آدم ربایی به نیت انتقام از زندان بان
چند روز قبل مردی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از دو مرد به اتهام ربودن پسر ۱۹سالهاش و دوستش شکایت کرد.
وی گفت: من افغان هستم و در یکی از خیابانهای جنوبی تهران همراه خانوادهام زندگی میکنم. ساعتی قبل پسرم با تلفن همراه من تماس گرفت و گفت دو مرد ناشناس او و دوستش را ربوده و در خانهای گروگان گرفته اند. سپس گوشی را مردی از پسرم گرفت و گفت برای آزادی آنها باید به آنها مقدار زیادی دلار بدهم وگرنه پسرم و دوستش را به قتل میرساند. پس از این تلفن آنها خاموش شد و دیگر موفق نشدم با آنها صحبت کنم.
با طرح این شکایت تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی برای بررسی موضوع به دستور قاضی عظیم سهرابی بازپرس شعبهنهم دادسرای امور جنایی تهران وارد عمل شدند.
در حالی که ۲۴ساعت از حادثه آدمربایی گذشته بود و تحقیقات همچنان برای شناسایی مخفیگاه متهمان ادامه داشت به مأموران پلیس خبر رسید آدمربایان دو گروگان را دست بسته و در یکی از خیابانهای تهران رها کرده و از محل گریختهاند.
پسر ۱۹ساله درباره حادثه به مأموران گفت: همراه دوستم داخل خیابان بودیم که خودروی سواری جلوی ما توقف کرد. راننده که مجهز به بیسیم و دستبند بود خودش را مأمور پلیس معرفی کرد و گفت: ما مرتکب خلاف شدهایم و باید همراه او به اداره پلیس برویم.
من و دوستم به او اعتماد کردیم و سوار خودرواش شدیم و راننده هم به راه افتاد تا اینکه پس از طی مسافت کوتاهی مرد دیگری سوار خودرواش شد. او افغان بود و به همین خاطر به آنها مشکوک شدیم و از راننده خواستیم مدارکش را به ما نشان دهد، اما او و دوستش ما را با چاقو تهدید کردند. آنها چشمان ما را بستند و به راه افتادند و وقتی به خانهای رسیدیم، چشمان ما را باز کردند و گفتند گروگان آنها هستیم و باید برای آزادی ما پدرم به آنها پول بدهد.
وی ادامه داد: سپس با پدرم تماس گرفتم و با گریه و التماس خواستم برای آنها پول فراهم کند و ما را نجات دهد، اما ۲۴ساعت از تماس ما گذشت و در نهایت آدمربایان پس از کتککاری دوباره چشمهایمان را با پارچهای و دستهایمان را با طناب بستند و داخل خیابانی رها کردند.
با بهدست آمدن این اطلاعات مأموران با بررسی دوربینهای مداربسته محل حادثه موفق شدند شماره پلاک خودروی متهمان را بهدست آورند. بررسیهای فنی نشان داد خودرو متعلق به مرد جوانی به نام سیروس است. بدین ترتیب سیروس تحت تعقیب قرار گرفت و صبح دیروز به دام مأموران گرفتار شد.
وی پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران به جرم خود با همدستی یکی از دوستانش به نام بشیر که افغان است اعتراف کرد.
وی در ادعایی گفت: در بازار تهران کارگری میکنم و مدتی قبل با بشیر در آنجا آشنا شدم. ما ارتباط دوستانه با هم بر قرار کردیم و به خانه هم رفت و آمد داشتیم.چند روز قبل از حادثه او برای من درد دل کرد و از من خواست کمکش کنم.
او گفت: چند سال قبل در کشور افغانستان به جرم سرقت به زندان میافتد و پدر پسر ربوده شده هم زندانبان او بوده است.
بشیر مدعی بود که وضع مالی خوبی داشته و زمان دستگیری هم مقدار زیادی دلار همراه داشته است که به صورت امانت به زندانبان میدهد تا وقتی آزاد شد پس بگیرد. بشیر میگفت «وقتی از زندان آزاد شدم او پول مرا نداد تا اینکه فهمیدم بعد از حمله طالبان همراه خانوادهاش به ایران آمده است».
او از من خواست پسر زندانبان را برباییم تا پدرش مجبور شود پول او را پس دهد و من هم قبول کردم.
همزمان با ادامه تحقیقات برای دستگیری متهم فراری، مرد آدمربا برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت.
ارسال نظر