تبلیغاتی که جای فوتبال را گرفته است
نیمه نهایی جام حذفی بین تیمهای استقلال و پرسپولیس نشان از انقلابی بزرگ در دنیای برگزاری مسابقات داد؛ جایی که میشود در بین تبلیغات و بینظمی مقداری فوتبال هم دید!
یک، دو، سه، چهار، پنج و شش؛ تمامی ندارد تعداد طبقات تبلیغات در ورزشگاه آزادی. چسبیده به خط عرضی و طولی زمین شروع میشود تا هرکجا که در کادر دوربینهای تلویزیونی جا بشود؛ از کنار و پشت دروازه تا نقطه کرنر و روی سقف نیمکتهای ذخیره و حتی مکان ایستادن داور چهارم. برگزاری بازی بدون تماشاگر؟ اشکال ندارد! روی سکوها هم چند بنر درست و حسابی نصب کنید که جای خالیشان حس نشود!
بگذار اصلا بینندههایی که پای تلویزیون هستند فوتبال و چمن سبز را نبیند، مهم تبلیغات است که مدام خاموش و روشن شوند، مثل ویترین مغازهای در یک خیابان شلوغ. بگذار سرعت عوض شدن و حرکت تبلیغات از شتاب سرعتیترین بازیکنان دو تیم بیشتر باشد، پول مهم است که بیاید، حالا اعصاب ببینده و حتی بازیکن و مربی داخل زمین هم بهم بریزد، چه اشکالی دارد؟
روی چمن، تابلو، سکو یا دیوار و سقف فرقی نمیکند، جایی نباید خالی باشد، اصلا خدا پدرشان را بیامرزد که پشت دروازهها تا سکو تماشاگران را اینقدر فاصله دادهاند برای تبلیغات! عجب فکر اقتصادی و آیندهنگرانهای! خدا پدر کرونا را هم بیامرزد که تماشاگر را به ورزشگاه راه نمیدهد، حالا بهترین زاویه دید برای اجرای تبلیغ جدید خالی میشود، عجب تدبیری؛ چه خوب تهدید را به فرصت و یا نمیدانم فرصت را به تهدید تبدیل کردهاید!
یک، دو، سه، چهار، پنج و شش؛ تمامی ندارد تعداد تبلیغات روی پیراهنهای دو تیم. از فونت بزرگ و با لوگو در وسط پیراهن گرفته تا «ستاره-مربع»های معروف که اینجا هم باید باشند، در پشت لباس از بالای شماره بازیکن تا پایین، آدم یاد تیشرتهای تبلیغاتی مسابقات اتومبیلرانی میافتد که از نوشیدنی انرژیزا گرفته تا روغن موتور و هزار و یک قلم کالای دیگر روی آن حک شده است.
یادمان است سالهای نه چندان دور شرکتهای بزرگ دنیا روی لباس تیمهای بزرگ تهرانی خودنمایی میکردند ولی الان یکی، دو برند جواب نمیدهد، برو روی پنج شش قرارداد. بیمایه فطیر است؛ تا جایی که میشود تبلیغ بگذار، مشتری میشویم. بازیکن باید مثل یک «دادزن» تبلیغاتی که چند تابلو از گردن آویزان و در دست دارد در زمین خودنمایی کند و در آخر پیراهنهایی که شاید هواداران دو آتیشه هم رغبتی به پوشیدنشان نداشته باشند.
یک، دو، سه، چهار، پنج و شش الی دویست و سیصد و چهارصد، تعداد افرادی که روی سکوها پشت به دوربینها و در جایگاه ویژه یا زیر سقف روی سکوها نشستهاند و دربی را از نزدیک میبینند. وقتی قرار بود بازیها بدون تماشاگر باشد پس این تعداد آدم از کجا ظاهر شدند؟ مشخص است این افراد غیرمسئول و به دلیلی نامعلوم در ورزشگاه هستند که سازمان لیگ هم از دلیل حضور آنها اظهار بیاطلاعی میکند.
وقتی قرار است بعد از شیوع کرونا بازیها با رعایت پروتکلها انجام شود پس فقط خبرنگاران و عکاسان اضافی هستند؟ کسانی که تماشاگر ویژه دربی بودند نمیتوانند خدای ناکرده کرونا داشته باشند یا شاید واکسن این بیماری زودتر به آنها رسیده است؟ به هر حال یک نفر مسؤل است و باید پاسخ بدهد افرادی که روی سکوها بودند چگونه و با چه روابطی آنجا حضور داشتهاند؟
دادزنهای اضافی؛ شاید اینجا هم بحث پول در میان بوده و آقایان با خرج ذوقی خاص ابعاد جدیدی از درآمدزایی در فوتبال را کشف کردهاند. همان اکتشافاتی که به آنها اجازه میدهد روی لباس بازیکنان در میان تبلیغها مقداری شماره پیراهن و لوگو باشگاه و رنگ تیم هم دیده شود. ذوقی که باعث میشود دور زمین و لابلای تابلوهای پر زرق و برق و زیبای تبلیغات مقداری چمن و فضای خالی و بازیکن و داور هم دیده شود. روی سکوها هم که خداراشکر در غیاب تماشاگران مقداری طرح زیبای هواداری البته در طبقه بالا و پشت دروازهها (جایی که معمولا لنز دوربینها از مقابل آنجا رد هم نمیشود) رخ نمایی میکنند.
چه لذتی بیشتر برای مردمی که از ورود به ورزشگاه محروم هستند و حالا با این جذابیتهای بصری بیانتها بازی مهمی مثل دربی را از خانه تماشا میکنند؛ البته صد افسوس که ورزشگاه آزادی سقف (فرصتی جدید برای تبلیغات) ندارد و بازیکنان و مربیان و هرکس دیگری که در ورزشگاه حضور دارد میتواند آزادانه به آسمان تهران نگاه کنند! امید است با نصب تبلیغات بیشتر در نقاط کور و بدون استفاده ورزشگاه و البته عدم رعایت قانون و پروتکلهای بهداشتی باز هم شاهد برداشته شدن گام بلندی دیگر در جهت رسیدن به فوتبال حرفهای باشیم!
ارسال نظر