|

ارث فقر از این دولت به آن دولت

ناصر بزرگمهر - مدیرمسئول

پدری به‌علت بیماری کرونا در بیمارستان نفس‌های آخرش را می‌کشید و سه پسرش بالای سرش بودند.

پدر رو کرد به پسر اولی و گفت: رستوران‌ها مال تو.

بعد رو کرد به پسر دومی گفت: ۴ تا هتل هم مال تو.

‎به پسر آخرى هم گفت: عزیزم سوپرمارکت‌ها هم مال تو و از دنیا رفت.

سه پسر شروع به گریه و زاری کردند.

دکتر که شاهد ماجرا بود گفت: صبر داشته باشید، فردا پس‌فردا سرتان به املاک‌تان گرم می‌شود و درگیر رستوران و هتل و سوپرمارکت‌ها می‌شوید و داغ‌تان فراموش می‌شود، اما هیچ وقت پدرتان را فراموش نکنید و برایش فاتحه و خیرات کنید.

ناصربزرگمهر۶

‎سه پسر گفتند: کدام ملک؟کدام هتل؟ کدام سوپرمارکت؟ آقای دکتر پدرمان یک نیسان داشت و با آن، آشغال‌های چند هتل و مغازه و رستوران را جمع می‌کرد و می‌فروخت.

حالا هم کارهایش را تقسیم کرد تا ما برویم هر کدام چند ساعتی آشغال‌ها را جمع کنیم.

وقتی سخنرانی‌ها و ادعاها و تعریف و تمجیدهای روزهای آخر هیات دولت از کارهای نکرده‌شان را می‌خواندم و می‌شنیدم، نخستین فکر این بود که نکند گوش ما سنگین شده و چشم‌های‌مان بابا قوری گرفته که این همه خدمات و تلاش را در همه وزارتخانه‌ها نمی‌بینیم و فقط کم‌ارزش شدن پول ملی و از بین رفتن ثروت ناچیز مردم و گرانی ارز و سکه و تورم لحظه به لحظه نان و پنیر و هندوانه و گردو و شیر و ماست ناقابل را می‌بینیم و به مزایای همین کرونا و ششصد تا، هفتصد تا مردن آدم‌ها فکر نمی‌کنیم و از صد تا مزایای آن مثل جلوگیری از خرج‌های بی‌حاصل عزاداری و سوروسات عروسی و قطع رفت‌وآمدهای خانوادگی و برگزار نکردن مهمانی و حذف شام و ناهارها یک جمله نمی‌گوییم.

حالا که هنوز یک هفته از روی کار آمدن دولت جدید نگذشته، صدای رئیس سازمان برنامه و بودجه به‌عنوان مهم‌ترین نهاد برنامه‌ریزی پول و بودجه و حقوق و دستمزد و یارانه بلند شده که وضع بسیار بد است و ارث فقر به ما رسیده است.

 فکر می‌کنم واقعا دولت کریمه تدبیر و امید در وارد نکردن واکسن کرونا و گران کردن مسکن و آرد و نان و دلار و یورو و سکه و هزار چیز دیگر، جز خیر و صلاح ملت و مملکت به هیچ چیز دیگر فکر نکرده است.

اما متاسفانه این روزنامه‌نگاران اجنبی‌پرست، به‌جای تشکر و قدردانی از این همه تلاش و خیرخواهی دولتمردان، به چیزهای کوچک و بی‌ارزش مثل پول ملی فکر می‌کنند و هی نق می‌زنند، چون عقل این روزنامه‌نگاران نمی‌رسد که اگر دلار گران شده و هر روز نرخ آن تغییر می‌کند، خود صاحب کافرش باید برای آن فکری بکند، چه دخلی به دولت ما و بانک مرکزی‌مان دارد؟

ما که در ۸ سال همه تلاش خود را برای ارزان کردن ریال انجام دادیم و به نتایج مطلوبی هم رسیدیم و الان ریال ارزان را داریم به دولت بعدی منتقل می‌کنیم که هیچ دل‌نگران ارزانی ریال نباشند.

ما که به‌عنوان دولت علاقه‌مند به مردم فقیر و بی‌خانمان و کم‌درآمد، همه سعی خود را کردیم که حتی آدم فقیر هم در جامعه کم شود و فقر را با واکسینه نکردن و گران کردن هزینه بیمارستان‌ها به‌طور کامل ریشه‌کن کنیم که وقت ما تمام شد.

اما تا الان هم خیلی خوب موفق شده‌ایم و بانمک‌ترین وزیرمان را برای سر‌وسامان دادن فقرا به‌کار گرفته‌ایم و اطمینان داریم که با کمبود واکسن و سرم و دارو و تخت بیمارستانی، به‌زودی فقیری در کشور نداشته باشیم.

ما به‌عنوان دولت، همه تلاش خود را در چاق و چله کردن دولت انجام داده‌ایم. اگر چند فست‌فود هم در خیابان‌ها راه‌اندازی می‌کردیم و مدیریت آن را به برادر معاون اول یا داماد یکی از اعضای دولت می‌سپردیم و معاونت فست‌فودی رئیس‌جمهوری را جا می‌انداختیم و شعب آن را در کنار بانک صادرات یا پست‌بانک در همه جای کشور برقرار می‌کردیم، می‌توانستیم گام مهمی در چاق کردن بخشی از جامعه برداریم.

کارکنان دولت هم حق دارند که چاق شوند. این قصه لاغر کردن دولت‌ها و چابک‌سازی هم پدیده شوم غربی است که توسط اقتصاددانان فرنگ‌رفته مطرح می‌شود و اساسا نباید به این موارد توجه کرد.

شاید نیاز باشد که مدیریت سلمونی‌ها را هم از بخش خصوصی بگیریم و اگر دولتی نمی‌کنیم، حداقل خصولتی کنیم؛ چه عیبی دارد. مگر الان سلمونی مخصوص ریاست‌جمهوری و دولت درست نکردیم؟ مگر خیلی از سازمان‌ها و بانک‌ها در ساختمان خودشان آرایشگاه نزده‌اند؟ حداقل وقتی مدیران بیکار می‌شوند می‌توانند بروند آنجا یک چای قندپهلو بخورند و سر خودشان را اصلاح کنند و سرگرم باشند.

اصلا باید مصوبه تبدیل سلمونی‌ها از خصوصی به دولتی را هم به مجلس بدهیم و تا آنجا که می‌شود، اصلاح سر و صورت مردم را هم در اختیار دولت قرار دهیم که بزک کردن همه دست خودمان باشد. نگران این چهارتا روزنامه‌نگار نق‌نقو هم نباشیم؛ با گرانی کاغذ و چاپ و رشد موبایل، کارشان خود به خود تعطیل می‌شود.

 

نویسنده: ناصر بزرگمهر
کدخبر: 197366

ارسال نظر

 

آخرین اخبار

پربازدیدترین