شهرستانیها قانون جهش دانشبنیان را اجرا نمیکنند
عبدالرضا واعظی - رئیس پارک علم و فناوری آذربایجانشرقی
اینکه شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها تمایل دارند در تهران مستقر شوند و به ادامه فعالیت بپردازند، چند علت اصلی دارد. بخشی از این دلایل به سیاستهای غلط متمرکز بودن امکانات بر میگردد؛ از آنجایی که در واقع، هیچگاه در کشور توزیع عادلانه امکانات اتفاق نیفتاد و محقق نشد، امروز شاهد کوچ بسیاری از فناوران برای ادامه فعالیت هستند. بهعبارت دیگر، وقتی همه امکانات در تهران که کلونی جمعیتی ۱۵ میلیونی دارد، متمرکز شده، طبیعی است که بیشتر فعالان اکوسیستم نوآوری علاقه داشته باشند که کسبوکار خود را در تهران توسعه دهند. دانشبنیانها با استقرار در تهران افزون بر اینکه به بازار ۱۵ میلیونی متصل میشوند، بازاری به بزرگی ایران را در اختیار خواهند داشت. این در حالی است که اگر دانشبنیانی مستقر در استانهای دیگر باشد، محدود به استان خود است که این امر به سیاستهای غلط تمرکززدایی در تهران بر میگردد.دلیل دیگری که دانشبنیانها خواهان استقرار در تهران هستند، نگرشهای دستوپاگیر مدیرانی است که در شهرستانها فعالیت میکنند.
گفتنی است، این افراد نگرش بستهتری نسبت به مدیران پایتختنشین به دانشبنیانها دارند. واقعیت این است که دید مدیران در حوزههای مختلف دانشبنیانی بازتر است و بیشتر برای سرمایهگذاری ریسک میکنند. به استناد قانون دانشبنیان، پروژههای صنعتی و غیرصنعتی را میتوان به این شرکتها سپرد. خوشبختانه این نگرش در مدیران تهرانی وجود دارد و بههمین دلیل در بیشتر موارد، ریسک همکاری با شرکتهای دانشبنیان را میپذیرند؛ اما در شهرستانها چنین فرآیندی وجود ندارد و بیشتر محافظهکارانه با دانشبنیانها برخورد میکنند. گفتنی است، این نوع محافظهکاریها بسان دستاندازهایی هستند که سد راه دانشبنیانها قرار گرفتهاند. با اینکه دانشبنیانها معاف از مالیات هستند، اما نگرش ممیزیهای مالیاتی در شهرستانها معمولا از قوانین پیروی نمیکنند. بهطورضمنی در اداره مالیاتی هر استان یا شهرستان ۲ گزینه در برخورد با شرکتهای دانشبنیان وجود دارد؛ گزینه نخست، دانشبنیانها را به رسمیت میشناسد و آنها را معاف از مالیات میکند. گزینه دوم، تفاوتی میان آنها با دیگر شرکتها قائل نمیشود که بیشتر ممیزیها در شهرستانها معمولا گزینه دوم را در برخورد با دانشبنیانها انتخاب میکنند و دید محافظهکارانه دارند. حتی موردی بوده که ممیز مالیاتی به شرکت دانشبنیانی گفته است که هیچ تفاوتی ندارد که شرکتی دانشبنیان باشید یا خیر، باید مالیات بدهید. در شهرستانها معمولا قانون جهش دانشبنیان اجرا نمیشود و طبق قوانین تولید با این دست از فعالان برخورد میشود. این در حالی است که در تهران علاوه بر توجه به قانون جهش دانشبنیان، میتوان قانون را خم کرد و با تبصرههایی بهنفع شرکتهای دانشبنیان، گامهایی برداشت. در شهرستان، نگرش حمایتی از دانشبنیانها بهندرت در مدیران و سرمایهگذاران یافت میشود. همچنین شرکتهای مستقر در تهران در رقابتهای صنعتی برندهتر هستند. معمولا صاحبان صنایع بزرگ از شرکتهای مستقر در تهران بیشتر بهره میگیرند تا شرکتهایی که در شهرستانها فعال هستند. نظارت بر شرکتها در تهران بیشتر است و همین امر باعث شده که تولیدات شرکتهای مستقر در تهران در نظر بیشتر فعالان صنعتی و غیرصنعتی موجهتر باشد. دسترسی به مسئولان در تهران بیشتر است؛ میتوان این را هم دلیل دیگری دانست که دانشبنیانهای شهرستانی تمایل داشته باشند، در تهران مستقر شوند. ناگفته نماند که در تهران معایبی هم وجود دارد که در شهرستانها نمیتوان آنها را مشاهده کرد. یکی از معایب فعالیت در تهران بهویژه در پارکهای علم و فناوری این است که ظرفیت بیشتر پارکهای علم و فناوری تهران پر شده و فضای کافی وجود ندارد، اما در شهرستانها و در مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری آنها، جا برای رشد وجود دارد، در حالی که در تهران این ظرفیت اشباع شده است. از معایب دیگر پایتخت، نبود پارک علم و فناوری استانی است. گفتنی است، بیشتر پارکهای علم و فناوری در تهران وابسته به دانشگاهها هستند که تنها دانشبنیانها یا فناورانی را حمایت میکنند که در همان دانشگاه درس خوانده باشند، در حالی که پارکهای علم و فناوری در استانها عمومیت بیشتری دارند. نداشتن یک پارک بزرگ استانی در تهران که به حمایت فناوران خارج از دانشگاه بپردازد، ایرادی بزرگ در اکوسیستم نوآوری است.
ارسال نظر