چرا رهبر انقلاب کاندیداتوری نوه امام را به صلاح ندانستند؟
برخی جریانات سیاسی، طراحی چندلایهای را برای سیّدحسن خمینی درنظر داشتند که فارغ از نتایج این طراحی برای طراحان، برای نوه امام(ره) حاصلی جز کاستن از جایگاه و اعتبار و ورود به حواشی بیانتها نداشت.
سال ۸۸ که یک جریان سیاسی درصدد ایجاد فتنه از کانال انتخابات ریاستجمهوری دهم برآمد، در یک طراحی حسابشده، سعی کرد تا منتسبان به بنیانگذار کبیر انقلاب را وارد بازی انتخاباتی خود کند و اینطور القا کند که مسیر جاری در کشور، برخلاف آرمانهای امام راحل است. حضور فردی که نخستوزیر امام شناخته میشد، بهعنوان شخص محوری این جریان، چنین القایی را تقویت میکرد.
نقشه دیرینه یک جریان سیاسی برای سیّدحسن خمینی
جریان فتنه در طراحی خود، نگاه ویژهای برای باز کردن پای تولیت حرم حضرت امام خمینی(ره) و نوه معمار کبیر انقلاب به بازی خود داشت و سعی داشت تا با نشاندن حجّتالاسلام سیّد حسن خمینی در کنار چهرههای شاخص خود، بین آنها اینهمانی ایجاد کند و با استفاده از شأن فرزند یادگار امام، نقشههای خود را پیش ببرند
ترکشهای این موضوع، خیلی زود خود را نشان داد و در نخستین ۱۴ خرداد پس از فتنه ۸۸، سخنرانی حجّتالاسلام خمینی به حاشیه کشیده شد و مردمی که تصاویر سیّدحسن خمینی را در کنار عناصر مؤثر فتنه دیده بودند، خشمگین از این اقدام، مانع از سخنرانی وی شدند. اقدامی که بعداً مورد سرزنش رهبر معظّم انقلاب هم قرار گرفت.
«علامه» خواندن سیّدحسن خمینی برای مقاصد انتخاباتی
مقطع دیگری که این جریان سیاسی سعی داشت تا از ظرفیت فرزند یادگار امام به نفع مقاصد سیاسی خود استفاده کند، انتخابات مجلس خبرگان در سال ۹۴ بود. در حالی که زمزمههای کاندیداتوری حجّتالاسلام خمینی بهگوش میرسید، چهرهها و رسانههای اصلاحطلب سعی میکردند با استفاده از القاب و عناوینی چون «آیتالله» و «علامه» برای سیّد حسن خمینی، اهداف خود را پیش ببرند و با قرار دادن وی در لیست انتخاباتی خود، بار دیگر دوگانه «بیت امام- حاکمیت» را راه بیاندازند.
آیتالله هاشمی در این مصاحبه میگوید حاج سیدحسن خمینی فرد کوچکی نیست که لفظ «علامه» برای او زیاد باشد.
سیّد حسن خمینی که حاضر نشد در آزمون شورای نگهبان حاضر شود، احراز صلاحیت نشد و از حضور در عرصه انتخابات خبرگان جا ماند.
امّا این پایان حاشیهسازیهای جریان اصلاحات برای تولیت حرم حضرت امام نبود. این جریان که بر اثر عملکرد منفی دولت متبوع خود، سرمایه اجتماعیاش را در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ از دست رفته میداند و از طرفی دست خود را از کاندیدایی که توان رقابت داشته باشند، خالی میبیند، بار دیگر به سراغ سیّد حسن خمینی رفت.
از چندماه قبل، زمزمههای کاندیداتوری سیّد حسن خمینی بلند شد و تقریباً روزی نبود که رسانههای جریان اصلاحات به موضوع کاندیداتوری وی، ضریب ندهند. احزاب و چهرههای مختلف جریان اصلاحات نیز برای کاندیداتوری به سیّدحسن خمینی مراجعه کرده بودند.
این موضوع تا جایی جدّی شد که حتی برخی، تیتر روزنامه سازندگی- ارگان حزب کارگزاران- را شعار انتخاباتی سیّدحسن خمینی تلقی کردند.
چرا اصلاحطلبان با علم به عدم احراز صلاحیت نوه امام، اصرار به آمدن وی داشتند؟
همه این تلاشها در حالی بود که هرکسی که اندک آشنایی با فضای سیاسی کشور داشته باشد، بهخوبی میداند که شورای نگهبان اجازه ورود افرادی را که تجربههای مشخص مدیریت کلان سیاسی نداشته باشند به انتخابات نمیدهد. کما اینکه در ادوار مختلف، افراد دارای سابقه وزارت و وکالت نیز از فیلتر این شورا عبور نکردهاند. با این وجود، طبیعتاً سیّدحسن خمینی که فاقد هرگونه تجربه اجرایی در سطوح عملیاتی یا راهبردی کشور است، شانسی برای عبور از فیلتر شورای نگهبان نداشت. موضوعی که چهره اصلاحطلبی چون احمد زیدآبادی نیز تلویحاً به آن اشاره میکند و میگوید «نمیدانم صلاحیت سیّدحسن خمینی تأیید میشود یا خیر». با این حال، اصرار جریان اصلاحات برای کشاندن پای سیّد حسن خمینی به کارزار انتخابات ۱۴۰۰ چه بود؟
قرائن حاکی از طراحی چندلایه این جریان سیاسی نسبت به نوه معمار کبیر انقلاب بود. در یک لایه این طراحی، صرف کاندیداتوری سیّدحسن خمینی و فعالیت انتخاباتی وی، میتوانست ظرفیتی را ایجاد کند تا در نهایت به سبد رأی جریان اصلاحات- اعتدال ریخته شود.
قرائن حاکی از طراحی چندلایه این جریان سیاسی نسبت به نوه معمار کبیر انقلاب بود. در یک لایه این طراحی، صرف کاندیداتوری سیّدحسن خمینی و فعالیت انتخاباتی وی، میتوانست ظرفیتی را ایجاد کند تا در نهایت به سبد رأی جریان اصلاحات- اعتدال ریخته شود. از طرفی، با عدم احراز صلاحیت حجّتالاسلام خمینی از سوی شورای نگهبان، بهانه مناسبی برای هجمه به این شورا پیدا میشد. همچنین این ذهنیت در افکار عمومی ایجاد شود که شورای نگهبان اجازه ورود کاندیداهای یک جریان خاص را به عرصه نمیدهد. هدف دیگری که اصلاحطلبان از این ماجرا دنبال میکردند، ایجاد همان دوقطبی «بیت امام- حاکمیت یا امام- نظام» بود که از ۸۸ به دنبال آن بودند.
فارغ از اینکه خروجی این طراحی، چه عایدی برای طراحان داشت، برای نوه امام(ره) حاصلی جز کاستن از جایگاه و اعتبار و ورود به حواشی بیانتها نداشت.
لذا حال که سیّد حسن خمینی تردید خود را برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری با رهبر معظّم انقلاب در جریان میگذارد، ایشان، تولیت حرم امام(ره) را از ورود به این وادی نهی میکنند و آن را به مصلحت نمیدانند.
مصلحت تولیت حرم امام در فعالیتهای علمی یا بازیهای سیاسی؟
به نظر میرسد پرداختن به فعالیتهای علمی و تلاش برای ترویج اندیشههای امام راحل از طریق مؤسسه تنظیم و نشر آثار بنیانگذار انقلاب، به صلاح سیّدحسن خمینی نزدیکتر است تا ورود به حیطهای که معلوم نیست چه بازیهای پیچیدهای برای آن طراحی شده است که نهایتا سیدحسن خمینی هم هوشمندانه این توصیه را پذیرفتند.
این توصیه، البته سابقه دارد و زمانی که محمود احمدینژاد رئیس دولتهای نهم و دهم برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم با رهبر انقلاب مشورت کرد، ایشان حضور احمدینژاد را بهصلاح ندانستند و آن را عامل ایجاد دوقطبی در جامعه دانستند.
برو عمو اونایی که تجربه سیاسی داشتن چه گ لی به سر این مردم زدن که این آقا نمونه ت جربه لازم نیست نیت مهمه