|

کشف انبار مهمات در منزل استاد دانشگاه / پرونده قتل پیچیده تر شد

استاد دانشگاه که متهم است به خاطر اختلاف حساب ۳۰۰‌میلیون تومانی مرتکب قتل شده‌است، بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت. مأموران پلیس در خانه دوم این استاد دانشگاه انبار مهمات کشف کردند. هر چند بررسی‌های تخصصی نشان داد که وی ارتباطی با گروه‌های تروریستی ندارد با این حال گمانه زنی‌ها درباره چرایی وقوع حادثه همچنان جریان دارد.

مدتی قبل زنی در تهران با اداره پلیس تماس گرفت و گفت که شوهرش داخل خودرواش حوالی منطقه ازگل در شمال تهران به قتل رسیده است. با اعلام این خبر تیمی از مأموران پلیس راهی محل حادثه شدند و کنار خیابانی خلوت پشت فرمان خودروی خارجی با جسد مرد میانسالی به نام حمید روبه‌رو شدند که حکایت از آن داشت با اصابت شلیک چند تیر به سرش به قتل رسیده است.

بدین ترتیب خبر قتل مرد میانسال به قاضی حبیب‌الله صادقی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران گزارش شد و وی همراه تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند. نخستین بررسی‌ها نشان داد مقتول از فاصله نزدیک به دست فرد آشنایی غافلگیر شده و به قتل رسیده است، چون که عکس‌العملی از خود نشان نداده است.

همچنین مشخص شد به گفته اعضای خانواده‌اش وی قرار ملاقات با استاد دانشگاهی به نام شاهرخ داشته‌است که قبل از حادثه لوکیشن محل قرار را به تلفن همراه همسرش ارسال می‌کند و بعد به طرز مرموزی به قتل می‌رسد.

دختر مقتول به مأموران پلیس گفت: مدتی است من در کلاس‌های تقویت حافظه و تند‌خوانی استاد‌دانشگاهی که شاهرخ نام دارد شرکت می‌کنم که پدرم از طریق من با او آشنا شد. شاهرخ به پدرم گفته بود که تجارت بین‌المللی می‌کند و به پدرم پیشنهاد داده که شریک او شود. پدرم ۳۰۰‌میلیون‌تومان به شاهرخ قرض داد و قرار بود او هر ماه سود آن را پرداخت کند، اما استادم نه تنها سودی به پدرم نداد، حتی پرداخت بدهی‌اش را هم امروز و فردا می‌کرد. من و مادرم خبر داشتیم که پدرم چند ماهی است با شاهرخ اختلاف پیدا کرده‌است تا اینکه امروز پدرم گفت با استادم قرار دارد که طلبش را پس بگیرد. ساعتی بعد پدرم لوکیشن محل قرار را برای تلفن همراه مادرم فرستاده‌بود و گفته بود که شاهرخ مدام محل قرار را تغییر می‌دهد و به او مشکوک شده‌است و به همین خاطر لوکیشن محل قرار را فرستاده‌بود که اگر اتفاقی برای او رخ داد ما با خبر شویم. چند ساعتی گذشت که خبری از پدرم نشد و ما نگران شدیم و به محل لوکیشن رفتیم که با جسد پدرم داخل خودرواش روبه‌رو شدیم.

همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی بررسی‌های تیم جنایی نشان داد شاهرخ استاد دانشگاه و دکتری علوم اجتماعی دارد که علاوه بر تدریس در دانشگاه کلاس‌های تقویت حافظه و تند‌خوانی هم برای دانشجویان برگزار می‌کند. همچنین مشخص شد وی در بین دوستان و همکارانش به هوش بالا و حافظه قوی معروف است. بدین ترتیب مأموران پلیس راهی خانه شاهرخ شدند که از وی به عنوان مظنون تحقیق کنند.

شاهرخ پس از دستگیری ادعا کرد که در قتل حمید دست نداشته و شب حادثه هم با او قرار ملاقاتی نداشته است. در حالی که مأموران از شاهرخ در صحنه حادثه ردی پیدا نکرده بودند در بازرسی از جیب‌های وی نامه‌ای یافتند که پاره و به تیکه‌های کوچکی تبدیل شده بود.

از آنجایی که احتمال می‌رفت نامه پاره شده سرنخی از متهم باشد مأموران پلیس تکه‌های ریز این پازل را یکی یکی کنار هم چیدند که در نهایت مشخص شد شاهرخ این نامه را خطاب به خانواده مقتول نوشته، اما وقتی متوجه شده در دام مأموران گرفتار شده است آن را پاره کرده تا ردی از خود به‌جا نگذارد. شاهرخ در نامه به دروغ نوشته بود که «شوهر شما با همسر بنده ارتباط مخفیانه دارد و من از این رابطه عکس و فیلم دارم. چنانچه شما از من شکایت کنید من عکس‌ها و فیلم‌های شوهرتان را در فضای مجازی منتشر می‌کنم تا آبروی شما از بین برود». تیم در ادامه بازرسی‌ها چند کپی دیگر از همین نامه کشف کردند که حکایت از آن داشت متهم قصد داشته همه این نامه‌ها را به‌دست اعضای خانواده مقتول و بستگانش برساند و آن‌ها را تحت فشار قرار دهد.

با به‌دست آمدن این سرنخ متهم باز هم جرم خود را انکار می‌کرد و اسلحه‌ای را که با آن مقتول را به قتل رسانده‌بود تحویل نمی‌داد که مأموران پلیس در بررسی‌های تخصصی دریافتند متهم خانه دیگری در حوالی خیابان سراج در شرق تهران دارد و شب حادثه هم در آن نزدیکی دیده شده‌است؛ بنابراین مأموران راهی خانه سراج شدند و پس از باز کردن در خانه داخل کمد دیواری لباس‌ها با تعداد زیادی سلاح جنگی روبه‌رو شدند که به طرز ماهرانه‌ای جاسازی شده بود. مأموران داخل کمد انواع کلت‌های جنگی، انواع مختلف قناصه که اسلحه مخصوص آدم‌کشی است و تعداد زیادی کلاش و سلاح‌های جنگی دیگر کشف کردند.

با کشف سلاح‌های جنگی از خانه استاد دانشگاه این احتمال برای مأموران قوت گرفت که وی با گروه‌های تروریستی همکاری دارد. در چنین شرایطی متهم برای بازجویی در اختیار کارآگاهان اداره‌دهم پلیس آگاهی و مأموران پلیس امنیت قرار گرفت. در حالی که مشخص شد متهم با گروه‌های تروریستی ارتباط ندارد، وی به قتل پدر شاگردش اعتراف کرد. متهم گفت: مبلغ ۳۰۰‌میلیون تومان از مقتول قرض گرفته‌بودم که با آن تجارت کنم، اما مقتول بعد از مدتی طلبش را درخواست کرد. او اصرار می‌کرد، اما من پولی نداشتم، بدهم که شب حادثه وقتی به محل قرار آمد عصبانی شدم و با اسلحه به سوی او شلیک کردم.

متهم پس از اعتراف به قتل روانه زندان شد، اما در بازجویی‌های بعدی منکر قتل شد و در ادعایی گفت: مدتی قبل چند مرد به محل کارم آمدند و تهدید کردند که خانه‌ام را برای نگهداری تعداد زیادی اسلحه در اختیار آن‌ها قرار دهم. آن‌ها گفتند من استاد دانشگاه و معروف هستم و مأموران امنیتی هم به من مشکوک نمی‌شوند و به همین خاطر خانه مرا برای انبار سلاح‌هایشان انتخاب کرده‌اند. آن‌ها مرا تهدید به مرگ کردند و من هم از ترس قبول کردم و دیگر از آن‌ها خبری ندارم. وی درباره قتل پدر شاگردش هم گفت: شب حادثه با مقتول قرار ملاقات داشتم که ناگهان مرد دیگری هم که با مقتول اختلاف مالی داشت از راه رسید و او را با شلیک گلوله‌ای به قتل رساند. آن مرد نامه‌های تهدید آمیز را به من داد و خودش فرار کرد.

در حالی که متهم نابغه هر روز ادعای جدیدی را برای گمراهی و فریب مأموران مطرح می‌کند مأموران پلیس در تلاشند تا با تحقیقات و بررسی‌های فنی زوایای پنهان این حادثه را بر ملا کنند.

منبع: روزنامه جوان
کدخبر: 209927

ارسال نظر

 

آخرین اخبار

پربازدیدترین