|

کاسبی «زخم کاری» از خون؟ + ناگفته ها

رکنا: سریال زخم کاری در عجیب‌ترین موقعیت ممکن برای قضاوت، نقد یا تفسیر ماهیتی قرار دارد.

خروجی رپرتاژ آسام کاسبی «زخم کاری» از خون؟ + ناگفته ها

به گزارش رکنا، سریال زخم کاری یکی از پربیننده ترین سریال های نمایش خانگی است. سریال زخم کاری یک مجموعهٔ نمایشی ایرانی به کارگردانی محمدحسین مهدویان است. تهیه کننده سریال زخم‌ کاری محمدرضا تخت کشیان است. برخی از سکانس های سریال زخم کاری زیر تیغ سانسور رفته است. در ادامه به نقد سریال زخم کاری می پردازیم.

 صفحه بانوان سینما درباره سریال زخم کاری یادداشتی نوشت که در ادامه می خوانید:

۱. وقتی "خون" وسیله است نه هدف

خشم، بغص، کینه، حس انتقام، و بهانه‌ای برای خالی کردن فریاد‌های در گلو مانده، احساس مشترک بسیاری از جوانان این کشور است. در این وانفسا، هم میتوان به عنوان یک فیلمساز محصولی ساخت که همنوا با این نسل، دردهایشان را به گوش‌های ناشنوا رساند و هم میتوان فرصت طلبانه در جلد مصلح اجتماعی فرو رفت و خشونت این روزگار را بهانه‌ای برای فروش بیشتر محصول و کسب محبوبیت مقطعی کرد. زخم کاری از جنس محصولاتی است که با مانور‌های پی درپی خود روی حادثه، بدون پرداخت قصه، بدون ورود به ماجرای آدم‌های کله گنده که نقش اصلی را در این آشفته بازار ایفا می‌کنند، با تبلیغات فراگیر فضای مجازی می‌خواهد پیش چشم نسل خشمگین و خسته از روزگار جلوه کند. درواقع واضح‌تر بگوییم.

زخم کاری از خشم و خون برای کسب موقعیت خود سواستفاده می‌کند..

۲. کری فوتبالی یا محصول فرهنگی!

سریال زخم کاری در عجیب‌ترین موقعیت ممکن برای قضاوت، نقد یا تفسیر ماهیتی قرار دارد. وضعیت این سریال و طرفداران و منتقدانش در چند هفته گذشته بیشتر به کری خوانی‌های پر از جنجال فوتبالی شبیه بوده تا به فضای حاکم بر یک محصول فرهنگی. اینکه خود محمدحسین مهدویان نیز پیش از پخش قسمت پایانی با اینستاگرام آشتی می‌کند و در لایوی پر انرژی حاضر می‌شود و اختتامیه بامدادی را به شکلی یهویی برگزار می‌کنند، احتمالا واکنشی به همین فضای سیاه و سفید و صفر و صدی پیرامون زخم کاری است. اقداماتی برای جهت دادن به فضای ملتهب مجازی....

۳. مهدویان همچنان فیلمساز امیدوار کننده

فعلاً در این آشفته بازار فرصت مناسبی برای نقد مضمونی و دقیق اثری ۱۵ قسمتی و پر از جزئیات مثل زخم کاری نیست. سریالی که چه در فیلمنامه، چه در شخصیت پردازی و حتی در کارگردانی دچار معضلات جدی و ملزومات اولیه بود. اما در کنار همه این نکات، باید گفت محبوبیت نسبی سریال به قدرت اجرای صحنه‌های ملتهب، حادثه‌های پرتعداد و درگیری‌های با ریتم بالای آن باز می‌گردد. این که کارگردانی بتواند از اجرای بیشتر این صحنه‌ها (سوال‌های فرامتنی بسیار در فیلمنامه) سربلند بیرون آید نشان از توانایی بالای اوست. همچنان معتقدیم بهترین فیلمش همان اولین اثر او یعنی «ایستاده در غبار» بوده و لحظات معدود درخشانی در دو سه فیلمی، چون رد خون و درخت گردو. ولی متاسفیم از اینکه چنین فیلمسازی به جای دنبال کردن مسیر خالص سینمایی خود بر امواج مقطعی مجازی و کف و سوت موقت تماشاچیان آثارش سوار شده و روز به روز به جای عمق بخشیدن به آثارش، استعداد خود را تلف می‌کند.

 

کدخبر: 201002

ارسال نظر

 

آخرین اخبار

پربازدیدترین