اختصاصی گسترش نیوز:
درمان بیماری کشنده به سبک معدنکاران
با استفاده از نسخه موثری که غولهای معدنی سالهاست به طور موفقیتآمیز به کار میبندند میتوان یکی از بیماریهای مهلک این حوزه را درمان کرد.
تحقیق، پژوهش و تجزیهوتحلیل علمی؛ فقط زمانی مفید است که کارکنان یک صنعت از یافتههای پژوهشی یا ابزارهای تحلیلی نو در تصمیمگیریهای خود استفاده کنند. استفاده و اقتباس ابزارهای تحلیلی، کار آسانی نیست. معضل اقتباس بیش از هر عامل دیگری، جلوی عملی شدن ایدههای خلاقانه را میگیرد. شرکتهای بزرگ حوزه معدن، چگونه معضل اقتباس را حل میکنند؟ به کار نبستن دانش و فناوری روز، روی نرخ بهرهوری هر صنعتی تاثیر میگذارد اما وقتی بحث معادن در میان باشد جمله «تاثیر میگذارد» گویا نیست؛ درستتر آن است که بگوییم، تاثیرپذیری اقتصاد معدن و صنایع چنان است که استفاده نکردن از علوم و فنون و فناوری روز (هم در بخش دانش و صنعت و هم مدیریت اقتصادی) ممکن است به نابودی کامل منجر شود. بزرگان معدن برای درمان این بیماری مهلک، چه روشهایی را به کار میبندند؟ یک پژوهش علمی جدید نشان میدهد که روشهای موفقیتآمیز آنها به راستی مثل نوشدار عمل میکند. نظر با مفصل بودن این مقاله آن را در دو بخش منتشر میکنیم. با گسترشنیوز همراه باشید. برای بررسی بیشتر این موضوع با گسترشنیوز همراه باشید.
دو مانع اقتباس
در صنعتی مثل معدنکاری که به شدت سرمایه بر است؛ افزایش بهرهوری، تاثیری حیاتی بر کل زنجیره به جا میگذارد. در این شرایط، تحلیلهای دقیق و پیشرفته؛ ارزشافزوده بالایی خلق میکند، به مدیران کمک میکند فرآیندهای مختلف را بهینه کنند و خرابیها و وقفهّهای ناشی از آن را به حداقل برسانند.
اما صنعت معدن، بسیار پیچیده است. کارخانجات مثل شهرهای کوچک هستند. آنها صدها انسان و انبوهی از تجهیزات و ماشینآلات را در خود جا دادهاند. تقریباً همه فرآیندهای این صنعت، مستلزم حضور متخصصان و مکانسنجی جغرافیایی است. متخصصان متالورژی باید رویههای خود را با شرایط در حال تغییر، منطبق کنند. توزیعکنندگان باید برای حرکت کامیونها، زمانبندی بینقصی داشته باشند. مهندسان معدن باید به طور مستمر طرحها را جرحوتعدیل کنند. چه کارهایی را باید دقیقاً طبق برنامه، پیش برد و چه مواردی را باید به تاخیر انداخت یا تغییر داد؟ آنها باید جواب شفاف و دقیقی برای این سوالات داشته باشند. در صنعت معدن، آگاهی از راز و رمزهای این موضوع مهم، همزمان علم، دانش و هنر است.
این همه پیچیدگی، اقتباس نتایج تحلیلها را کند میکند. برای مثال موفقیت در استفاده از هوش مصنوعی و دیگر برنامههای پیشرفته تحلیلی، مستلزم آن است که متخصصان متالورژی، اپراتورها، برنامهریزان و دستاندرکاران دیگر به اهمیت موضوع پی ببرند. اما معمولاً این چنین نیست. چرا؟ چون بسیاری از این بازیگران تصور میکنند که حوزه تخصصی آنها، تخصصیتر از آن است که بتوان آن را در قالب یک ابزار تحلیلی، کدگذاری و طبقهبندی کرد یا آنکه فکر میکنند کسانی مدیریت ابتکارات را در دست میگیرند که سابقه کار میدانی ندارند.
عملکرد ۱۴۰ شرکت موفق زیر ذرهبین
بههرحال بعضی از شرکتهای بزرگ معدنی بر این مشکل غلبه کردهاند. آنها یافتههای تحلیلی را به طور گسترده اقتباس میکنند و به کار میبندند. برای مثال اطلاعات دقیق و به روز درباره موقعیت و شرایط جادهها به مدیریت یک معدن روباز میکند عملکرد حملونقل خود را تا ۵ درصد افزایش دهد. مدلسازی بهینه به یک معدن مس کمک کرد حجم تولید را ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش دهد. یک معدن زغالسنگ بعد از دو ماه استفاده از سنسورهای دامپتراک و یکسری تجهیزات دیگر توانست هزینه سوخت را تا ۱۵ درصد کاهش دهد.
علت موفقیت این شرکتها چیست؟ ما ۱۴۰ الزامی که تحلیل برای معادن ایجاد میکنند را مورد بررسی قرار دادیم تا به راز موفقیت آنها در این زمینه مهم پی ببریم. ما متوجه شدیم که تشویق و درگیر کردن کارکنان و کاربران خط مقدم، تقویت همکاری و تمرکز مستمر و وسواسگونه روی نتایج و عواید، موتور محرکه اقتباس موفق و به دنبال آن ایجاد ارزشافزوده است. اگر صنعت پیچیدهای مثل معدن بتواند با موفقیت راهی برای اقتباس نتایج تحلیلی بیابد صنایع دیگر هم میتوانند. در ادامه به چند توصیه مفید نگاهی میاندازیم.
از متخصصان استفاده کنید
اقتباس ابزارهای تحلیلی مستلزم آن است که کاربران این ابزارها اعتماد کنند. در صنعت معدن این اعتماد، آسان بهدست نمیآید؛ زیرا حساست حوزه بسیار بالاست و به هرگونه تخطی از استانداردها، برنامه اصلی یا «اصول و قواعد متالورژی»؛ به دیده شک و تردید نگاه میشود. یکی از بهترین راهها برای درگیر کردن و مشارکت دادن مهندسان، متخصصان و مدیران فرآیند آن است که به طور مستقیم در شکلگیری و رشد و توسعه ابزار تحلیلی دخالت داده شوند. این راهکار باعث میشود که متخصصان، کارآمدی مدلها و ابزارهای درحال شکلگیری را محک بزنند و به آنها اعتماد کنند. جلب مشارکت در خلق ابزار باعث میشود که کیفیت محصول نهایی بالا برود. بهاینترتیب آنها مطمئن میشوند که در طراحی آن ابزار تحلیلی از اطلاعات درست استفاده شده است، متغیرها و ملاحظات مهم لحاظ شده و کار با آن ساده و شدنی است. به عنوان مثال در یکی از معادن موردبررسی، متخصصان کنترل کیفیت به طور مستقیم و جدی در خلق ابزاری که برای آسیاب نیمهخودکار استفاده میشد شرکت داده شدند. این مشارکت عملی باعث شده است که نتیجه کار به طور قابلتوجهی ارتقا یابد. ابزار ساخته شده بسیار هوشمند است و مقدار آب مورداستفاده در سرعتهای مختلف آسیاب و فشار مناسب برای انواع سنگ را با دقت بالا محاسبه میکند.
درک مشترک ایجاد کنید
برداشت افراد از تحلیلها و ابزارهای تحلیلی ممکن است متفاوت باشد. برای مثال در فلان شرکت معدنی، تصمیمگیرنده ارشدی که از یک ابزار تحلیلی ابتکاری، حمایت میکند اهداف خاصی را دنبال میکند اما مدیران میانی که وظیفه نظارت بر اجرا را به عهده دارند ممکن است درباره اجرای درست ایده، طرز تفکر خاص خودشان را داشته باشند. مدیران و کارکنان بخش تجاری (که ابزار جدید قطعاً روی رویههای آنها تاثیر خواهد گذاشت) ممکن است درکی کلی و مبهم از جزییات برنامه جدید داشته باشند. ابزاری که دستاندرکاران مختلف درباره معنا و اهمیت آن هیچ درک مشترکی نداشته باشند خیلی زود به فراموشی سپرده میشود و اهداف پیشبینی شده هیچ وقت محقق نمیشود. ارتباطات نباید گسسته شود. در این راستا سازمانها میتوانند با انتصاب تیمی خاص برای مدیریت محصول (متشکل از مالک اصلی ابزار و گروه او)؛ درباره اهداف اصلی آن محصول، درک مشترکی ایجاد کنند. بدیهی است که این گروه باید مهارتهای مدیریتی لازم برای پیادهسازی نوآوری خود را داشته باشد. مالک محصول و گروه او باید همه تلاش خود را به عمل آورند که سازوکار و رویهّهای استفاده از آن محصول یا ابزار، شفاف شود. از طرف دیگر تمامی اطلاعات مرتبط باید سازماندهی شده و در دسترس همه باشد. دستورالعملها، اصطلاحات و فرمولها باید به طور کامل استاندارد شود. مدیران، طراحان و کاربران باید منابع اصلی مورداستفاده را بشناسند و از سازوکار الگوریتمهایی که توصیه میشود مطلع باشند. این دانش سبب میشود که محصول یا ابزار تحلیلی در خط مقدم کار، پذیرفته و استفاده شود.
ارسال نظر