اظهارنظر جنجالی مهران مدیری راجع به سیاست
مهران مدیری در گفت و گو با فریدون جیرانی در برنامه کافه آپارات گفت:«بعد از «خاتون» و «خائنکشی» خیلی سختگیر شدهام.آدم تصمیم میگیرد از یک مقطع سنی یکجور دیگر بشود. یک کارهایی بکند که از نظر خودش قدرتمندانهتره.ما مدام داریم تجربه میکنیم و یاد میگیریم و جلو میرویم و این مدام ما را عوض می کند.
مهران مدیری در گفت و گو با فریدون جیرانی در برنامه کافه آپارات گفت:«بعد از «خاتون» و «خائنکشی» خیلی سختگیر شدهام.آدم تصمیم میگیرد از یک مقطع سنی یکجور دیگر بشود. یک کارهایی بکند که از نظر خودش قدرتمندانهتره.ما مدام داریم تجربه میکنیم و یاد میگیریم و جلو میرویم و این مدام ما را عوض می کند.
سر صحنه «خائنکشی» موقع فیلمبرداری با اینکه صدابرداری سر صحنه داشتیم، زمان ضبط یکهو مسعود کیمیایی یک چیزی از دور میگفت. مثلا از در میآمدم تو میگفت «وای وای...اومد!» بعد من یکهو حس عجیبی میگرفتم دوباره از پشت پنجره میگفت:«وای وای دارد نگاه میکند!» یعنی این کلمه ها به شدت تاثیر میگذاشت. مسعود کیمیایی خیلی سینما را بلده.
میخواهم از این به بعد بین فیلم و سریال ساختن و بازی کردن تقسیمبندی کنم و در فیلم و سریالسازی بعد از مسابقه «دورهمی» کارهایی می کنم که کلا یک فرمت دیگر داشته باشد.
من «گوزن ها» را خیلی دوست دارم. در دوازده سالگی برای اولین بار این فیلم را دیدم و تا امروز ۲۵ بار دیدمش! «سرب» را خیلی دوست دارم. به شدت فیلم فوقالعادهایی است.
نظراتم درباره مصدق را نمیتوانم بگویم. اما «خائنکشی» ادای دینی به مردم، ایران و مصدق و آدمهایی است که کوشیدند که این کشور را سرپا نگه دارند. این فیلم درباره مردم و دوست داشتن مردم صحبت میکند و اینکه گناه دارند این مردم و حیفاند و با این فیلم قرار است نسبت به مردم و وطن به یک حس ناسیونالیستی برسید و این کار مهمی است.
شاید حرفم به مذاق خیلی ها خوش نیاید اما اساسا اعتقادی به سیاست ندارم. اساسا آن از ریشه سالم نمیدانم. خیلی آدمهای مهم در تاریخ ما برای مردم و کشورشان دل سوزاندند اما خیلی وارد مباحث سیاسی نمیشوم و اعتقادی هم بهش ندارم. قدرت اساسا فسادپذیره و به جایی نمیرسد.
من خیلی دیالوگ های کیمیایی را دوست دارم. دیالوگهایش مثل علی حاتمی مختص خودشه. هزار بار قرار بود با کیمیایی کار کنم. سر «ضیافت» آقای کیمیایی من را صدا کرد من قرار بود نقش اصلی را بازی کنم. تست گریم و لباس رفتیم اما ممنوع الکار بودم. از ارشاد آمدند گفتند امکان ندارد بگذاریم این بازی کند و جلوی پروژه را میگیرم و من پر از غم رفتم.سال بعد «سلطان» باز همین اتفاق تکرار شد، گفتند این نمیتواند بازی کند. و بعدها برای «متروپل» و «جرم» هم صحبت کردیم که نشد.
دو بار هم قرار بود با داریوش مهرجویی کار کنم. برای «لامینور» هم حرف زدیم، تمرین هم کردیم و باز نشد چون گرفتاری هایم زیاد بود.
ارسال نظر