نباید اقتصاد را ۱۰۰درصد مطیع تولید داخل کرد
کامبیز میرکریمی، نایبرئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و روسیه
در برنامه ششم توسعه دو نکته بسیار مهم وجود داشت؛ رشد اقتصادی ۸ درصدی با اقتصاد رقابتی و توسعه بخش خصوصی. هرچند بهدلیل تحریم و بخشنامههای مختلف به این عدد نرسیدیم و بسیاری از برنامهها نقض شد اما این مفهوم توسعه است. باتوجه به اینکه در برنامهریزیهای صورت گرفته برای برنامه ششم حضور داشتم و یکی از اعضای برنامهریزی آن از سمت اتاق بازرگانی بودم از نزدیک شاهد این موضوع بودم که هیچ یک از موارد لازم برای رقابت در تولید و توسعه بخش خصوصی رعایت نشد. دستگاههای دولتی و وزارتخانهها برنامههای خود را ارائه دادند؛ بدون اینکه برنامهای برای خصوصیسازی یا رقابتی کردن اقتصاد داشته باشند. برنامه ششم در حوزه رقابتی کردن اقتصاد و توسعه بخش خصوصی دارای مشکلاتی بود. رشد اقتصادی بدون اقتصاد رقابتی و توسعه بخش خصوصی ممکن نیست و محقق نخواهد شد.
برای مثال بند تامین امنیت غذایی و تولید حداقل ۹۰ درصد کالاهای اساسی و اقلام غذایی در داخل، همراه با حفظ و ارتقای ذخایر ژنتیکی و منابع آبی و افزایش سطح سلامت و ایمنی مواد غذایی در برنامه هفتم توسعه با با اهداف بالادستی برنامه ششم که توسعه صادرات است، تناقض دارد. نمیشود اقتصاد کشور را ۱۰۰ درصد مطیع تولید داخل کرد و در نهایت انتظار داشت کشورهای دیگر مرزهای اقتصادی خود را به روی کشور باز کنند. بهواسطه امضای موافقتنامه تجارت آزاد ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا شاهد افزایش صادرات و واردات کشور هستیم. اگر درهای واردات را به روی کشور ببندیم، نتیجه موافقتنامهها چه میشود؟ ایران قرار است در اقتصاد خود را به روی کشورهای دیگر ببندد پس چگونه انتظار دارد کشورهای دیگر در اقتصاد خود را به روی آن باز کنند؟
توجه به تولید داخل و جایگزینی واردات با توسعه صادرات متفاوت است. در استراتژی جایگزینی واردات، کشورها با وضع تعرفههای سنگین بر واردات، اعطای تسهیلات ارزان و حمایتی به صنایع داخلی و سایر روشهای مشابه تلاش میکنند از صنایع داخلی حداکثر حمایت را کرده و تولیدات داخل را جایگزین کالاهای مشابه وارداتی کنند و تا حد ممکن تمام نیازهای داخلی یک کشور را با تولیدات داخلی پاسخگو باشند و در این زمینه چندان به قواعدی همچون وجود مزیت مطلق یا نسبی، کیفیت تولیدات داخلی در برابر کالاهای مشابه خارجی، توجیه اقتصادی تولید داخلی و نظایر آن توجهی نمیکنند، این در حالی که است که در استراتژی توسعه صادرات و رشد اقتصادی صادرات-محور، مزیتهای کشور در زمینه صادرات کالاهای مختلف، نیاز شرکای تجاری به کالاهای تولیدی کشور و بازارسنجی تولیدات داخلی در عرصه بینالمللی، بهرهوری نیروی کار و سرمایه در تولید محصولات موردنظر برای صادرات و... سنجیده و سعی میشود با تمرکز بر چند صنعت اصلی، کیفیت تولید به سطح استانداردهای جهانی نزدیک شود و با عرضه این محصولات به بازارهای جهانی، رشد اقتصادی و به تبع آن توسعه کشور تحقق یابد و از این صنایع بهعنوان موتور محرک اقتصاد استفاده شود. اگر قرار باشد برنامه هفتم با شعار ۹۰ درصد تولید داخل پیش برود، بحث جایگزینی واردات مطرح است که برنامههای توسعه صادرات را نفی میکند.
امروزه مسئله تولید در کشورها مطرح نیست، بلکه بحث رقابتپذیری و صادرات مطرح است. اینکه مرزهای کشور بسته و تنها نیاز کشور تولید شود که منجر به توسعه نمیشود. صنایعی برای کشور ما ثروتاندوزی میکنند که قدرت صادرات دارند و در حال رقابت در بازارهای جهانی هستند.
اگر برنامه با در نظر گرفتن تحریم و تولید داخل پیش برود میتواند به اهداف خود برسد. آیا هدف ما تنها این است که تولید داخل را جایگزین واردات کنیم که در نتیجه آن میزان صادرات ما نیز محدود شود؟ آیا این هدف مطلوبی است؟
ارسال نظر