مدیرعامل جواهرات پاریته مظفریان در گفتوگو با گسترشنیوز:
از پولهای میلیاردی چشمپوشی کردم
مدیرعامل جواهرات پارتیه مظفریان گفت خمیرمایه داستان من، هنر و ذوق ایرانی است. داستان ایرانی را به محصول ایرانی تبدیل میکنم که در نهایت به ایرانی بفروشم. این مجموعه موفق شده است نشان اصالت یونسکو را بهدست آورد.
گسترشنیوز: در مراسم رونمایی از کلکسیون جدید پارتیه مظفریان فرصتی دست داد تا با مدیرعامل این شرکت به گفتوگو بنشینیم. محمدرضا مظفریان درباره جوانب مختلف این کسب و کار سخن گفت. نظر به مفصل بودن گفتوگو آن را به دو قسمت تقسیم کردیم. اکنون بخش دوم مصاحبه را تقدیم شما میکنیم.
تسلیم این روند نادرست نشدهام
محمدرضا مظفریان در رابطه با کارکنان مجموعه گفت: من آدمها را مال خودم نمیکنم، به آنها لیبل نمیزنم و به ضرب قانون آنها را وادار نمیکنم پیش من بمانند. خوشبختانه نیروهای ما صاحب ایده هستند و جویای نام.
مدیرعامل پارتیه مظفریان در ادامه افزود: متاسفانه بعضی از کارگاهها «کپیکار» محض هستند. کارشان این است که با استفاده از ژورنالهای طلا و جواهر، کار دیگران را کپی کنند. همه چیز از طلا و جواهر گرفته تا روابط زن و شوهر، در گرو دو چیز است: وجود قانون و اجرای قانون. ممکن است بروم و طرح خودم را ثبت کنم اما دو روز بعد کپی کارم را در خیابانها میبینم و دست من هم به جایی بند نیست. اگر مدعی شوی به شما میخندند. نقاشیها، کتابها و مقالههای همدیگر را میدزدیم و هیچ اتفاقی هم نمیافتد. باید به حال این سرقتها و کپی کاریها فکری شود. به قانون نیاز داریم و نباید این عرصهها را همچنان به حال خود رها کنیم. من برای بهدست آوردن اعتبارم، میلیاردها هزینه کردهام و از میلیاردها سود، چشمپوشی کردهام اما با این روند همراه نشدهام.
میخواهم قصهام شنیده شود
وی در ادامه افزود: اعتبارم من نتیجه نام مظفریان نیست. میتوانم چمدان چمدان از کشورهای دیگر کار کپی بیاورم. مشتریان پشت در مغازهام صف میکشند ولی چنین نکرده و نمیکنم. میخواهم بقیه را ترغیب کنم که شما هم با این جو همراه نشوید و بیائید قصه امثال من را بشنوید. شما را دعوت کردهایم تا قصه ما را بشنوید و برای دیگران تعریف کنید؛ بلکه به دل ایرانیان دیگر هم بنشیند. در سالی که مقام معظم رهبری سال حمایت از تولید ملی نامگذاری کردهاند باید از هنرمندان جوان حمایت شود ولی چنین نمیشود.
داستانی از جنس ایراندوستی
مدیرعامل پارتیه مظفریان در پایان تصریح کرد: یک بازاری عادی ایرانی هستم و بدون هیچ سواد خاصی کار کردهام، از مبالغ هنگفت چشم پوشیدهام، به کیفیت و اصالت بها میدهم و هر کاری را روانه بازار نمیکنم که داستان خاص خودم را خلق کنم. خمیرمایه داستان من، هنر و ذوق ایرانی است. داستان ایرانی را به محصول ایرانی تبدیل میکنم که در نهایت به ایرانی به ایرانی بفروشم. امیدوارم تا سال ۱۴۰۰ به آن حجم از تولیدی که مدنظر دارم دست یابم تا بتوانم به بازارهای خارجی هم وارد شوم. این رسالتی است که در قبال خانواده، شهر و سرزمینم دارم.
ارسال نظر