روابط عمومی باید رافع موانع موجود باشد
ناصر بزرگمهر / مدیرمسئول
روابطعمومی علم زندگی کردن است. بگذارید کمی نمایشی از روابطعمومی حرف بزنم. بهقول دکتر نطقی، فرض کنید صحنه، بهشت است، بازیگران، آدم و حوا هستند، سیب، عامل روابطعمومی خواهد بود؛ به همین سادگی.
روابطعمومی یک علم است، دانش است، اما سخت نیست. روابطعمومی یک قصه پیچیده نیست. روابطعمومی با یک سلام آغاز و با یک لبخند شکوفا میشود. در کنار این تعریف ساده، دهها تعریف علمی، پژوهشی، عاطفی و تجربی هم از روابطعمومی وجود دارد.
پیشنهاد اول من این است که تعریفهای علمی را بخوانیم، کمی پژوهش کنیم، با تجربه خود درآمیزیم و عاطفی زندگی کنیم.
ارتباطات درونسازمانی و برونسازمانی و توجه به تبلیغات و امثال آنها را بارها شنیدهاید. سنجش افکار عمومی و ارائه نظر به مدیران و تولید خبر و پاسخگویی و مانند آنها از وظایف اصلی روابطعمومی است، اما سخن بر سر این نیست که روابطعمومی باید کار واحد تشریفات را انجام دهد یا خیر، پوستر بچسباند یا نچسباند؛ سخن از حکایت تازه جهان از اصول روابطعمومی است.
روابطعمومی از اصول مبنایی و اهداف یک سازمان سرچشمه میگیرد که رمز بقا و پیشرفت سازمان شمرده میشود. یکی از آخرین تعریفهای علمی درباره روابطعمومی میگوید: «اندیشیدن به وظایف و مسئولیتهای فرد فرد کارکنان هر سازمان در قبال جامعه و غفلت نکردن از وظیفه و هدفی که سازمان به خاطر آن تشکیل شده است.»
یعنی هر سازمان و شرکت و کارخانه و وزارتخانهای باید بهتناسب وظایف و مسئولیتهایش به مخاطب خود بیندیشد و همه موانع را از میان بردارد. روابطعمومی رافع موانع موجود است.
هر سازمان بزرگ یا مغازه کوچک باید به دنبال راهی باشد که به جامعه پیرامون خود بقبولاند که برای خدمت به او بهوجود آمده است. این راه در هر سازمانی، از هر جایی که شروع و از زبان هر کس که گفته شود، باید از دانش روابطعمومی بگذرد تا به جامعه برسد. باید افکار عمومی را جدی گرفت.
اما شاید سوال شود که چرا باید خودمان را در معرض افکار عمومی بهویژه رسانهها قرار دهیم؟ آیا نیازی به خبررسانی وجود دارد؟ آیا تبلیغات اهمیت دارد؟ آیا پاسخگویی الزامی است؟ اگر همه این کارها را انجام دادیم، چه تاثیری خواهد داشت؟
بدون شک باید باور کنیم که در دنیای امروز، رسانه و روابطعمومی به هم گره خوردهاند.
پاسخ به هر کدام از این پرسشها یادداشتهای دیگری را میطلبد؛ اما پاسخ اصلی، یک سوال است. باید از کسانی که آن سوالها را مطرح میکنند بپرسیم چقدر مردم و مخاطبان را باور دارید؟ کار روابطعمومی و رسانهها در باور داشتن مردم تعریف میشود. در جهان امروز پاسخگویی و توجه به افکار عمومی یک اصل جدانشدنی از سیاست است.
پاسخگویی و توجه به روابطعمومی، علم است؛ جزءلاینفک دانش مدیریت است. در جهان پیشرفته امروز، برای هر تصمیم، قبل از آنکه اعلام شود، پاسخ پرسشهایی در آن زمینه فراهم میشود.
بارها گفتهام رئیسجمهوری امریکا و بعضی از کشورهای غربی بعد از انتخاب شدن، در چند زمینه بهصورت فشرده تحت آموزش کلان دانشگاهی قرار میگیرند. دروس «حفظ منافع ملی»، «روابط عمومی» و «پاسخگویی به افکار عمومی» را دوباره با استادان برجسته دوره میکنند.
قرن بیستویکم از طرف ۱۹۰ کشور جهان از جمله خود ما بهعنوان قرن ارتباطات نامگذاری شد. حضرت امام خمینی (ره) در همان اوایل انقلاب به دولتمردان تاکید کردند کارهای خود را برای مردم بگویید. تاکید کردند که حتی کارهای کوچک و بهنظر خودتان بیاهمیت را هم به مردم بگویید.
میگویند به مردم چه بگوییم؟
خیلی چیزها... از خبرهای دوروبرتان بگویید، ماده اولیه ارتباطات اجتماعی «خبر» است.
رسانه یعنی خبر. وقتی به همدیگر میرسیم، میگوییم: چه خبر؟ و معمولا جواب میشنویم: هیچ، سلامتی؛ اما وقتی حرفمان گل انداخت، همدیگر را بمباران خبری میکنیم. نخستین درسی که هر استاد روزنامهنگاری به آن اشاره میکند، این جمله است.
«هر جا که فعالیت و حرکتی باشد باید خبری باشد و جایی که کاری در جریان است، باید کارنامه وجود داشته باشد.» بهعبارت دیگر هر کاشتی، بعد از مرحله داشت، باید برداشتی داشته باشد.
ارتباط روابطعمومیها با رسانهها باید براساس کیفیت، تخصص و تیراژ یک نشریه باشد. درج خبر و آگهی در رسانه ۵۰۰ نسخهای هم خوب است، اما مناسب یک روابطعمومی پویا نیست.
توجه به دنیای مجازی واقعیت امروز است. توجه به فناوری برتر از وظایف روابطعمومیها است. در هر دقیقه ۷۲ ساعت فیلم روی یوتیوب آپلود و ۲۰۰ میلیون ایمیل در جهان ارسال میشود. اگر زاکربرگ گفت من رهبر سومین کشور دنیا هستم اغراق نکرده است. وجود یک میلیاردواندی کاربر فیسبوک، نشانه درستی این حرف است. روابطعمومیّها باید بتوانند با استفاده از دنیای مجازی، گفتمانسازی کنند.
درباره تبلیغات هم باید دقت کنیم.
برای هر کالایی باید به اندازه خودش تبلیغ کرد. حتی افراد هم باید به اندازه عقل و دانش خود تبلیغ کنند. بزرگنمایی و غلو کردن، خطاست. تبلیغ یک دانش است که باید با تولید هماهنگ باشد.
میگویند روزی یک ببر رو به شیری کرد و گفت: تو چرا اینقدر دیوانهوار نعره میزنی؟
شیر گفت: این نوع نعره زدن، دیوانهوار نیست، بلکه نوعی تبلیغ است. به من میگویند سلطان جنگل. خرگوش حرفهای آنها را شنید، دواندوان به خانه برگشت و با خود فکر کرد که کار شیر را انجام دهد و نعره بکشد. نعره او شبیه جیغ بود. روباهی صدای جیغ را شنید و او را بلعید.
روابطعمومیها باید در تبلیغات بیشتر دقت کنند، از مطبوعات فقط انتظار تعریف و تمجید نداشته باشند و اجازه دهند رسانهها کارشان را نقد کنند. راه پیشرفت سازمانها از مسیر نقد و توجه به انتقاد و فراهم کردن رابطه دوسویه با اندیشمندان و روزنامهنگاران و متخصصان میگذرد.
کار در روابطعمومیها را برای خود و جامعهای که در آن زندگی میکنیم یک فرصت خدادادی ببینیم. آینده سازمانها درگرو وجود روابطعمومیهای قدرتمند است.
ارسال نظر