تاثیر معکوس کاهش ارزش پول بر صادرات
مهدی طغیانی-سخنگوی کمیسیون اقتصادی
دولت سیزدهم در حوزه صادرات و در برخی از حوزهها مانند CIS عملکرد خوبی از خود بهجای گذاشته و شرایط در این بخشها رو به بهبود رفته است. رشد این دست از حوزهها با بررسی اعداد و ارقام قابل مشاهده است اما اینکه آیا تمام ظرفیت صادراتی ما به کشورهای مختلف افزایش داشته است یا خیر؟ هنوز مشخص نیست. آماری دقیقی در این زمینه در دسترس نیست و طبق اسناد موجود رشدی در این حوزه مشاهده نشده است. لازم به ذکر است سازمان توسعه تجارت و وزارت صمت، اقدامات موثری مانند فعالکردن مراکز تجاری، برقراری دیپلماسی تجاری و ... جهت رشد در این زمینه انجام دادهاند اما به باور من نیاز داریم تا با سرعت و تمرکز بیشتری به این مسیر ادامه دهیم تا تمام ظرفیتهای کشور را فعال کنیم. هرچند فشارهای تحریمی و مبادلات مالی همچنان بر تجار و بازرگانانمان سایه افکنده است اما این مسائل با اخذ تدابیری کارآمد قابل حل است. درمجموع میتوان گفت تا به این لحظه عملکرد دولت قابل قبول بوده است اما مسیری طولانی تا دستیابی به موفقیتهای برجسته در زمینه صادرات در پیش داریم.
درباره رابطه کاهش ارزش پول ملی و افزایش صادرات باید اظهار کرد که این نظریه در مکاتب اقتصادی همواره پابرجا بوده که هنگام کاهش ارزش پول ملی،صادرات رونق پیدا میکند؛ زیرا هزینه تمامشده کالای صادراتی ما برای کشورهای دیگر ارزان است و بهتبع مشتریان بسیاری در پی خواهد داشت اما عملکرد ما در این حوزه، با توجه به جهشهای ارزی در سالهای اخیر، این نظریه را تایید نمیکند. بهعبارتدیگر در شرایطی که نرخ ارز ۱۰۰ درصد و یا دو برابر افزایشیافته، صادرات ما تنها رشدی ۲۰ درصدی را تجربه کرده است؛ یعنی تابع یکبهیک در شرایط فعلی عملی نشده است. این امر حاکی از این است سیاستهای صادراتیمان مانع تاثیر کاهش ارزش پول ملی بر افزایش صادرات هستند؛ برای مثال ما برای محصولات خود مشتری مییابیم اما از نبود زیرساختهای لازم برای حملونقل رنج میبریم و فعالیتهای صادراتی ما با چالشهای بسیار مواجه میشوند.
درواقع اگر اصلاحات زیرساختی و رفع مشکلات صادراتی انجام شود میتوانیم نظارهگر افزایش صادرت کشور باشیم اما همواره باید به خاطر داشته باشیم در بسیاری از کالاهای صادراتی همچنان وابستگیهای وارداتی مانند مواد اولیه،ماشینآلات و ... داریم؛ یعنی هنگام کاهش ارزش پول ملی کشور ما هزینه تمامشده مواد اولیه مورد نیازمان افزایش مییابد و نظریه ذکرشده آنطور که بایدوشاید در مورد شرایط اقتصادی ما صدق نمیکند. به همین دلیل شاهد رشد چشمگیری در زمینه اقتصاد کشور نیستیم. همانطور که اشاره شد باید در وهله اول زیرساختهای خود را اصلاح کنیم و اگر در پی ورود به عرصه صادرات کالاهایمان هستیم باید بتوانیم بخش بسیاری از ارزشافزوده کالای مدنظرمان را در داخل کشور تولید کنیم تا درنهایت به اهداف مقرر شده دست یابیم.
بازار ایران گسترده نیست و به همین علت تولیدکنندگانی که افقهای بلندی مدنظر دارند را دلسرد میکند؛ به همین جهت باور دارم تولیدکنندگان داخلی کشور که کالاهایشان از کیفیت مطلوب برخوردار است باید وارد بازارهای صادراتی شوند و دولت با بسترسازی مناسب شرایط را برای آنها تسهیل کند. وقوع همزمان این دو امر میتواند ظرفیتهای صادراتی کشور را افزایش دهد و بهصورت کلی رشد اقتصادی برای کشور به ارمغان بیاورد.
ارسال نظر