آماری دردناک از فوت کولبران طی ۳ ماه گذشته
به دنبال فوت یک کولبر به دلیل سقوط از ارتفاعات سردشت، تعداد کولبران مجروح و متوفی بر اثر حوادث غیر انتظامی طی ۳ ماه گذشته به ۹ نفر افزایش یافت.
طبق اعلام منابع آگاه، شامگاه ۲۵ بهمن، آزاد اسماعیلپور که جوانی ۳۷ ساله و از اهالی روستای «کولسه» (از توابع شهرستان سردشت) و پدر دو فرزند خردسال بوده، حین کولبری در معابر ارتفاعات روستای «آلواتان» این شهرستان، از ارتفاع سقوط کرده و به دلیل شدت مجروحیت، جان خود را از دست داده است.
به دنبال فوت یک کولبر به دلیل سقوط از ارتفاعات سردشت، تعداد کولبران مجروح و متوفی بر اثر حوادث غیر انتظامی طی ۳ ماه گذشته به ۹ نفر افزایش یافت. طبق اعلام منابع آگاه، شامگاه ۲۵ بهمن، آزاد اسماعیلپور که جوانی ۳۷ ساله و از اهالی روستای «کولسه» (از توابع شهرستان سردشت) و پدر دو فرزند خردسال بوده، حین کولبری در معابر ارتفاعات روستای «آلواتان» این شهرستان، از ارتفاع سقوط کرده و به دلیل شدت مجروحیت، جان خود را از دست داده است.
طی ۳ ماه گذشته، ۹ کولبر از اهالی ثلاث باباجانی، سردشت، جوانرود، بانه و سقز به دلیل وقوع حوادث غیرانتظامی (سقوط از ارتفاعات، انفجار مین در معابر کولبری) در نوار مرزی نوسود و بانه دچار حادثه شدهاند چنانکه در فاصله ۲۳ آبان تا ۲۵ بهمن، ۴ کولبر از ارتفاعات مرزی سقوط کردهاند و ۵ کولبر هم قربانی انفجار مین شدهاند. از مجموع حادثهدیدگان، یک نفر (آزاد اسماعیلپور) به دلیل شدت جراحات فوت کرده و ۸ نفر دچار صدمات شدید به سر، قطع عضو یا جراحات شدید در ناحیه پا شدهاند.
جان باختن و مجروحیت شدید مرزنشینان شمالغرب کشور در زمان کولبری، فقط به حوادث غیر انتظامی محدود نمیشود. هر هفته، تعداد قابل توجهی از کولبران، حین تردد در معابر مرزی شمالغرب کشور، بر اثر هدفگیری نیروهای مرزبانی ایران، ترکیه یا عراق، جان خود را از دست داده یا به شدت زخمی میشوند.
مرور آمار فوت و مجروحیت کولبران بر اثر حوادث غیرانتظامی، نشان میدهد که اگرچه خطر مجروحیت یا مرگ بر اثر سقوط از ارتفاع، یخزدگی، انفجار مین، گم شدن در معابر کولبری، غرق شدن در رودخانههای مرزی یا حتی ایست قلبی به دلیل سنگینی وزن کولهها، به مراتب بسیار کمتر از ماحصل برخورد مرزبانی با کولبران است، موقعیت جغرافیایی نوار مرزی دو استان همسایه با اقلیم کردستان عراق و روستاهای مرزی ترکیه (استان کردستان و آذربایجان غربی) به گونهای است که حتی اگر مرزبانان ایران، عراق و ترکیه، سلاح خود را غیرمسلح کرده و چشم بر مجموع ترددهای غیرقانونی کولبران در معابر مرزی ببندند، باز هم ارتفاعات سر به فلک کشیده و معابر مینگذاری شده و رودخانههای خروشان و کولاک برف در نوار مرز مشترک ایران، ترکیه و کردستان عراق، قربانی خواهد گرفت.
از آنجا که زمینهای شمال غرب ایران در مقایسه با منطقه مجاور در کشور ترکیه و اقلیم کردستان، گودتر است و ارتفاع پستتری دارد، کولبران مرزنشین که میخواهند از نوار مرزی شمال یا جنوب استان آذربایجان غربی یا معابر کولبری استان کردستان، به خاک اقلیم کردستان یا ترکیه برسند، باید قلل صعبالعبور متعددی را زیر پا بگذارند اگرچه که با وجود امتداد رشته کوههای زاگرس در نوار مرز مشترک هر سه کشور، حتی مسیرهای کوهستانی در دو استان کردستان و آذربایجان غربی که بیشترین و اصلیترین معابر کولبری را دارند هم، با یکدیگر متفاوت است چنانکه ارتفاعات استان کردستان و معابر کولبری در نوار مرزی بانه و مریوان، پیچ و تاب و ناهمواریهای کمتر، طول کوتاهتر و صعود آسانتری در مقایسه با ارتفاعات استان آذربایجان غربی دارد، چراکه در مناطق کوهستانی و در معابر کولبری در شهرستانهای خوی، چالدران و ماکو که در شمال استان آذربایجان غربی واقع شدهاند، ارتفاع قله و دامنه کوهستانی مشترک بین دو کشور، سبب شده که شیب ارتفاعات در خاک ایران، به درههای عمیقتر منتهی شده و سینه ارتفاعات در ایران، صخرههای تیزتر و مسیری ناهموارتر برای قدمهای کولبران بسازد .
و به همین دلیل، معمولا تعداد قربانیان حوادثی همچون دفن شدن زیر آوار بهمن، گم شدن در معابر کولبری یا یخزدگی بر اثر نابلدی مسیرهای اصلی، در معابر کور شمال استان آذربایجان غربی و در ارتفاعات مرزی همیشه سفیدپوش بخش شمالی استان، بیشتر است در حالی که بیشترین حوادث غیر انتظامی در نوار مرزی جنوب استان آذربایجان غربی و استان کردستان از جنس تلفات بر اثر انفجار مین، سقوط از ارتفاع یا غرق شدن در رودخانههای مرزی است.
حتی تفاوت کولبری در نوار مرزی شمال و جنوب استان آذربایجان غربی و نوار مرزی استان کردستان هم میتواند در دفعات و شدت حوادث غیر انتظامی برای کولبران موثر باشد. در معابر کولبری جنوب استان آذربایجان غربی (شهرستانهای سردشت، اشنویه و پیرانشهر) و نوار مرزی استان کردستان (شهرستانهای بانه و مریوان) که در مجاورت اقلیم کردستان عراق است، کالاهای کولبری اغلب از نوع کالاهای مصرفی (پوشاک، وسایل صوتی و تصویری، یخچال و اجاق گاز و ماشین لباسشویی و ظرفشویی و تجهیزات خانگی) است که ممنوعیت اعمال شده بر قاچاق این اقلام، از جنس ممنوعیت ورود کالای قاچاق به دلیل آسیب اقتصادی بر پیکره تولید داخلی است.
در حالی که شنیدههایی به نقل از کولبران، تایید میکند که حجم ورود کالاهای ممنوعه مشمول مجازاتهای امنیتی و کیفری (مشروبات الکلی، پیشسازها یا مواد محرک، اسلحه و مهمات جنگی) از نوار مرزی جنوب استان آذربایجان غربی در آن حد هست که به تشدید برخوردهای انتظامی یا موانع زمینگیرکننده و حتی مرگآور برای کولبران در حال تردد در این نوار مرزی منجر شود.
اما معابر کولبری در نوار مرزی شمال استان آذربایجان غربی، حکایتی متفاوت از دو منطقه دیگر دارد؛ بیشترین حجم قاچاق معکوس (سیگار، چای و اقلام خوراکی فاسد نشدنی تولید ایران) به دلیل نوسانات دایمی قیمت دلار در ایران و تفاوت قابل توجه قیمت عرضه و تقاضای این اقلام در دوسوی مرز، از معابر کولبری شمال آذربایجان غربی و از نوار مرزی خوی، چالدران و ماکو انجام میشود و البته، آمار تردد پناهجویان به مقصد اروپا هم در این نوار مرزی بالاست.
صرفنظر از این گزارههای اقتصادی، آنچه در هر سه منطقه کولبری (نوار مرزی جنوب و شمال استان آذربایجان غربی و نوار مرزی استان کردستان در مجاورت اقلیم کردستان و ترکیه) مشترک است؛ کولبران در هر سه منطقه، در معرض مرگ هستند، موقعیت جغرافیایی هر سه منطقه کولبری، صرفنظر از شکل و نوع و دلیل تردد، خطر مرگ و مجروحیت را برای تمام کولبران افزایش میدهد.
علاوه بر این، مرزنشینان در هر دو استان؛ چه ساکنان نوار مرزی مریوان و بانه، چه ساکنان نوار مرزی پیرانشهر و سردشت و چه ساکنان نوار مرزی خوی و چالدران و ماکو، اقلیت فقیر و بیبضاعتی هستند که طی ۴ دهه گذشته، نه تنها از سادهترین سازهها و بهسازیهای منجر به ارتقای شرایط زیست مرزی محروم ماندهاند، آخرین فرصتهای بهبود معیشت - اشتغال محدود در بازارچههای مرزی و امرار معاش موقت و ناچیز از طریق دفترچههای پیله وری – هم به دنبال تعطیلی متناوب بازارچههای مرزی و تغییرات مکرر قواعد استفاده از دفترچههای مرزنشینی و ابلاغ باید و نبایدهای عجیب و نامفهوم توسط غیربومیهای غیرمرزنشین برای بومیهای مرزنشین، تقریبا به صفر رسیده چنانکه امروز، اگر یک خانواده مرزنشین، چند راس بز و گوسفند یا چند هکتاری زمین برای کاشت جو و بلغور نداشته باشد یا مانده جیبش اجازه ندهد که پمپ آبی برای آبیاری زمینش اجاره کند، به دلیل تعطیلی چند ساله و رکود بازارچههای مرزی در هر سه منطقه، محکوم به دراز کردن دست ناداری پیش دولت و نهادهای حمایتی است.
ساکنان روستای «کوران» که سال گذشته بابت دفن شدن ۵ کولبر این روستا زیر آوار برف ارتفاعات مرزی ترکیه، عزادار شدند، به «اعتماد» میگفتند تازه دو سال است که از نعمت برق برخوردار شدهاند. محرومیت از رفاه شهروندی، دلیل مهمی است که نه تنها مرزنشینان ساکن در نوار مرزی را به ادامه کولبری، با وجود همه تهدیدها و هشدارهای انسانی و غیرانسانی، تشویق و حریص میکند، گوش و چشم و حافظه این مردمان محروم، با وعدههای خوش آب و رنگ اما بایگانی شده دولتها، سیراب است چنانکه امروز اگر حرف اول یک وعده دولتها و مثلا، احداث کارخانه سیگارسازی یا سیمانسازی را، برای یک مرزنشین ساکن نوار مرزی استان کردستان یا آذربایجان غربی بگویی، کل پرونده این وعده را برایت تشریح میکند و در آخر، مثل همیشه، طناب کولهبریاش را روی شانه، گره محکمتر میزند و میرود و در قلههای همیشه سفیدپوش بیانتها گم میشود.
ارسال نظر