وامهای بیبرنامه پاشنهآشیل توسعه
سبحان فروغیدهنوی - فعال دانشبنیان
توسعه بخش خصوصی و کوچک شدن بدنه دولت، اشتغالزایی گسترده، تقویت پیوند بین آموزش عالی و بازار کار، افزایش درآمدهای دولت، از بین رفتن وابستگی به خارج از کشور و... همگی از مزایای اقتصاد دانشبنیان است و از طرفی اقتصاد مبتنی بر دانش بهدلیل متکی بودن به توانمندیهای فکری افراد از سازگاری و انعطافپذیری بالایی برخوردار بوده و این نوع اقتصاد، کمتر دچار تهدیدات داخلی و خارجی و در صورت تحقق، بسیاری از مشکلات کشور مرتفع میشود. همین دلایل کافی است تا متولیان امر اقتصاد دانشبنیان را بهعنوان یک ضرورت و هدف پیگیری و در این راستا برنامهریزی کنند. تولید دانشبنیان تولیدی است که از تحقیق و توسعه توأم با نوآوری و فناوری ناشی از طراحی تا بومیسازی محصول، حاصل فعالیت و دانش نیروی انسانی متخصص داخلی باشد. این نوع تولید است که میتواند رقابتپذیر باشد، ارزشافزوده و امکان توسعه و بروزرسانی براساس نیاز بازار را داشته باشد و در نهایت، موجب توسعه اقتصادی شود.
یکی از مولفههای مهم توسعه دانشبنیان در جریان اقتصاد کشور تسهیلات بانکی است. ابتدا باید به این نکته واقف باشیم که بهطورکلی تسهیلاتی که به دانشبنیانها اعطا میشود، با تسهیلاتی که به دیگر شرکتها داده میشود، تفاوت چندانی ندارد، چرا که بیشتر دانشبنیانها هم برای دریافت تسهیلات و وام، نیازمند ضمانتنامههای متعدد هستند. این امر نشان میدهد که دانشبنیانهایی هم که موفق به اخذ وامهای کلان از سوی بانکها شدهاند، توانستهاند از مسیر رانت وام بگیرند. درصد زیادی از دانشبنیانهایی که از دل دانشگاهها یا مراکز علمی بیرون آمدهاند، موفق به دریافت چنین وامهایی نمیشوند. بیشتر این افراد با گردآوری افراد توانمند با حداقلها آغاز کرده و چندین بار به نقطه صفر و حتی زیر صفر هم رسیدهاند. بهطورمعمول شرکتهای بزرگ یا کاغذی موفق به دریافت وام و تسهیلات بانکی میشوند.
تفاوت چندانی میان وامهایی که به دانشبنیانها و دیگر شرکتها ارائه میشود، نیست. بهطورکلی اعطای وامهای بانکی در ایران از تنوع بالایی برخوردار نیست و روال ثابت خودش را دارد. در بسیاری کشورهای پیشرو ۲ راهکار برای تامین مالی و حمایت از دانشبنیانها وجود دارد؛ سرمایهگذاری اشتراکی و اعطای وام. در سرمایهگذاری اشتراکی همانگونه که میتوان از نام آن فهمید، سرمایهگذاران در قالب مشارکت با صاحبان شرکت همکاری میکنند. در بخش اعطای وام، بهطورمعمول شرکتهایی وام میگیرند که میدانند با دریافت وام، مشکل اصلی شرکت تا حد زیادی رفع میشود. در تمام دنیا این ۲ روش جواب داده، اما در ایران اعطای وام بهنوعی تبدیل به پاشنهآشیل رشد و توسعه کشور شده است. مشکل ما در ایران این است که روش اعطای تسهیلات روند استانداردی ندارد و بههمین دلیل به شرکتهای کوچک دانشبنیان تعلق نمیگیرد. بهطورمعمول برای اعطای وام به شرکتهای دانشبنیان باید بیلان مالی سالانه شرکت موردارزیابی قرار گیرد و برمبنای آن وام تعلق یابد، نه آنکه وثیقه همتراز بخواهند. امروزه روشهایی رواج داده شده که صاحبان شرکتهای دانشبنیان میتوانند با استفاده از شرایط موجود پیشبینیهای دقیقتری نسبت به درآمدهایشان در آینده داشته باشند و براساس آن، درخواست دریافت وام بدهند و موسسهای که متولی این خدمات است، باید براساس سیستم گردش مالی آن شرکت و تاریخچهای که داشته، وام اعطا کند؛ چنین روندی در سیستم بانکی ایران وجود ندارد. حال باتوجه به تعریفی که از دانشبنیان میشناسیم، ارائه یک وثیقه بزرگ ملکی برای دریافت وام خندهدار است. بهطورقطع ارائه تسهیلات برای شرکتهای دانشبنیان امری درست است، هرچند در ایران تنوع زیادی ندارد و بهاعتقاد من، دانشبنیانها باید از تسهیلات مالی استفاده کنند. از آنجایی که یکی از راههای تامین هزینه موردنیاز کسبوکارها اعطای وام است، نمیتوان تمامی نظام بدهکاری را زیر سوال برد. در اصل، یک بخش مهم تامین مالی دانشبنیانها از طریق وامها حاصل میشود. حال اینکه این روش در ایران بهدرستی کار نمیکند و باید روال کار صندوق نوآوری و شکوفایی را بررسی کرد.
ارسال نظر