بین المللی بعنوان یک بازیگر راهبردی نیز میسر است.

منبع: ایرنا
کدخبر: 187699

ارسال نظر

 

آخرین اخبار