در گفتوگوی گسترش نیوز با وزیر پیشین صمت مطرح شد
ارز ارزان علیه تولید ملی
استقلال از دل خودکفایی بهدست میآید و بخش زیادی از بار آن بر دوش صنعت است. گاهی با تولید، خودکفایی حاصل میشود اما نسبت این خودکفایی با فناوری روز جهانی غریب است. تولید همراه با فنون جدید و روزآمدی، توسعه را برای اقتصاد کشورها رقم میزند که در انقلاب چهارم صنعتی مسئلهای مهم بهشمار میرود.
پیش از انقلاب، ۵ برنامه توسعه نوشته و با وقفهای حدود ۱۰ ساله، نخستین برنامه توسعهای ایران پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۶۸ تدوین شد. تا امروز ۶ برنامه توسعه برای کشور نوشته شده، با این وجود هنوز کشوری در حال توسعه بهشمار میرویم. چرایی این امر را گسترش نیوز در گفتوگویی با محمدرضا نعمتزاده، وزیر پیشین صنعت، معدن و تجارت پیگیری کرد.
وی در ۳ دوره سکاندار بزرگترین وزارتخانه کشور؛ یعنی صنعت، معدن و تجارت بوده است. تدوین نخستین برنامه ۵ ساله توسعه کشور مصادف با سکانداری نعمتزاده در وزارت صنایع دولت پنجم و ششم (اکبر هاشمی رفسنجانی) بود. از نعمتزاده بهعنوان یکی از چهرههای تاثیرگذار در صنعت ایران نام برده میشود. در پرونده ۲۰ دی ۹۹ صمت که بهمناسبت شهادت امیرکبیر بسته شد، برخی از او بهعنوان یکی از افراد تاثیرگذار در صنعت کشور نام بردند. در ادامه بخش اول گفتوگو گسترش نیوز با وزیر اسبق صنعت، معدن و تجارت در حوزه چرایی توسعهنیافتگی کشور را میخوانید.
ایران و کرهجنوبی همزمان توسعه اقتصادی را آغاز کردند اما امروز کرهجنوبی جایگاه خاصی در بازارهای بینالمللی دارد اما سهم ایران در این بازار بسیار ناچیز است. از نگاه شما، ضعف ما در بحث توسعه صنعتی چه بود که ما را از مقصد دور نگه داشت؟
شروع برنامههای توسعه اقتصادی هر دو کشور شاید با یکدیگر بوده است؛ البته در رشتههای گوناگون صنعتی این زمان کمی متفاوت میشود. اما میتوان گفت از اوایل دهه ۴۰ خورشیدی که ایران در بعضی زمینهها شروع کرد آنها هم برنامه توسعه اقتصادی خود را آغاز کردند.
پیش از این، کرهجنوبی کشوری بسیار فقیر در آسیای جنوبیشرقی و از کمدرآمدترین کشورها در این منطقه بهشمار میرفت. در ادامه پس از پایان جنگ جهانی دوم تصمیم به برونرفت از وضعیت موجود گرفتند. این کشور به برکت حضور پارک چونگ هی توانست به رشد اقتصادی قابلقبولی دست پیدا کند. او سختی کار را پذیرفت و برای کشورش سیاستگذاری درستی پیریزی کرد.
هنگامیکه وزیر صنایع دولت سازندگی بودم، سفیر این کشور ملاقاتی با ما داشت. در این ملاقات پرسش شما را آن زمان از او پرسیدم. اینکه دلیل پیشرفت خود را در چه میدانید؟ پاسخش این بود «از خودگذشتگی ملتمان». پرسیدم منظور از خودگذشتگی چیست؟ گفت دندان روی جگر گذاشتند و کار شبانهروزی بدون هیچ توقع و انتظاری. حتی مرزهای خود را به روی ژاپن بستیم. تاکید داشتیم روی پای خود بایستیم. در واقع آنها همین سیاستهای اقتصاد مقاومتی ما را دنبال کردند.
در آن زمان ما بهتازگی پراید و دانش فنی آن را وارد کشور کرده بودیم. این سفیر درباره پراید به ما گفت، ما پراید را به شما حدود ۴ هزار و ۲۰۰ دلار میفروشیم، درحالیکه این خودرو برای ما بیش از ۵ هزار دلار تمام میشود و برای فروش آن در کشورمان ۶ هزار دلار قیمتگذاری کردیم. گفتیم مردم باید تحمل کنند تا از دل این درآمد داخلی قیمت صادراتی آن را ارزان کنیم و بهاین ترتیب بتوانیم با سایر تولیدکنندگان وارد رقابت شویم. از خودگذشتگی مردم این بود که عنوان نکردند کالای خارجی ارزانتر است و آن را به کالای داخلی ترجیح بدهند.
این مقام کرهای مثالی دیگر زد. دور تا دور کرهجنوبی آب است و این یک مزیت برای توسعه صنایع دریایی بود. اما پول اسکله زدن و راهاندازی کارخانجات بزرگ را نداشتیم. برای برخی کالاهای داخلی، دولت عوارض تعیین کرد. از محل درآمد آن صنعت کشتیسازی راهاندازی شد. بیشتر کشتیهایی که ایران در این ۴ دهه خریداری کرده از این کشور بوده است. در ادامه شاهدیم که امروز چینیها بهدنبال راهاندازی کشتیسازی در کشورشان هستند. کرهجنوبی امروز از همهجا، از ایران تا امریکا سفارش میگیرد و کشتی میسازد. اما ما در ایران چه کردیم؟ واردات با ارز ارزان انجام میشود که علیه تولید ملی است. این عملکرد مخربترین سیاست در حوزه توسعه است.
این موضوع را در نامهای به دولت فعلی گوشزد کردم؛ اینکه وقتی به واردات ارز ارزان و به تولید ارز گران میدهیم یعنی علیه تولید خود اقدام میکنیم. در ادامه شاکی هستیم که چرا صنعت کشور پیشرفت نمیکند. مسئولان کرهجنوبی برای اینکه صادرات داشته باشند از داخل بهنفع صادرات پول گرفتند و ۵ سال واردات رادیو، تلویزیون، خودرو از ژاپن را ممنوع کردند. در مقابل به تولیدکنندگان داخلی فشار آوردند تا تولید داشته باشند. در کشور ما یک تا ۲ سال بهدلیل بیارزی و تحریم، واردات خودرو ممنوع شده مجلس شورای اسلامی گلایهمند و معترض است. در اینباره در حال نوشتن مطلبی برای مجلس هستم با عنوان «زمزمههای نامانوس واردات خودرو».
نظر شما درباره واردات خودرو چیست؟
من با واردات خودرو مخالفتی ندارم اما نه به ضرر تولید داخل و نه خودروهایی با قیمت آنچنانی، بلکه خودروهایی وارد شود که تولیدکننده از آنها برای تولید داخل الگوبرداری کند. ۴۰ سال است به واردات، ارز ارزان میدهیم اما تولید داخل با تورم و تحریم میجنگد.
نکته دیگر در پاسخ به این پرسش که چرا کرهجنوبی امروز کشوری توسعهیافته است اما ما خیر این است که آنها برای اینکه کشوری صنعتی شوند، ریسک وام به صنایع را پذیرفتند. فارغالتحصیل ما با سواد و با انگیزه است اما برای راهاندازی یک کارگاه و کارآفرینی برای دریافت وام وثیقه ندارد. درحالیکه نخستین درخواست بانکهای داخلی برای پرداخت وام این است که باید ۱۲۰ درصد وثیقه جدا از طرح خود بدهید تا وام به شما تعلق بگیرد. اما در کرهجنوبی به بانکها دستور داده شد اگر کسی میخواهد کارآفرینی کند این وام بدون وثیقه پرداخت شود. نهایت اینکه ۱۰ درصد این وامها از بین برود و بسوزد اما باقی به ثمر مینشیند. آیا ما حاضریم وام بدون وثیقه به فارغالتحصیل برای کارآفرینی بدهیم؟ من این موضوعها را بارها بهعنوان وزیر صنعت گفته و نوشته بودم.
در دورهای که مسئولیت وزارت صنعت، معدن و تجارت را داشتم، ناگزیر به مجلس رفتیم و بانکها را موظف کردیم ۴۰ درصد تسهیلات بانکی را به صنعت اختصاص دهند. این مسئله را قانون کردیم. چون قبلا ۲۰ تا ۲۲ درصد داده میشد. بخش زیادی از تسهیلات به بازرگانی و واردات اختصاص مییافت که سود آن بیشتر و با زمان بسیار کمتری برگشت میشد؛ بنابراین بانکها ترجیح میدهند برای واردات با سود ۳۶ درصد تسهیلات بپردازند بهجای اینکه به صنعتگر تسهیلات ۱۸ درصدی بدهند.
حتی سند موارد زیادی وجود دارد که در زمانی که نرخ سود ۱۸ درصد بوده، بانکها از صنعتگران ۳۶ درصد سود را طلب میکردند و میگرفتند.
چرا این روزها قیمت تمام شده محصولات بالاست؟
وقتی ارز گران در اختیار تولیدکننده قرار میگیرد، قیمت تمامشده محصول بالا میرود. بعد اعتراض میکنیم چرا قیمتها در کشور رقابتی نیستند. موضوع صنعت را در بحث توسعه کنار بگذاریم و درباره کشاورزی صحبت کنیم. در دولت یازدهم سعی کردم ارز ارزان را از واردات صنعتی جدا کنم، تقریبا بهجز بعضی کالاهای اساسی مانند لبنیات همه ارز آزاد داشتند که بعدها بهعنوان ارز نیمایی از آن نام میبرند که مشکل دیگری است و در جای دیگر باید درباره آن صحبت کرد.
اما کشاورزی همیشه مورد حمایت بوده است. بهعنوان نمونه، ارز ارزان داده میشد تا بذور (بذر صیفیجات، گندم، پنبه و...) وارد شود.
این در حالی است که کشور سالی ۵۰ هزار فارغالتحصیل در رشتههای گوناگون کشاورزی دارد. در این رشته کار وجود ندارد زیرا محصولات کشاورزی با ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد میشود. با این فرآیند صرفه اقتصادی ندارد که این افراد بذر تولید کنند. در یکی از ملاقات خود با یکی از وزرای سابق کشاورزی تاکید کردیم سیاستها در حوزه کشاورزی هم سبب شده حتی در بذر هم وابسته به خارج باشیم. او عنوان کرد سال گذشته ۹۸ درصد بذور بهلحاظ ارزشی از خارج تامین شد. هزینه میکنیم و افراد را در حوزه کشاورزی آموزش میدهیم درحالیکه سیاست اقتصادی کشور علیه کسی است که بخواهد بذر تولید کند.
این دوست گفت قبلا بیشتر بذرها از امریکا وارد میشد، امروز که تحریم شدیم آن را از ترکیه وارد میکنیم. تمام این موضوعها را در نامهای به رئیسجمهوری نوشتم. گفتم صنعت هیچ اما کشاورزی را دریابیم. در حوزه دارو هم همینگونه است. ۸ میلیارد دلار برای واردات دارو اختصاص داده شد که این رقم برای سالهای ۹۷ و ۹۸ حدود ۱۴ میلیارد دلار بود، درحالیکه میتوانستیم ۳۵ درصد قیمت دارو را افزایش داده و مابهالتفاوت قیمتی را دولت بهعنوان یارانه از طریق شرکتهای بیمه به بیماران پرداخت میکرد اما داخلیسازی داروها در شرکتهای داروسازی با تعمیق بیشتری دنبال میشد.
فعالان دارویی کشور هم بهدنبال تکنرخی شدن ارز برای رقابت سالم هستند. امروز فکر میکنم فقط ایران و ونزوئلاست که دارای ارز چند نرخی هستند.
ارز چند نرخی در ظاهر بهنام حمایت از مصرفکننده است. در چند سال اخیر قیمت شیر چند برابر شده یا مرغ چند درصد گران شده است. برای علوفه، دارو و غذای آنها چه ارزی پرداخت شده است؟ اگر ارز دولتی اختصاص مییابد باید تا آخر زنجیره و تا رسیدن کالا بهدست مصرفکننده نهایی مراقبت بود تا قیمتها بیرویه افزایش پیدا نکند. مانند نظارتی که روی بازار در زمان جنگ بود. کوپن داده شد و هر خانواده میدانست ماهانه چقدر سهمیه روغن، پنیر، شکر و... دارد. نمیتوانیم از یکسو یارانه بپردازیم و از سوی دیگر، قیمتها را رها کنیم. بعد هم تلویزیون گزارش تهیه میکند که نظارت کافی وجود ندارد. ۳ هزار کسبه در کشور فعالیت دارند مگر میشود برای نظارت ۳ هزار ناظر گذاشت؟ محال است. اگر کرهجنوبی توسعه پیدا کرد و ما خیر، بهدلیل سیاستگذاریهای اشتباه ما بوده است.
مصداقهای بیشتری از این کشور در امر توسعهیافتگی آن شاهد مثال بیاورم. در سفری به کره، وقتی هوایی از شهری به شهر دیگر تردد داشتیم، از بالا پلاستیکهای زیادی روی شهرها دیده میشد. شاید ۵۰ تا ۶۰ کیلومتر فقط پلاستیک دیده میشد، بدون هیچ زمین خالی. کره کشت گلخانهای را دنبال میکند تا بتواند در یک سال ۲ تا ۳ بار برداشت محصول داشته و با حداقل خاک، تمام جمعیت خود را ارتزاق کند.
زمانی در پتروشیمی تعصب داشتم تا این نوع پلاستیک، بیشتر تولید شود و همکاران دلیل میآوردند که اقتصادی نیست. بهنوعی با کارشناسان جدل کردیم تا بتوانیم این نوع پلاستیکها را تولید کنیم. آن زمان هیچ گلخانهای در کشور وجود نداشت. این موضوع را چند بار در دولت و مراجع مختلف مطرح کردیم و امروز میبینید که یکی از برنامههای حمایتی وزارت جهادکشاورزی ایجاد گلخانه است. بهاین ترتیب بستری فراهم شد تا فارغالتحصیلان رشته کشاورزی، یک تا دو هکتار زمین اجاره یا خریداری کنند و با دانشی که فراگرفتهاند و حاضر نیست با خدماتدهی به یک کشاورز روستایی آن را عملیاتی کنند خود بهطور شخصی مبادرت به تولید محصولات کشاورزی کنند. البته قیمت آنها هم مقولهای دیگر است که در جای دیگر به آن خواهیم پرداخت.
بنابراین هنگامیکه ۵۰ هزار فارغالتحصیل تربیت میکنیم باید بیندیشیم با چه مکانیسمی میتوانیم از دانش آنها استفاده کنیم. باید تولید بذورات هم در داخل انجام شود و دیگر به واردات آنها ارز ۴۲۰۰ تومانی اختصاص ندهیم؛ به پرورشدهنده تضمین بدهیم که مثلا محصولات بذری او را با دلار ۲۵ هزار تومان خریداری میکنیم. یقین دارم اگر اینگونه شود، این ۹۸ درصد واردات به زیر ۵۰ درصد میرسد. این موضوع را در صنعت تجربه کردم و نتیجه گرفتم.
قسمت بعدی این گفتگو به زودی منتشر می شود.
شما کره جنوبی مثال زدید درست است ما فعلا مثل زمان قاجار شدیم .