اختصاصی گسترش نیوز
۱۰ فرمول طلایی برای خبرنگار شدن | ادبیات ژورنالیستی جدید چیست؟
زبان معیار در نثر ژورنالیستی از زبان یک ملت با ترکیب آنچه که از آن به عرف یا هنجارهای کلامی میشناسیم یاد میکنند و افزون برآن شناسایی واژگان و رشد و تکامل آن در گذر زمان کار را به نقطهای میرساند که همان هنجارهای کلامی و گویشهای گفتاری مردمان، رفته رفته متحول و کامل میشود.
روزنامهنگاری از معدود رشتههایی است که در آن محتوا تابع فرم است. این اصل به ما میآموزد که نوع ارائه در فرمهای ۱۰ گانه روزنامهنگاری، هم به عنوان تکنیک و هم مهارت از اولویت ویژهای برخوردار است. ( فرمول ۱۰=۱+۳+۶ ) نشانگر برخورداری روزنامهنگاری از ۶ فرم پایه، ۳ فرم مکمل و یک فرم جنرال یا عمومی است. فرمهای خبر، گزارش خبری، مصاحبه، گزارش، یادداشت-سرمقاله، مقاله-نقد همان فرمهای پایه یا ۶ گانه به شمار میآیند .
روزنامهنگاری ۱۰ فرم دارد: ۱۰ = ۱ + ۳ + ۶
شش فرم پایه: ۱. خبر ۲. گزارش خبری ۳. مصاحبه ۴. گزارش ۵. یادداشت –سرمقاله ۶. مقاله – نقد
سه فرم مکمل: ۱-عکس ۲-طرح و کاریکاتور ۳-طنز
یک فرم جنرال: تیتر
۱-اهمیت تابعبودن محتوا در برابر فرم، از این جا ناشی میشود که در روزنامهنگاری، مخاطبان چه در فضای پرینت، چه در فضای وب از نوع ارائه با ما ارتباط برقرار میکنند و سپس وارد متن میشوند. به همین دلیل تکنیک نگارش یک یادداشت یا سرمقاله و مقاله یا نقد از محتوای آن اهمیت بیشتری مییابد اما با این شرط مسلم که یادداشت یا مقاله و نقد ما از محتوایی در خور و عمیق برخوردار است.
۲-مثلث معروف روزنامهنگاری متشکل از ۳ ضلع سیاست رسانه، نیاز مخاطب، ارزش رویداد به ما نشان میدهد که روزنامهنگار در برابر این پارادوکسیکال اضلاع مثلث وظیفهای جز ایجاد توازن را بر عهده ندارد. لذا موفقترین نوع نگارش و ارائه بهترین فرم در روزنامهنگاری در این مساله خلاصه میشود که روزنامهنگار کوشیده است تا میان این 3 ضلع، توازنی به غایت منطقی و تا حد امکان حرفهای برقرار کند
-روزنامه نگاری یک امر دائمی پارادوکسیکال است
-باید این ۳ ضلع را با هم متوازن کنیم.
-رویکرد ما در برابر پدیده پارادوکسیکال ایجاد توازن است.
-پارادوکسیکال یعنی دوگانی ← یعنی وقتی یک ضلع مثلث را کمتر میبینیم و دو ضلع دیگرش را بیشتر یا به نفع هر کدام از این اضلاع باشد، رسانه شما غیرحرفهای بودن خود را نشان میدهد.
۳-میدانیم که در فرمهای روزنامهنگاری اگر یک منحنی رسم کنیم، سر ابتدای طیف، رویداد و سر دیگر هرچه پیشتر میرویم، مفهوم قرار میگیرد. حرکت از این سر طیف تا آن سر طیف بر روی منحنی مورد نظر، حرکت از فرم خبر به سوی فرم مقاله و نقد است. بنابراین تلاش ما باید به این باشد که در هر نقطه و ایستگاهی از این منحنی به تناسب همان ایستگاه عمل کنیم که عموما متشکل از بخشی از رویداد و یا مفهوم است. گرچه به سمت انتهای طیف، رفته رفته، رویداد رنگ میبازد.
منحنیروزنامه نگاری
خط واقعیت و ایستگاههای واقعیت، متشکل از رویداد + تصویر + مفهوم
۴-روزنامهنگاری در ترکیب رویداد و مفهوم، یک ضلع دیگر به نام مخاطب در آن مثلث وجود دارد. مخاطب نیز که برای ما روزنامهنگاران، از منظر افکار عمومی مطرح است – براساس دیدگاه آلفرد سووی و نیز موریس دوورژه، استادان نامور جامعهشناسی از دانشگاه سوربن فرانسه – به دو چیز باید توجه کنیم: مسالههای افکار عمومی و نیازهای افکارعمومی.
روزنامهنگار با مسالههای افکارعمومی سروکار دارد و به همین دلیل، روزنامهنگار مسالهیاب است و سوژهیاب و صیاد سوژههای نهفته در افکارعمومی به شمار میآید.
روزنامهنگاری اگر مسالهیابی نبود، زنده تلقی نمیشد و به همین دلیل است که در برخی کشورها وقتی روزنامهنگاران از مسالههای واقعی و نهفته افکار عمومی فاصله میگیرند از دردهای جامعه میگریزند و یا سطحی رفتار میکنند.
رسانههای ناشی از چنین دیدگاهی را تصدیق خواهید کرد که زنده پایه نباشد، زیرا قانون همان است که میدانیم: روزنامهنگاری باید مسالههای افکار عمومی را شکار کند و سپس، هم انعکاس دهد و هم اجرا کند؛ آنجا که در طیف منحنی ما رویدادمحوری است سخن از انعکاس است و آنجا که سخن از مفهومگرایی است، جای نیشتر زدن و جراحی است تا دملهای چرکین جامعه با قلم روزنامهنگاران مسالهیاب، فهیم و جسور پاک شود و جامعهای مفهومگرا و فرهیخته نیز تربیت شود.
عناوین |
ساختار |
یادداشت – سرمقاله |
اساس رویداد محوری + مفهوم محوری (یعنی از رویداد شروع میکنیم و تا پایان باید رویداد باشد) |
مقاله |
بهانه خبری دارد + موضوع محور + مفهوم محوری |
نقد |
بهانه خبری آزاد است + موضوع محوری (با رویکرد کالبد شکافی موضوعی) + مفهوم محوری (با رویکرد کالبد شکافی استدلالی) |
یادداشت هرگز جمعبندی خبری نیست، برای صاحبنظر بودن در یادداشت نویسی نباید رویداد را رها کرد.
در مقاله
اشاره مینویسیم و به بهانه خبری میپردازیم: «مثال: امروز اتفاقی در کشور ایکس افتاد که دارای ابعادی است، مقاله زیر به این ابعاد در کنار 5 بعد بیشتر پرداخته است و ...»
بهانه خبری در مقاله با یادداشت فرقش این است که در یادداشت، رویداد محور است و جزء ساختار است ولی در مقاله رویداد محوری نیست و جزء ساختار نیست.
در نقد
میتواند بهانه خبری داشته باشد یا نداشته باشد. بهانه خبری در نقد، بازخورد است. «یک فیلم اکران شده، بهانه خبری آزاد است.»
اما موضوع محوری و مفهوممحوری با مقالهنویسی ساختار یکی است ولی رویکردها دو تاست. موضوعمحوری در نقد کالبدشکافی موضوعیاست.
زبان معیار در نثر ژورنالیستی
زبانشناسان میگویند آنچه که قرار است به نوشتار تبدیل شود، دو پایه دارد:
الف) گویشی عرفی در میان مردمان
ب) تلاش ادیبان و پژوهشگران و زبانشناسان برای تولید واژگان.
از زبان یک ملت با ترکیب آنچه که از آن به عرف یا هنجارهای کلامی میشناسیم یاد میکنند و افزون برآن شناسایی واژگان و رشد و تکامل آن در گذر زمان کار را به نقطهای میرساند که همان هنجارهای کلامی و گویشهای گفتاری مردمان، رفته رفته متحول و کامل میشود.
ادبیات پس از زبانشناسی رشد میکند و قد میکشد و به همین دلیل ادیبان یک نثر ادبی را با دو معیار میسنجند:
۱-زبان معیار «که توضیح آن در فوق گفته شد»
۲-زبان ترکیب یا ادبی
پرسش اینجاست که نثر ژورنالیستی با کدام یک از این دو سنجیده میشود؟
بسیاری میگویند نثر ژورنالیستی را با زبان معیار بسنجیم، اما آیا این حرف بدین معناست که نثر ژورنالیستی در حد گویشهای مردمان و هنجارهای کلامی باید پایین بیاید؟ اگر پاسخ مثبت است این معنا مستفاد میشود که نثر ژورنالیستی لازم نیست از غنا و قوت برخوردار باشد.
پاسخ من و شما به این پارادوکس چیست ؟
پاسخ درست آن است که؛ نثر ژورنالیستی را باید با زبان معیار بسنجیم و با زبان ترکیب یا ادبیات بپذیریم، زیرا سنجش نثر ژورنالیستی با زبان معیار به معنای تنها سنجش است نه پذیرش، با زبان معیار باید بسنجیم چون زبان مردم است، اما با زبان ترکیب و ادبیات باید بپذیریم چرا که نثر ژورنالیستی از گفتار مردمان و هنجارهای کلامی پیروی نمیکند.
زبان معیار، زبانیاست برای ورود به نگارش، نثر ژورنالیستی را میتوان با زبان معیار سنجید، ولی نمیتوان بر اساس زبان معیار نوشت یا پذیرفت.
فرق رویداد و خبر
رویداد اتفاقی است که در محیط رخ داده و به دست خبرنگار نرسیده و عامل انسانی در آن دخیل نیست ولی وقتی رویداد به وسیله ی شخصی به وسیله ی وسیله ای منتقل می گردد خبر می شود .
یادداشت از 4 عنصر تشکیل شده است:
- رویداد ← کارکرد رویداد در یادداشت زاویه نگاه است، اینکه به آن اتفاق از چه زاویهای نگاه کنیم.
- تصویر← کارکرد تصویر در یادداشت، عینیگرایی است.
- تحلیل ← کشف رابطهها، لایههای دوم، آیندهنگری
- ادبیات ← پردازش
تحلیل
جوهر یادداشت تحلیل است. چون در یادداشتنویسی اگر رابطهها را درست بررسی و تحلیل نکنیم، نمیتوانیم یادداشت خوبی بنویسیم. باید به طورکامل رابطههای بین رویدادها را کشف کرد و از تحلیل میان این رویدادها به لایههای دوم رسید. «مثلا به دنبال اعلام آمریکا برای خروج از افغانستان در سال 2003 شاهد یکسری اقدامات در افغانستان بودیم» تا اینجا کشف رابطههاست، بعد اگر به لایههای دوم آمدیم، یادداشت است. «این کشتار پراکنده، در این شرایط زمانی به این دلیل حائز اهمیت است که...» میشود لایههای دوم «... این کشتار در این شرایط چنین آیندهای را در اختیار کابل قرار میدهد که با توجه به رابطه ...» میشود آیندهنگری.
آیندهنگری انتظار مخاطب است.
پردازش
پردازش در ادبیات خیلی مهم است و باید به گونهای باشد که خواننده آن را راحت درک کند.
۳ نکته
تفاوت یادداشت و سرمقاله
الف) سرمقاله یادداشت و نوشتاری است که از موضع رسانه سخن میگوید.
ب) یادداشت همان نوشتاری است که از موضع نویسنده ولی در چهارچوب سیاست رسانه «با امضا» منتشر میشود.
تفاوت یادداشت و تفسیر
تفسیر یادداشتی است که در عرصه 3 گانه: سیاست خارجی، سیاست بینالملل و روابط بین الملل نگاشته میشود و با امضای یادداشتنویس منتشر میشود.
الف: سیاست خارجی
ب: سیاست بینالملل: سیاست بینالملل از نقطه تقارن سیاست خارجی دو یا چند کشور با هم تشکیل میشود.
ج: روابط بینالملل از تلاقی روابط خارجی دو یا چند کشور با هم در عرصههای اقتصادی، بازرگانی، دیپلماسی (با رویکرد کنسولی)، علمی، ورزشی و سپس در سطوح بالاتر نظامی و امنیتی شکل میگیرد.
ستوننویسان چه کسانی هستند ؟
در کار ژورنالیستی یادداشتنویسان به مرحلهای می رسند که در حوزه خود به یک برند و نام معتبر تبدیل میشوند. این نام معتبر در مدت زمانی که از کار حرفهای و پیشبینیهای دقیق میگذرد، شکل خواهد گرفت. پیشبینیهای یادداشتنویس در حوزه خود و تحلیلهای دقیق از رویدادها، او را به این سطح میرساند که به پایه تیراژ روزنامه و جریده و پایه افزایش بازدیدکنندگان و کاربران در رسانههای آنلاین تبدیل میشوند.
سطوح یادداشت (هر چهارسطح یادداشت است)
- بار خبری ← رویدادمدارانه
- بار معنایی
- بار انتقادی
- بار پیش بینی
در طیف، هرچه به سمت پایین میرویم عمق بیشتری مییابد و به معنای بهتر بودن آن نیست و هرکدام از سطوح یادداشت کارکرد خود را دارد.
۱-یادداشت با بار خبری
مثال: یادداشت درباره حضور در اجلاس سران اکو: و برخی مخالف این حضور هستند، با توجه به تحولات اخیر با توجه به اتفاقات در... با کشور ... مشکل بهوجود آمده و..
۲-یادداشت با بار معنایی
مثال: در شرایطی که دنیای سیاست معنای تازهای را به مخاطبان خود عرضه میکند ما نیز باید برای واژه اعتبار (در سیاست خارجی)، تعریفی متفاوت و حتی فراتر از آنچه شناخته میشود ارائه کنیم.
مستقیم گفته نشده و از یک زاویه دیگر دیده میشود و به رویداد، عمق میدهد. البته برداشت مخاطب هم حساس میشود. به موضوع اشاره نشده و مفهومی عمل میشود.
۳-یادداشت با بار انتقادی
مثال: حضور در عرصه سیاست خارجی و منطقهای به ویژه اجلاسهای تعریف شده اقتصادی، سیاسی، فرهنگی زمانی معنای خود را پیدا میکند که عوامل تثبیت کننده این حضور جایگاه خود را برای همه طرفهای عضو یافته باشد. معایب و محاسن اجلاس، رفتارها و...
در یادداشت انتقادی باید به موضوع اشاره کنیم.
۴-یادداشت با بار پیشبینی
مثال: حضورهای ما در اجلاس منطقهای که عوامل تثبیتکننده آن ناروشن است هرگز نمیتواند بار مثبتی را برای سیاست خارجی ما داشته باشد.
لید باید جذاب باشد، به مخاطب اهمیت دهید، پیشبینی میتواند بار منفی انتقادی یا مثبت انتقادی داشته ویا باتردید و یا مشروط باشد.
انواع یادداشت
انواع یادداشت |
ساختار |
1 .سیاسی |
رویداد محور، کشفرابطهها/ رویدادها + اشخاص/ (گذشتهمحور/ اکنونمحور / آیندهمحور) بار خبری دارد |
2 .اقتصادی |
رویداد محور، کشف رابطهها/ تحولات بدون اشخاص، بار کمی دارد |
3 .اجتماعی |
هنجارها/ ناهنجارها، تصویر محور + رویداد محور، اخلاق محور، بار آموزشی دارد |
4 .تاریخی |
تطبیقگرا، اشخاص محور + رویداد محور، بار آموزشی دارد |
5 .ورزشی |
رویداد محور، اشخاص محور، شهرت، بار تحریکی دارد |
6 .فرهنگی |
ادبی: سوژه محور، ساختاری، اشخاص محور، بار آموزشی با مایه فرهنگی دارد هنری: سوژه محور+ اشخاص محور، شهرت، بار ترغیبی دارد |
7 .علمی |
سوژه محور، رویداد محور، ساختاری/ مقایسهای/کمی، بار تثبیتی دارد |
*بینالملل |
رویداد محور، اشخاص محور/کشف رابطهها، تطبیقگرا، بار خبری دارد |
تحلیل انواع یادداشت
۱-یادداشتها بر مبنای تقسیم موضوعی و ساختاری تقسیم میشوند و اگر ما در تحریریه روزنامه، اتاق خبر یک خبرگزاری و یا اتاق خبر یک شبکه تلویزیونی وارد شویم و بیش از انواع مورد اشاره، شاهد سرویسی باشیم به معنای آن نیست که یادداشت انواع بیشتری دارد بلکه به این معناست که چند سرویس با هم در زیر مجموعه یک موضوع تعریف میشوند.
۲-هر نوع از یادداشت به تناسب فرمولهای مورد اشاره از وجوه خاصی برخوردار است، بنابراین به عنصرهای تبیین شده این فرمول – در هرنوع از یادداشت – توجه کنیم.
۳-انواع یادداشت بر این مبنا شکل گرفته است که به رویداد از چه زاویهای مینگرد و سرانجام به چه باری منتهی میشود، بار آموزشی، بار ترغیبی و بار تحریکی و...
۴-توجه داشته باشیم که گاه موضوعات یادداشت ما سنتز میشود (مشترک). تشخیص این که یادداشت سنتز در چه سرویسی یا در چه صفحهای ارائه شود، به عهده سردبیر است. اما معمولا این امکان وجود دارد که تشخیص دهیم یادداشت سنتز – ازمیان دو موضوع – به سمت کدام موضوع سنگینی میکند.
(مثلا یک یادداشت هم میتواند اجتماعی و هم اقتصادی باشد و اینکه در کدام صفحه چاپ شود، به عهده سردبیراست)
-یادداشت بین ۶۰۰ تا ۸۵۰ کلمه است.
-در مقاله دست بازتر است چون باید رویداد را بنویسید.
-در یادداشتنویسی هیچگاه از قواعد فنی یادداشت دور نشوید.
-در یادداشت ادبی مخاطب میخواهد ببیند از ادب چه متوجه شدهاید، باید اثر را نقد کنید.
-در یادداشت هنری، به شخص بر میگردد و چهره مهم است.
-در یادداشت اجتماعی روی هنجارها یا نا هنجارها انگشت میگذارید.
-مقاله و نقد خطی نیست عمقی و واقعی است و باید دیدگاه ارائه داد.
ویژگیهای یادداشت
۱-روان بودن ۲-ساده فهمی ۳-اطلاعات (پر ملات بودن)
۴-ایجاز ۵-کوتاهی ۶-ایهام (در صورت ضرورت)
۷-تصویری ۸-تحلیلی ۹-پیشبینی (جریان سازی)
ویژگیهای ۹ گانه یادداشت هرگز به معنای آن نیست که همه این ویژگیها همزمان و یکجا در اثری جمع شود: به عنوان نمونه اگر یادداشتی از اطلاعاتی غنی برخوردار باشد شاید رویداد محور است و موضوعی خبری را پی میگیرد؛ در آن صورت تصدیق خواهید کرد که چنین یادداشتی اولا تصویری نخواهد بود، ثانیا ضرورتی ندارد که گاه با ایهام و دوپهلو سخن بگوییم. برعکس اگر سوژه یادداشت شما اجتماعی یا فرهنگی باشد بعید است دامنه اطلاعات آن گسترده باشد برعکس اطلاعات کمتر است ولی از ویژگی تصویری و گاه قلم کنایهآمیز و برخوردار از ایهام در آن دیده خواهدشد. اما ویژگیهایی مانند زبان و ساده فهمی و برخورداری از اطلاعات چه کم و چه غنی، برخورداری از پایههای تحلیلی و بهویژه پیشبینی از ویژگیهایی است که هر یادداشتی با هر موضوعی میبایست از آن برخوردار باشد: ثروت شما به عنوان روزنامهنگار در یادداشتی با قدرت قلم قوی و سرانجام جریانساز و آینده محور است.
انواع تیتر
۱-تیتر مفهومی
تیترهای مفهومی در یادداشت بر مضمون یادداشت تکیه میکنند و عموما از متن یا بدنه آن برگزیده میشوند. تیترهای مفهومی به فرآیند شکلگیری یادداشت اشاره دارند و از همین فرآیند است که برگزیده میشوند.
معمولا تیترهای مفهومی از لید یا نتیجهگیری یادداشت –اصطلاحا پایانبندی- انتخاب نمیشوند.
۲-تیتر تحلیلی
در تیترهای تحلیلی زاویه نگاه جدیدی که در یادداشت گشوده شده است و معمولا در لید ما منعکس است انتخاب میشود. تیترهای تحلیلی در یادداشت بر همان زاویهای تکیه میکند که یادداشت ما در لید از آن زاویه گشوده شده است. عمدتا پایه و یا نقطه آغازین شکلگیری یادداشت ما محسوب میشود. گاهی در تیتر تحلیلی از پایانبندی استفاده میشود.
۳-تیتر تطبیقی
در این تیترها تاکید بر مقایسه، تاکید بر نقطههای تاریخی، تاکید بر آمار و تاکید بر شاخصهای کمی است. گاه یک تیتر تطبیقی از یک یادداشت میتواند تا مدتها در افکار عمومی ماندگار شود و حتی در گویشها و مناسبات اجتماعی دهان به دهان بچرخد.
۴-تیتر رویدادمحور
یادداشت وقتی رنگ حادثه به خود میگیرد و سایه رویداد بر پردازش یادداشت ما سنگینی میکند تیتر ما رویدادمحور خواهد شد؛ یعنی از آن رویداد و از آن واقعه که شکل خبری به خود گرفته است و مایه یا دست مایه نگارش یادداشت ما است، تیترهای خود را بر میگزینیم.
مثال: بلیط هواپیما و افزایش قیمت آن
تیتر مفهومی: وقتی کارشناسان زمینگیر میشوند
تیتر تحلیلی: یک بلیط و دوهوا
تیتر تطبیقی: بلیطهای دلاری
تیتر رویدادمحور: بلیطهای هواپیما اوج گرفتند
-در یادداشت، هرچه تیترها فعل نداشته باشند بهتر است.
-گاهی تیترهای تحلیلی از پایانبندی هم انتخاب میشوند.
-گاهی تیتر و لید یکی است.
-گاهی تیتر و لید و پایانبندی یکی است.
-تیتر پرسشی تنها در دو حالت استفاده میشود: 1-پرسشی بسیار مهم است و چون پاسخ داده نشده مجبوریم آن را تیتر کرده به سوال دامن بزنیم تا گره گشایی شود. 2-پرسش ایجاد میشود تنها با هدف ایجاد حساسیت در افکار عمومی.
-ما با افکار عمومی دو کار داریم: ۱- نیازهای افکار عمومی چیست؟ ۲- مسالههای افکار عمومی چیست؟
کار خبرنگار پاسخگویی و مسالهیابی است.
تکنیک پردازش متن در یادداشت
- اصل همگرایی ← روند استقرایی
- اصل تضاد ← روند قیاسی
- اصل غیرمستقیم ← نگو، نشان بده
وقتی یادداشت مینویسید در تکنیک استقرایی منطق ما در آنچه از رویدادهای مختلف انتقاد کردهایم در طول هم است و از کل به جزء میرسید. منطق استقرا همگراست. همه با هم مرتبطاند و یک کل را تشکیل میدهند، در طولِ هم هستند و در عرض هم نیستند.
در منطق تضاد قیاسی تمام رویدادها با هم متفاوتاند و در تضادند. «مثلا حادثه نشان داد که سیاست ارزی میتواند تک نرخی باشد در حالی که وزیر اقتصاد در گفتوگوی... از موضوعی صحبت کرده که خلاف سیاست تک نرخی را به افکار عمومی ثابت کرد.» اینها باهم مقایسه میشوند. نکات مثبت و منفی در کنار هم هستند.
تکنیک سوم، پیچیده نوشتن حرفهای، آن را میخوانی ولی نمیدانی انتقاد است یا نه. در ظاهر امر نشان بده، نگو... باید با ادبیات حرفهای مطلب را به مخاطب نشان بدهی.
انواع پایان بندی
- پایان بسته ← خبر ی
- پایان باز ← تحلیلی
- پایان نیمهباز ← خبری + تحلیلی
- پایان پرسشی ← مساله درگیر افکار عمومی
در هر پایانی در یادداشت باید ابتدا پایان بسته را یاد گرفت. مخاطب در پایان بسته در انتظار حرف یا پیامی نیست.
در پایان باز نقطه مقابل این است، ادامه حرف را در ذهن مخاطب گذاشته بخشی در یادداشت ماست و نتیجه گیری را به عهده مخاطب گذاشتهایم. مثل پایان فیلم جدایی نادر از سیمین که مخاطب را به فکر وا میدارد.
در پایان نیمهباز: بخشی از خبر را در پایانبندی قضاوت کردهایم ولی این قضاوت کامل و تکمیلی نیست. مثلا در مورد تئاتر چند معضل را میگوییم ولی این همه آن نیست و بقیه بر عهده مخاطب است.
لید نقل قولی
هرگاه رویدادی و یا شخصیتی مشهور که البته در جایگاه کارشناس و صاحبنظر شناخته میشود، ما مجاز می شویم تا یا بخشی از رویداد یا بخشی از اظهارنظر صاحبنظر درباره رویداد را به شکل نقل قول ارائه کنیم.
لید رویدادمحور یا خبری
در لیدهای رویداد محور ما خود خبر را به تنهایی، خیر، بلکه چیدمان دیگری از خبر و به عبارتی زاویهای که به خبر نگاه میکنیم در لید رویداد محور انعکاس میدهیم. به سخن دیگر: لید رویدادمحور زاویه و چیدمان دیگری از خبری است که دست مایه یادداشت ما شده است.
مقاله نویسی
1-مقاله نویسی رویداد محور نیست، اما بهانه خبری دارد.
2-مقاله نویسی ارائه دیدگاه میکند و لذا اندیشه محور است.
با این تعریف، ویژگیهای ۱۴گانه مقاله مطبوعاتی به شرح زیر است:
۱-دیدگاه محوری ۲-برخورداری از طرح ۳-تطبیق ۴-اطلاعات
۵-نظر مخالفان ۶-کوتاهی ۷-ایجاز ۸-روانبودن
۹-قابل فهمبودن ۱۰-معتبر بودن ۱۱-واقعی ۱۲-متنوع
۱۳-خواندنی ۱۴-نیاز مخاطب
هرمقاله 4ویژگی اساسی دارد که بدون آن مقاله مطبوعاتی شکل نمیگیرد. دیدگاه محوری، طرح، تطبیق، اطلاعات پایههای شکلدهنده مقاله مطبوعاتی است. اگر مقالهای قادر نباشد زاویهای را بگشاید و یا از یک طرح منسجم برخوردار نباشد و افزون بر آن به تصور اینکه دیدگاه محوری دارد، اطلاعات و استناد نداشته باشد و کار تطبیق این اطلاعات و دیدگاهها را نتواند در مقاله مطبوعات پی بگیرد در گام اول ناکام خواهد ماند و شکل نخواهد یافت.
نظر مخالفان نیز یکی از طلاییترین ویژگیهای مقاله مطبوعاتی صاحب دیدگاه است. در ادامه وجوه ادبی کوتاهی، ایجاز، روان بودن و قابل فهم بودن به معنای استحکام مقاله مطبوعاتی است. ما در مقاله ادبی میتوانیم لفاظی بهجا و شایسته داشته باشیم اما در مقاله مطبوعاتی به هرنوعی ادبی نویسی صرف و لاضی ممنوع است. از اینرو که جدای از کوتاهی و ایجاز، مقاله مطبوعاتی میبایست روان باشد و قابل فهم، اما در ادامه ویژگیهای معتبر بودن، واقعی، تنوع و خواندنی، نشان از واقعیتهای اجتماعی و غیره میکند که در قلم روزنامهنگار و در قالب مقاله مطبوعاتی بازتاب مییابد.
ما در مقابله مطبوعاتی نمیتوانیم از آنچه که واقعیت ندارد بر سطرهای رسانه بنشانیم، اما همین امر نیاز به جذابیت دارد. مقاله نباید اصطلاحا تخت و ملالآور باشد. تنوع و خواندنی بودن، موضوع مقاله را میشکند و جدای از جنبههای دیدگاهمحوری و مفهومی، به آن جنبههای حسی و جذاب میدهد و بدینوسیله مخاطب را با خود همراه میکند. اما همه آنچه که گفتیم بر تاج نیاز مخاطب، هم مینشیند و هم از آن وام میستاند.
مقاله مطبوعاتی یعنی مقاله مخاطب، یعنی انگشت نهادن بر نیاز او. یعنی پاسخ دادن به پرسشها و ابهامهای او، و آن هنگام که مقاله چنین میشود جنبه کاملی مییابد و مخاطب خود را در آینه مقاله مطبوعاتی روزنامهنگار میبیند: کلاه خود را نیز قاضی میکند و بیتردید با خود خواهد گفت این همان موضوعی است که من با آن موافقم.
ساختار مقاله نویسی
۱-خط پیوستار ۲-حرکت از کل به جزء ۳-دامنه زمانی
۴-متغیرهای تکمیلی ۵-تحلیل ۶-قدرت ادبی(استحکام-واژگان)
۷-استدلال(اثرگذاری-پاراگراف به پاراگراف) ۸-نتیجهگیری
ساختار مقالهنویسی با ما از چه سخن میگوید؟
آموزهای که این پرسش دررابر ما مینهد رعایت یک پازل کامل و تمام عیار است. در مقالهنویسی شرط انسجام و وحدت سوژه که در منطق از آن به وحدت موضوع یاد میشود خط پیوستار نیز نامیده میشود. این گام اول در مقاله نویسی است. اما برای تحقق این پیوستار و انسجام باید همواره از کل حرکت کنیم و به جزء برسیم. از دامنه وسیعتر به دامنه خُردتر گام برداریم تا مقاله اصطلاحا پلکانی و مرحله به مرحله و پله به پله، باز و بازتر شود.
مقاله مطبوعاتی نیز نمیتواند دامنه زمانی موثق و یا نامحدود داشته باشد. افزون بر آن، وقتی مقاله مطبوعاتی مینویسیم، این پرسش را باید مدام پاسخ دهیم که وقتی از یک موضوع کلان به موضوعهای زیرمجموعه و خُرد حرکت میکنیم چه محورهای تکمیلیای وجود دارد؟ که باید موضوع اصلی را با آن کامل کنیم.
اما نوبت به جان مقاله میرسید. مقاله برخوردار از تحلیل، یعنی مقالهای کاملا پربار و در عین حال برای مخاطب جذاب. اما همه اینها با دو سلاح امکانپذیر است: مقاله شما با همه غنا و تحلیل باید درست استدلال شود و ادیبانه و جذاب ارائه. بنابراین به یاد داشته باشید استدلال قوی و استحکام ادبی بر محتوای آنچه تاکنون در مقاله گنجاندهاید میافزاید و آن را جذاب میکند. اما اینک مقاله مطبوعاتی بدون نتیجهگیری گرچه مقاله مطبوعاتی به شمار میآید اما ناقص است. نتیجهگیری یکی از مهمترین و درعینحال پرنیازترین بخش مقاله مطبوعاتی برای مخاطب است.
ارکان مقالهنویسی
۱-سوژه ۲-وحدت موضوع ۳-وحدتزمان ۴-تحلیل ۵-استناد
سوژه
مقالهای از نظر ژورنالیستی حرفهای میشود که سوژه آن اصطلاحا سوژه درگیر باشد و نه خنثی.
منظور از سوژه درگیر، یعنی آنکه برای افکار عمومی مهم است و با آن چنان درگیر است که حل پاسخ مساله مطرح از اولویتهای او به شمار میآید.
«آیا فوتبال ملیما متحول میشود یا خیر؟ آیا موسیقی ما از موانع خودساخته رها میشود یا خیر؟»
وحدت موضوع
در علم منطق و برای هر مقالهای وحدت موضوع است که برای ما انسجام را به یاد میآورد. اما برای مقاله ژورنالیستی موضوع از این مهمتر است. در مقاله ژورنالیستی ما ممکن است به مثال دادههای علمی از یک تحقیق، گاه به تشبیه شعر و ضربالمثل و گاه به توضیح یک حاشیه برای دو هدف قابلفهمتر شدن و جذابتر شدن روی بیاوریم و این امر ممکن است قلم را از وحدت موضوع دور کند و به انسجام مقاله ژورنالیستی ما لطمه بزند. در چنین شرایطی است که اصل وحدت موضوع یعنی رعایت خط انسجام و پیوست مقاله تحت هر شرایط.
وحدت زمان
در مقاله ژورنالیستی حاکم بودن رویداد به عنوان بهانه خبر و برخورداری از دامنه زمانی در کل بحث مقاله است. اینکه مقاله رویداد محور نباشد اما معلوم باشد موضوع مقاله در چه مقطعی از زمان رخ داده و یا موضوع آن برای چه مقطعی از زمان قابل بحث است.
تحلیل
به عنوان رکنی دیگر یا یک کلمه حرفهای تعریف میشود:
شخصیت مقاله: مقاله ای از نظر حرفهای جان خواهد گرفت و مخاطب را به دنبال خود خواهد کشاند که از تحلیل دقیق و البته پرمایه برخوردار باشد. تحلیل است که مقاله نویسی را به کشف و ارائه نکتههای تازه میرساند.
همه مقالههای ژورنالیستی به دو دسته تقسیممیشوند: الف: جریانسازند ب: فاقد جریانسازی خواهند بود.
به همین دلیل این تقسیمبندی معنا مییابد، و قدرت تحلیل در مقاله کم یا زیاد میشود. مقالههای جریانساز عموما مقالههای پر تحلیل، پر کشش، پرملات و پر از چالش هستند ولی مقالههایی که فاقد جریانسازی هستد وقتی پر ملات ارائه میشوند معمولا به کشف تازهای دست نیافتهاند.
استناد
در هر مقاله ژورنالیستی رکن سند است که ما را از لفاظی و شعاردادن به نام مقاله ژورنالیستی مصون نگه میدارد. مقاله بیاستناد که در اطلاعات و آمار و یا یافتههای تحقیقی خلاصه میشود عموما مقالههای اقتصادی آماری و مقالههای سیاسی بر یافتههای تحقیقی نظرات کارشناسان و یا مقالههای فرهنگی اجتماعی بیشتر بر یافتهها استوار است و ممکن است آمار در خدمت آن درآید.
یادمان باشد در مقالههای ژورنالیستی از جدول، نمودار و اینفوگرافی درصورت نیاز استفاده کنیم. چون مقاله ما را برای مخاطبان ملموستر و عینیتر خواهد کرد و راه ارتباط را بیشتر میگشاید.
انتخاب سوژه
انتخاب سوژه برای مقاله، منابعی دارد. سوژه را از کدام منبع انتخاب کنیم؟
1-نظراتی که در میان صاحبنظرات وجود دارد
2-نظراتی که در میان کارشناسان وجود دارد
3-نظراتی که در میان نخبگان اجرایی وجود دارد
4-نظراتی که در میان افکار عمومی وجود دارد
5-نظراتی که در میان اصحاب رسانه وجود دارد
6-نظراتی که در میان روزنامهنگاران است و شایسته است با طوفان ذهنی کشف شود.
شش منبعی که برای شکار سوژه در مقالهنویسی مورد تایید قرار میگیرد از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. گرچه 5 منبع دسترسی آسانی دارد و یکی از این میان یعنی طوفان ذهنی به پیچیدگی و خلاقیت خاصی وابسته است که از آن به خلاقیت روزنامهنگار یاد میشود.
چگونه مقاله را بنویسیم؟
پس از انتخاب سوژه از میان منابع یادشده، دست به جمعآوری اطلاعات، استنادها و دیدگاهها کنید.
در مرحله سوم، کار فیشبرداری آغاز میشود. آنچه را که جمع کردهاید، فیشبرداری میکنید ولی این فیشها بر اساس طرح اولیه مقاله به فصلبندی نیاز دارد.
در مرحله بعد در فصلبندی به موضوعهای اصلی و فرعی میرسید. این اولویتبندی را انجام دهید. در این مرحله یکبار دیگر فیشهای فصلبندی شده را بازخوانی کنید: به چه کشف تازهای میرسید؟ آن را یادداشت کنید. کشف رابطهها برای شما یک امتیاز و ویژگی بزرگ برای جذب مخاطب است. کشف رابطهها شما را به برداشت و تحلیل تازهای رسانده است. در این برداشت به یک مرحله جدید رسیدهاید. در این مرحله حتما کشف تازه شما آرای موافق و مخالفی دارد. در جمعآوری آرای موافق و مخالف، سعی کنید چیزی را از قلم نیندازید تا هرچه بیشتر مقاله شما محکمتر باشد.
عناصر نقد
اگر مقاله را ترکیب ذهن و عین بدانیم یا ذهنیت و عینیت بدانیم، نقد تنها برخاسته از عینیت است. در نقد وقتی اتفاقی رخ میدهد، ما سراغ آن میرویم و آن را کالبد شکافی و بازخوانی میکنیم. اما در مقاله چنین الزامی نیست. با این تعریف، عناصر نقد شامل حروف اختصاری زیر است:
عناصر ۸ گانه نقد IDDAOACC
Informationاطلاعات Detail جزئیات Discribtion توصیف
Angle زاویه دید Opinion نظر Analysis تحلیل
Challenge چالش Clarity روشنی
پایه نقد
1-سوژه subject 2-چارچوب فکری مخاطبان Frame work
چگونگی نگارش نقد
۱-سوژه درگیر انتخاب کنید
۲-ساده بنویسید
۳-برای نگارش نقد، طرح داشته باشید
۴-اطلاعات شما باید کافی باشد
۵-هرگز مبهم ننویسید
۶-توصیف صحیح به معنای نگاه دورویه به سوژه است، هر دو وجه را توصیف کنید
۷-نظر خودتان، نظر صاحب اث و نظرهای کارشناسان را باهم مقایسه کنید
۸-اینک نوبت ارائه تحلیل است، در قالبی کاملا پر چالش و انتقادی، نقد خود را کامل کنید
۹- یک پرسش: اگر این نقد، شما را قانع کرده است بدانید مخاطب هم مجاب شده است. بنابراین از خود بپرسید آیا با این نقد من قانع شدهام؟
ارسال نظر