سندی با افق ۲۵ سال و با پیشینه فرهنگی جاده ابریشم

بعد از گذشت ۵ سال از طرح ایده همکاری همه جانبه توسط رییس جمهور چین و حاکمیت ایران اولین سند جامع و کلی بین ایران و چین بین وزرای خارجه دوکشور به امضا رسید.

اما این سند فعلا به صورت کلی است و جزئیات آن هنوز اطلاع رسانی نشده و اجرایی نشده و زمانی به مرحله بعد می رود که در زمینه های مختلف وزرای هر بخش قرارداد همکاری و اجرایی امضا کنند و ریز مطالب به رشته تحریر آید و تعهدات هر طرف مشخص شود، در آن زمان می توان نتیجه گرفت که آیا این قرارداد به نفع ایران است و یا به نفع چین.

در این مرحله وبا اطلاعات داده شده می توان اینگونه برداشت کرد در این مقطع خاص بهترین کاری که ایران می توانست انجام دهد همین کار بود.

چرا که زمینه های همکاری در مواردی است که ایران در تحریم کامل است مثل کشتیرانی، توسعه بنادر، حمل ونقل، توسعه راه ها، حمل و نقل هوایی، ایجاد زیر ساخت ها، توسعه پالایشگاه ها و استفاده بهینه از چاه های نفت و گاز، توسعه پتروشیمی که بعد از نفت و گاز  جایگزین ارز آوری ایران شده و ...

و اما مهمترین نتیجه این راهبرد نشان دادن اراده حاکمیت برای ادامه راه برجام پوشالی و از بین رفته و تو خالی است و اینکه به آمریکا و غرب پیام می دهد که حرف اول و آخر را شما نمی زنید بلکه این ما هستیم که برای شما راه تعیین می کنیم و این شما هستید که باید در مسیری که ما تعیین می کنیم گام بردارید.

پیام امضای این معاهده این است که ما قرارداد پایاپای و تهاتر را مبنای کار خود قرارداده ایم و به نظر دیگر نیازی به FATF هم نداریم و نیازی به رعایت استانداردهای غربی هم نداریم ، نیازی به ارتباط با بانک های غربی هم نداریم و با این کار یعنی تهاتر، پولی هم جابجا نمیشودو ارزش گذاری کارهایی که قرارست چین در طی این دوره انجام دهد با نفت و پتروشیمی که ما قرارست تامین کنیم با یک ارز شاخص مثل SDR و یا هر ارز دیگر انجام میشود و تحریم هم دور زده می شود.

این معاهده ویا توافق نامه که بعدها ریز آن اطلاعرسانی خواهد شد پیام مهمی به امریکا خواهد داد که ائتلاف جدیدی در راه است و آن هم بر علیه امریکا و منافع امریکا مخصوصا در خاورمیانه بعد از تهدید و تحریم هایی که اخیرا بایدن بر علیه روسیه و چین انجام داد واتحادیه اروپا و انگلیس و کانادا بر علیه روسیه.

حال کشورهایی که در معرض تحریم قرار دارند و یا بعد در جرگه تحریم قرار میگیرند در یک جبهه قرار میگیرند و با اقدامات پیش دستانه ای که چین و روسیه از قبل برای حذف دلار از مبادلات خود انجام داده اند و استفاده از پول ملی خود را مبنای کار قرار داده بودند پر رنگ تر خواهد شد و میتوان گفت ازین پس جنگ سرد بین شرق و غرب به معنای دوکشور شوروی و امریکا نیست بلکه بین دو جبهه وائتلاف است بلوک شرق و بلوک غرب شاهد جنگ سرد جدید خواهد بود.

ازین پس شاهد تغییر در نظام های بین المللی هم خواهیم بود و استانداردهای وضع شده جهانی مثل تجارت جهانی هم در معرض تهدید قرار میگیرد ونوع و روش برخورد با آن هم عوض می شود.

به نظر میرسد با اقدامات خصمانه ای که امریکا در دوره ترامپ علیه چین آغاز کرد که حاصل تصمیم جمعی دوحزب در امریکا بود و همراهیی که اتحادیه اروپا خواهد کرد معلوم شد مذاکرات و وضع تعرفه ها نتیجه نداده و عملا جنگ تجاری شروع شده و دیکر راهی برای مذاکره مجددباقی نمانده است.

البته شاید با اختلافاتی که بین انگلستان و اتحادیه اروپا بروز کرده باید شاهد خروج برخی از اعضای اتحادیه و کشیده شده شدن به سمت ائتلاف جدید باشیم و کشورهای بلوک شرق سابق که به سیطره امریکا و غرب درآمده بودند مجدد به سمت ائتلاف شرق جدید کشیده شوند.

البته چین فعلا از خاورمیانه و شرق آسیا شروع کرده و به مرور دامنه کار خود را گسترش خواهد داد.

نمونه عینی خط ارتباطی بین پاکستان و چین که در سکوت کامل به بهره برداری رسید و این اتفاق بزرگ در سه سال به بهره برداری رسید و این یعنی محالات در حال انجام است وخط ابریشم جدید هم یکی ازین شاهکارهاست.

به هر ترتیب امیدواریم این آغاز با همه اشکالاتی که میتوان به آن وارد کرد به نفع مردم و کشور باشد و مردم از زیر بار فشار و تحریم ظالمانه کمی کمر راست کنند.

البته این سیاست و تفکر و راهبرد قطعا مخالفان جدی خواهد داشت که در روزهای آینده دست به قلم خواهند شد واین دسته بیشتر طرفداران غرب و آزادی و دموکراسی هستند و شاهد خواهیم بود نقض حقوق بشر در چین ومسلمانان چین وروسیه را بهانه قرار دا ده که چرا کشور مسلمانی مثل ایران که بابت صدای مظلومان در اقصی نقاط دنیا مثل فلسطین و سوریه و عراق و....دست به کار واسلحه میشود چرادر این موردحتی حاضر به اظهار نظرو محکومیت رسانه ای ودیپلماتیک هم نشده است.

در پایان امید است همه راه ها به عقلانیت و منافع ملی ختم شود.