جامعه ایرانی و فرهنگ مقصر یابی
اردشیر بزرگ نیا - پژوهشگر علوم اجتماعی
در تمام جوامع بشری خطاهای انسانی در موارد قانونی، شرعی و عرفی وجود دارد. همیشه در بروز یک خطا عوامل مختلفی تأثیرگذار است که ممکن است از سوی افراد مختلفی بهوجود آمده باشند. مسلماً در جوامعی که سلامت روانی حاکم است، در شرایطی که این خطاها پیش پا افتاده بوده و به پیکره جامعه لطمهای وارد نکند و قابل اغماض باشد، افراد جامعه سعی در استتار این خطاها و اصلاح آن دارند تا به جامعه تنشی وارد نشود.
یکی از عواملی که در تشدید تقابلهای اجتماعی به شدت تأثیرگذار است، دنبال کردن فرد خاطی در خطاهای پیش پا افتاده و سلب مسئولیت کردن مابقی اعضای دخیل در اشتباه است که منجر به تحریک و مقابله اعضای جامعه میشود. در اینگونه موارد اصولاً اصلاح روند خطا مطرح نبوده و تنها مشخص کردن خاطی و به انتها رساندن پروندة خطا منجر میشود. در این شرایط نهتنها مشکل به صورت ریشهای رفع نشده و امکان بروز مجدد آن وجود دارد، بلکه این روند موجب رو در رویی با یکدیگر و حتی با سایر اعضای جامعه نیز میشود.
بدیهی است که در خطاهای کوچک تأثیر اصلاحی در یک تذکر عمومی و اقدام به اصلاح و کنترل امور، به مراتب بیشتر از تأثیر شناسایی و تنبیه مقصر یا مقصرین خواهد بود چراکه ثابت شده مقصرین در صورت شناخته شدن، برای حفظ موقعیت اجتماعی خود در درجه اول اقدام به کتمان عمل نموده، در درجه دوم در جهت توجیه عمل حرکت کرده، در درجه سوم سعی در برخورد و تقابل داشته و در درجه آخر اقدام به پذیرش عمل مینمایند و این روند انرژی بسیار بیشتری را نسبت به اصلاح و کنترل امور، از جامعه گرفته و روند پویایی جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد.
در خطاهای بزرگ نیز مشاهده شده که در جوامعی که غالبیت احساس اجتماعی بر منطق اجتماعی حاکم است، مقصر یابی و معرفی یک یا چند فرد به عنوان عوامل خطا، تنها پوششی است برای استتار عاملین اصلی و مدیریت اذهان عمومی که این امر نیز بسیاری از انرژیهای جامعه را در رویاروییهای اجتماعی صرف سرپوشگذاری و یا برملا نمودن خطاهای واقع شده مینماید.
اگر مقصر یابی حتی برای خطاهای قابل اغماض، در جامعه عمومیت یابد، در درجة اول هر فردی به خود اجازه میدهد در خصوص رفتار و اعمال هر فرد دیگری قضاوت و حتی اقدام متقابلانه نماید، به عبارت عامیانه هرکس به خود اجازه میدهد دیگری را آدم نماید، در درجة دوم ذهن جامعه از شناسایی مشکلات اساسی در روند فرآیندی که خطا در آن انجام شده، منحرف شده و به تنبیه به حق یا به ناحق فرد یا افرادی راضی میشود، در درجة سوم به بسیاری از افراد خاطی این اجازه داده میشود که با عدم پذیرش مسئولیت خطای خود، بار این مسئولیت را به دوش کس دیگری انداخته و خود را از خطا مبری کنند که این امر هم باعث ارتکاب خطاهای بعدی بوده و به دیگران هم اجازه میدهد که از همین شیوه برای پوشش دادن خطاهای خود بجای اصلاح آن بهره گیرند و در درجة آخر نیز انرژی که میبایست صرف پویایی و خلاقیت فردی و گروهی و نتیجتاً توسعه اجتماعی گردد، صرف اثبات خطاکار و به تبع آن تقابل اجتماعی میشود. این روند زاییده تفکرات "من" گرایی برای بهرهمندی از منافع بیشتر همراه با پوششی برای خطاها است.
باید به این نکته نیز توجه نمود که برای شناسایی مقصر در خطاهایی که به جامعه لطمه وارد میکند نیز اصولی وجود دارد که طی آن اقدام به قضاوت در خصوص افراد میشود و اگر مقصر یابی در جامعه، برای هر مشکل کم اهمیتی، عمومیت یابد به دلیل عدم رعایت این اصول، تعاملات اجتماعی جای خود را به مقابلههای افراد داده و جامعه دایم در حالت رو در رویی، قضاوت و مقصر یابی به سر خواهد برد.
در جامعه امروز ایرانی، افراد در مقابل هر مسئله و مشکل کوچکی سعی دارند که به نوعی تقصیر مشکل ایجاد شده را به گردن دیگری انداخته و فرد یا گروهی را به عنوان مقصرمعرفی نمایند و این امر موجب تقابل بین افراد و افزایش خطاهای جامعه شده است، در صورتی که اگر انرژی خود را صرف ریشه یابی و اصلاح مشکل بهوجود آمده کنند، هم انرژی کمتری را مصرف کردهاند و هم قدمی را در جهت اصلاح جامعه برداشتهاند و این یعنی تعامل اجتماعی.
یکی از دلایل افزایش فروپاشی خوانوادههای جوان یا گروههای اقتصادی و فرهنگی نوپا و به طور گلی عدم توانایی کارگروهی در جامعه ایرانی، همین فرهنگ نهادینه شده مقصر یابی و شانه خالی کردن از بار مسئولیت فردی است، یعنی همسران جوان یا اعضای گروه ها، در بروز مشکلات به جای گذشت و اقدام به اصلاح مشکل و یا پذیرش دخیل بودن در بروز مشکل، به سراغ مشخص نمودن فرد یا افرادی به عنوان مقصر و انداختن تمام بار مسئولیت خطا به گردن آنان رفته و بهای ناشی از تبعات آن را با کشاندن خانواده یا گروه به سمت نابودی پرداخت مینمایند.
مقصر یابی در جامعه ایرانی، عامل اصلی قضاوتهای احساسی و سطحی عموم مردم نیز میباشد. در جامعة ایرانی، به دلیل آنکه میبایست برای هر مشکلی (ولو کوچک) مقصری مشخص گردد و به مجازات برسد (حتی اگر این مجازات در حد برملا نمودن خطای شخص خاطی باشد)، هر عضوی از اعضای جامعه به خود اجازة قضاوت در خصوص رفتار اعضای دیگر را میدهد و این امر نیز عاملی برای تقابل اعضای جامعه است.
اگر جامعه بتواند بر "من" گراییهای حاکم غلبه نماید، میتوان انرژیهای جامعه را بجای هدر دادن در راستای هر خطا، در جهت اصلاح روند خطای بهوجود آمده متمرکز نموده و انسجام گروهی و اجتماعی را افزایش داده و حرکت رو به جلوی جامعه و توسعة اجتماعی را تسریع نماید.
ارسال نظر