والدین هلیکوپتری چه افرادی هستند؟
اگر در یک خانواده، والدین حمایتگر و خیرخواه برای حفاظت از بچه ها در برابر خطر، در همه امور به جای آنها تصمیم می گیرند، این فرزندان تبدیل به کودکان ابدی خواهند شد.
شخصیت کودکان از همان دوران خردسالی و کودکی تکوین می شود به همین دلیل شیوه های تربیت فرزند از سوی پدر و مادر و اطرافیان براساس متون دینی حائز اهمیت است. قلمرو دین نیز هدایت، تنظیم و تربیت رفتار کودک را تعیین کرده است زیرا تمام احکام دین اسلام مبتنی بر مصالح و مفاسد است و هر چه که مطرح شده دارای اثرات تربیتی است.
اسلام اهمیت زیادی به صفات اخلاقى و خصوصیتهاى خانوادگى و درونى مادر و پدر ارزش قائل شده است چرا که صفات مادر در تکوین آینده کودک نقش مؤثرى دارد. امام صادق(ع) میفرماید: «طوبى لمن کانت امه عفیفة؛ خوشا به حال کسى که مادرش پاکدامن باشد! » مادران و پدران عاقل و با تربیت از نظر منش هاى فردى و اجتماعی، روى رفتار فرزندان اثر می گذارند.
امروزه صاحب نظران امور تربیت کودکان، زمینه تربیت را از لحظه انعقاد نطفه میدانند، اما از دیدگاه پیشوایان معصوم(ع) تربیت از گزینش همسر شروع میشود و شیرازه شخصیت کودک از شخصیت پدر و مادر، مایه میگیرد.
اگر در خانواده، والدین خیرخواه برای حفاظت فرزندان در برابر خطر، در همه امور به جای آنان تصمیم بگیرند، این فرزندان تبدیل به کودکان ابدی خواهند شد، آنها هیچگاه تصمیمگیری و حل مسأله را نخواهند آموخت و همیشه نیاز به هدایت و حمایت خواهند داشت.
هرگاه مشکلی در زندگیشان رخ دهد ،آنها از پدر و مادر توقع حل و فصلش را دارند و تمام عمر مسؤولیت همه دردها، رنجها، مشکلات و ناکامیهایشان را بر دوش والدین میگذارند.اگر این کودکان در نقش «کودک مطیع و سازگار» فرو روند منفعل، بیانگیزه، بیابتکار و بیشوق و ذوق خواهند بود و افسردهخو و مهار شده هستند.
حتی در سن چهل سالگی هم اگر دچار سرماخوردگی شوند منتظر مادری هستند که با ظرف سوپ داغ وارد اتاق شود و نوازششان کند و اگر این کودکان در نقش «کودک لجباز و ناسازگار» فرو رود همیشه نافرمان، لجوج، تخریب گر و پرخاشگر خواهند بود.
به این دست والدین حمایتگر به اصطلاح دکتر هیم گینوت پدر و مادر هلیکوپتری می گویند که در سال ۱۹۶۹ در کتاب بین پدر و مادر و نوجوان مطرح کرد و بعد هم در سال ۲۰۱۱ این اصطلاح وارد فرهنگ لغت غرب شد. این نوع والدین همان هایی هستند که برای درگیری های فرزندشان مذاکره می کنند، تکالیف آنها را انجام می دهند، مربیان فرزندشان را آموزش می دهند، در یک پیاده روی کوتاه به دنبال آنها می روند، مسئولیت تمام کارهای خانه فرزندشان را بر عهده می گیرند، آنها را از شکست محافظت میکنند و به آنها حق انتخاب نمیدهند.
این نوع رفتار احتمالی والدین علل مختلفی مثل ترس از نتایج وحشتناک، اضطراب، تأثیر سایر والدین و نتایج منفی تربیت خود در کودکی ممکن است داشته باشد. این نوع والدین باعث می شوند که بچه هایشان هیچ گاه اعتماد به نفس نداشته باشند و نتوانند روی پای خود بایستند، سطح افسردگی و اضطراب بچه ها بالاتر برود، ناکام ماندن بچه ها در دوران بزرگسالی و عدم تجربه آن به درستی و در نهایت عدم مهارت مناسب زدگی برای بزرگسالی و.. را تجربه کنند و در نهایت هم هیچگاه فرزندانشان بزرگ نشوند و در دوران کودکی باقی بمانند.
تربیت فرزندان حقی است که پدران و مادران به آن امر شدهاند و آن را بهترین هدیه پدر به فرزند و برتر از صدقه دادن معرفی کردهاند، چرا که وجود فرزند از پدر و مادر است و در هر صورت اعمال وی ناشی از نحوه تربیت ایشان است. بنابراین در مکتب اسلام هدف نهایی از توصیهها، صالح شدن فرزندان است؛ چون فرزند صالح رزقی از جانب خداوند معرفی شده و چنانکه فرزندی که اهل عبادت پروردگار باشد نیز میراثی دانسته شده که بنده مؤمن پس از درگذشت خود برای خداوند برجای میگذارد تا او را عبادت کند.
اگر با خواندن این مقاله احساس می کنید که جزو این دسته از والدین هستید ، بهتر است راهکارهای زیر را برای رفع این حمایت کاذب بیش از حد پیاده کنید:
۱-دخالت های بیش از حدتان را متوقف کنید
سعی کنید از همین امروز در مواردی که بچه به راحتی از پس آن در هر سنی بر می آید اجتناب کنید، مثلا مرتب کردن اتاق بچه، پوشاندن لباس، دستشویی رفتن او، نوع ارتباط با دوستان و معلم ها و راهنمایش، حل مشکلات ارتباطی با دوستان و اطرافیان و...
۲-بیش از حد نگران بچه ها نباشید
اگر از این والدینی هستید که مدام با هر بیرون رفتن بچه ها به آنها زنگ می زنید و آنها را چک می کنید دست از این رفتارتان بردارید چرا که باعث کم اعتماد به نفسی بچه هایتان می شوید و اجازه نمی دهید آنها به اموراتشان با خیال راحت برسند وباعث می شوید مدام عذاب وجدان این را داشته باشند که باعث ناراحتی شما هستید بهتر است به بچه ها اعتماد کنید و آنها را تشویق کنید که فعالیت هایشان را خودشان شخصا بر عهده بگیرند.
۳-برچسب زدن بر فرزندانتان را متوقف کنید
هیچ گاه در هیچ زمینه ای به فرزندانتان برچسب مثبت یا منفی نزنید مثلا نگویید تو از پس این کار برنمی آیی تو زیادی لاغر هستی یا استعدادت در این حد نیست اینها زمینه های رشد منفی بچه را فراهم می کند.
۴-اجازه دهید بچه ها خودشان انتخاب کنند
قرار نیست تمام مسیرها و روش هایی که بچه ها برای آینده شان در زندگی انتخاب می کنند همان هایی باشد که در آرزوی ما یا علاقه ما است یا راه های نرفته ما که دوست داریم بچه ها بروند، قرار نیست همه دکتر و مهندس بشوند بچه ها شاید دوست دارند مشاغل دیگری انتخاب کنند یا اینکه با دوستان دیگری بگردند البته همه اینها منوط به این است که از دور مراقب آنها باشیم اما اجازه نداریم در هر زمینه ای از تصمیمات آنها دخالت و مانع ایجاد کنیم تنها می توانیم آنها را راهنمایی کنیم که مسیر اشتباهی نروند اما در حد راهنمایی نه انتخاب راه و مسیر.
حتی گاهی اجازه دهیم بچه ها اشتباه کنند تا بفهمند دنیا همیشه جای مناسب و درستی نیست گاه هم ممکن است شکست بخورند این باعث می شود در آینده اگر با شکستی روبه رو شدند از هم نپاشند و از بین نروند.
۵-تمام زندگی تان را روی بچه ها سرمایه گذاری نکنید
گاه با برخی والدین که صحبت میکنیم و ابراز شکست و ناراحتی بچه هایشان را در زندگی دارند مدام این را تکرار می کنند که همه زندگی من همین بچه ها هستند درست است که ثمره زندگی بچه ها هستند اما قرار هم نیست کل زندگی یک والدین در بچه هایشان خلاصه بشود ، پدر و مادر می بایست در کنار بچه هایشان حمایتگر باشند اما زندگی خودشان را هم داشته باشند و همه زندگی را سرمایه گذاری در چند بچه نکنند تا در بزرگسالی احساس ناکامی به آنها دست بدهد که زندگی نکرده اند. در صورتی که والدین زندگی با عشق و علاقه خودر ا هم در کنار بچه ها داشته باشند، بچه هایشان هم ابراز رضایت و حال بهتری خواهند داشت تا اینکه مدام احساس کنند یک پدر و مادر نگهبان تمام هست و نیستشان روی آنها سرمایه گذاری شده است و خود این تبعات منفی بسیاری در بر دارد.
در نهایت این بچه ها قرار است زندگی شخصی و مجزایی در آینده داشته باشند و آنها نمی توانند تمام صد در صد زندگی شان را وقف پدر و مادر کنند. در برخى آیات یادآورى شده که فرزندان، همچون اموال، زینتِ زندگىِ این جهانی هستند وگاه مایه آزمایش و اغواى پدر و مادر خویش و فراتر از آن، دشمن آنان و در برابر عذاب الهى براى آنان سودى نخواهند داشت. بنابراین از الان باید این را در نظر داشته باشیم که چطور فرزندانی تربیت کنیم که در آینده خودشان از پس خودشان بر بیایند نه اینکه مدام یک والدین حمایتگر آنها را پیش ببرد و آنها هم در زندگی انسان های متکی و زلیلی بشوند.
ارسال نظر