سارقی که خودرو تختی را برد؛ دزدی که به علی دایی زد
پهلوان تختی در حالی که یکی از نامهها را میخواند، یک دفعه خنده بلندی کرد و گفت: نامه آقا دزده است! نوشته ماشینت مقابل شیر پاستوریزه پارک شده و شرمنده ام که ماشینت رو دزدیدم.
چند روز قبل فیلمی در رسانهها منتشر شد که نشانمیداد علی دایی مورد زورگیری قرار گرفته و یک سارق تیز و فرز بعد از یک زد و خورد کوتاه گردنبند طلای وی را قاپیده و در میرود. نکته مهمی که در این رابطه مورد توجه قرار گرفت، نا جنوانمردی سارقی است که احتمالا علی دایی را هم شناخت اما ترجیح داد از اسطوره فوتبال کشورش هم مثل باقی مردم دزدی کند!
به همین بهانه خاطرهای قدیمی از سرقت ماشین جهان پهلوان غلامرضا تختی بازنشر شده است که میتواند سوژه جالبی برای مقایسه اوضاع اخلاقی جامعه ایران طی نیم قرن گذشته با امروز باشد. این خاطره را علی اکبر حیدری کشتی گیر سبک وزن تیم ملی کشتی ایران و هم دوره و هم تیمی شادروان تختی نقل کرده و درباره دزدی است که ماشین بنز آقاتختی را به سرقت برده بود:
تختی یک ماشین بنز ۱۷۰ داشت. همیشه برای تعمیر به تعمیرگاه نادر میآمد که مالکانش دو شریک بودند، علی و آوانس. مردمی که گرفتاری داشتند برای تختی نامه مینوشتند و به صاحبان این تعمیرگاه میدادند تا بهدست تختی برسد.
یک روز در این تعمیرگاه نشسته بودیم که تختی بدون ماشین آمد. گفتیم ماشین کو؟ آقا تختی گفت: دیشب ماشین را دزدیدند.
یک هفته بعد، در تعمیرگاه نادر بودیم که چند نامه به تختی دادند. پهلوان در حالی که یکی از نامهها را میخواند، یک دفعه خنده بلندی کرد و گفت: نامه آقا دزده است! نوشته ماشینت مقابل شیر پاستوریزه پارک شده و شرمنده ام که ماشینت رو دزدیدم.
به همراه تختی به محلی که سارق گفته بود رفتیم. ماشین آنجا بود، تختی دور ماشین چرخید و گفت: لاستیکها، تودوزی، ضبط و همه چیز ماشین نو شده!
سارق بعد از اینکه فهمیده بود ماشین جهان پهلوان تختی رو دزدیده از کارش پشیمون شده و برای عذرخواهی همه چیز ماشین رو نو کرده بود. بعد که سوار ماشین شدیم، تختی گفت: عمو حیدر! بیا مبلغی که برای ماشین من خرج شده را به خیریه بدهیم.»
ارسال نظر