|

اهالی هنر و قلم تا کِی باید مهجور و مظلوم بمانند؟

جبار آذین - منتقد سینما و تلویزیون

ایران، یکپارچه و در تمام ابعاد درگیر مبارزه مرگ و زندگی میان سنت با مدرنیته است. در واقع کشور در این برهه، دوران پر التهاب و سرنوشت ساز‌گذار از سنت به مدرنیته را می‌گذراند. این دوران، به عبارتی همان برزخ انسانی و اجتماعی است. سنت بر قدرت‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، پایگاه‌های سنتی اجتماعی و... سوار است و مدرنیته، گرچه بخش هایی از قدرت‌های یادشده را در اختیار دارد، ولی فاقد توانایی‌های کافی و لازم برای مقابله و مبارزه با سنت در نبرد سیاسی است.

از همین رو و در چنین شرایط، نوگراها چنانچه بخواهند به حیات‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود ادامه دهند، ناگزیراند به برخی نگره ها، سلیقه‌ها و خواست‌های سنت گراها تن دهند، وگرنه بیکار، منزوی و گرسنه و... خواهند ماند! گرچه در این رویارویی جبری و تاریخی و اجتماعی، بیشترین آسیب را کشور و مردم متحمل می‌شوند، اما باید پذیرفت که این روند فرسایشی و چالشی تابه نتیجه رسیدن نبرد مدرنیته با سنت، ادامه خواهد داشت.

به همین دلایل، اهالی هنر و قلم و رسانه هم مانند سایر قشرهای جامعه، ناچار باید در چارچوب‌های تعیین کنندگی و تحمیلی سنت، به فعالیت‌های خود بپردازند و در این میان، فقط تا حدی مجال تنفس به مدرنیته و نوگراها داده می‌شود که حضور و فعالیت آنها، موجودیت، اهداف و منافع سنت را تهدید نکند. با آنکه در مناسبات اقتصادی، به جبر، مدرنیته مخربانه پیش می‌تازد، ولی در حوزه‌های سیاست و فرهنگ، مقهور است و این نبرد با شعر و شعار، انتقاد، اعتراض و سخنان، آرزوها و رویاهای قشنگ به پایان نمی‌رسد!

جبار آذین

به دلیل نبود عدالت و سلامت، سرمایه، امکانات و حمایت، امکان فعالیت برای تمام هنرمندان و اهالی قلم و رسانه در کشور، مقدور و یکسان نیست. به همین علت، جدا از وابسته‌ها، معدودی از این اهالی، برای ادامه حیات اقتصادی و فرهنگی خود، با تن دادن به محدودیتها، تبعیض‌ها و تحمیل نظرها و سلیقه ها، در این عرصه، کم و بیش فعال‌اند. اغلب تولیدات هنری و فرهنگی آنها هم، آن چیزهایی نیستند که خود می‌خواهند، آن هایی‌اند که دیگران می‌خواهند و می‌پسندند!

هنرمندانی هم که نخواسته و نمی‌خواهند در این چارچوب، کار و فعالیت کنند و تمایل دارند آثار خود را آنگونه که دوست دارند و تعهدات اجتماعی شان اجازه می‌دهد، برای مردم بسازند، بیکار، منزوی و خانه نشین هستند. لذا در چنین فضا و کشتن انگیزه ها، علاقه‌ها و استعدادها، انتظار تولید و ارائه آثار شایسته و فاخر و ارتقا و تعالی فرهنگ و هنر در کشور وجود ندارد.

تراژدی وقتی کامل تر می‌شود که می‌شنویم، جمعی از هنرمندان، منقدان و رسانه‌ای ها، به ناچار، در اوج استیصال، برای ارتزاق و بقای زندگی و خانواده‌های خود، می‌گویند: «اگر به ما هم مانند بسیاری، سرمایه و امکانات بدهند، آنچه را دوست دارند، برایشان می‌نویسیم، می‌سراییم و می‌سازیم!» و این به معنای نقطه عطف مرگ هنر و هنرمندی و آزادگی در ایران؛ مهد هنر جهان! است. پرسش این است؛ شمایانی که به هر دلیل و واسطه بر اریکه‌های قدرت‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور تکیه زده و منابع مالی را در اختیار دارید که امانتهای مردم اند، هنرمندان، منقدان و اصحاب رسانه که در این اوضاع نابسامان اقتصادی و فرهنگی، با دستهای خالی و بدون منت، همچنان پرچم فرهنگ کشور را در اهتزاز نگهداشته اند، تاکی باید مهجور و مظلوم بمانند!

 

نویسنده: جبار آذین
خبرنگار: محمد رحمانی
کدخبر: 227496

ارسال نظر

 

آخرین اخبار

پربازدیدترین