روزهای بهتری در پیش است
شاهرخ مدرس - پیشکسوت صنعت نمایشگاهی
از لحظه ای که انسان اجتماعی شد، در مقاطع مختلف، همیشه با فراز و فرود هایی روبرو بوده است که گاهی اوقات تاثیرات روحی روانی بعضی از فرود ها، میتوانست بنیان های جوامع را بهم ریزد و اصول زندگی ها را تغییر دهد، ولی امید و حرکت دو عاملی بود که اجتماعات را از نو پایه ریزی کرد وروابط مثبت اجتماعی را بار دیگر براه انداخت.، اکنون برایم ثابت شده که جمله " روز های بهتری در پیش است"، صرفا یک شعار نیست، بلکه واقعیتی انکار ناپذیر است.، بعنوان مثال پس از پایان جنگ جهانی دوم که اروپا را به خاک و خون کشید، مردم اروپا دوباره تلاش کردند و کشورهای خود را ساختند.
نویسنده، عنوان این مقاله را از یکی از اساتید برجسته دوره دبستان خود، عاریه گرفته است.، طی کلاس های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی در دبستان دولتی عنصری شهر فرهنگ پرور رشت، استادی داشتیم بنام آقای مستشاری.، زنده یاد مستشاری عاشق حافظ بود و همیشه یک جلد از دیوان این شاعر بزرگ را با خود بهمراه داشت.، ایشان با شاگردانش قرار گذاشته بودند که چنانچه هر کس حتی خود ایشان اگر یک دقیقه دیرتر به کلاس بیاید، باید یک غزل از خواجه شیراز را بخواند و گاهی اوقات که میخواستند دیدگاه های پرورشی را به موارد آموزشی بیافزایند، با آگاهی، چند دقیقه دیرتر به کلاس می آمدند و غزل مورد نظرشان را میخواندند و مفهوم آنرا برایمان تشریح میکردند.، در آن دوران، بازیگوشی به ما اجازه نمیداد بموقع سر کلاس حاضر شویم و در نتیجه همه جیب هایمان پر بود از غزل های حافظ.
یکی از اخلاق های دیگر زنده یاد مستشاری این بود که هرگز به هیچ دانش آموزی نمره بیست نمیداد و بالا ترین نمره آن مرد بزرگ، نوزده بود و میگفتند که نمره بیست متعلق به خواجه شیراز است و ما هم این واقعیت را پذیرفته بودیم.، مورد دیگری که باید در باره این استاد روانشناس و جامعه شناس که دید من و همکلاسی هایم را نسبت به زندگی و آینده، روشن کرد این است که همه اوقات، پس از پایان درس، پنج دقیقه آخر کلاس را به آینده اختصاص میداد و در پایان میگفت : "من مطمین هستم که روزهای بهتری در پیش است"و این تاثیر شگفت انگیز پرورشی تا بدانجا بود که من در برنامه ریزی و تصمیم گیری های بین ا لمللی نمایشگاهی، بویژه در خارج از کشور، آنجا که بر سر دو راهی قرار میگرفتم، اول توکل میکردم و در نهایت از خواجه شیراز کمک میگرفتم و اکنون نیز این روش را ادامه میدهم. برای آن بزرگمرد طلب آمرزش میکنم.
و اما در حال حاضر که ویروس کرونا، یکه تاز میدان شده است و برای شکست آن باید به دستورات پزشکان متخصص و ارزشمند عمل کنیم و نسبت به پرستاران زحمتکش، سپاس داشته باشیم، باید بگویم که هر مورد منفی، قطعا به نتایجی مثبت ختم میشود.، درست است که کرونا همه ما را خانه نشین کرده است، ولی این خانه نشینی باعث شده، من و دوستانمان دست اندر کار درصنعت نمایشگاهی که بعلت پیچیدگی هایش بعضی از متخصصین در صحنه بین ا لمللی ، آنرا "فوق تخصص" مینامند، فعالیت های خود در گذشته را ارزیابی نماییم و طرح ها ی ویژه و سازنده تری را برای آینده، برنامه ریزی کنیم ، که البته توصیه نویسنده به خود و دوستان نمایشگاهی خود این است که بمنظورجذب موسسات بیشتر خارجی، برای مشارکت در نمایشگاه های بین ا لمللی داخلی با هدف افزایش درآمدهای ارزی و مشارکتدرنمایشگاه های بین ا لمللی خارج از کشور، با هدف توسعه صادرات کالاهای غیر نفتی نیز اتاق های فکر فعالی را بوجود آوریم.، البته باید بدانیم که صنعت نمایشگاهی نوعی از فعالیت های اقتصادی - اجتماعی است که اتاق های فکر متشکل از دیدگاه های تخصصی و در نهایت کارهای دسته جمعی، آنرا پرورش میدهند.
با توجه به اینکه این مقاله در روزهای 23 و 24 اردیبهشت یعنی شب های قدر تنظیم شده است، لذا ضمن ارج گذاشتن به این شب ها، چند بیت از یکی از غزل های شیوای خواجه شیراز را زینت بخش نوشته خود قرار میدهم:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده د می
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصل جما ل
که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل جه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد
اجر صبری است که از شاخ نباتم دادند
ارسال نظر