نیاز به یک بازتعریف داریم
معصومه آقاپورعلیشاهی-عضو سابق کمیسیون اقتصادی مجلس دهم
مهمترین بندهایی که درباره دانشبنیانها باید در برنامه هفتم درج شود، تعریف دوباره آن در نظام اقتصادی بهمنظور فعالیت بیشتر فناوران در صنعت است. بهاعتقاد من، ابتدا باید زیرساختهای دانشبنیان در کشور ما متحول شود و نگاه دیگری به نوآوری و خلاقیت داشته باشیم. دانشبنیانها میتوانند حلقه واسط میان تولیدکنندگان در زنجیره ارزش تامین برای افزایش تولید ناخالص ملی کشور باشند و توانایی ایجاد تمهیداتی را در ساختار تولید کشور دارند. برهمیناساس، باید در این عرصه یک سازکاری بهوجودآید که بهصورت جداگانه در راستای حمایت مالی و تسهیلاتی از دانشبنیانها، صندوقهای حمایتی شکل گیرد و نباید از صندوقهای تامین سرمایه یا صندوقهای توسعه ملی انتظار ارائه تسهیلات داشت. این فرآیند باید در برنامه هفتم توسعه درج شود.
همچنین، درباره ارزشگذاری دانشبنیانها باید سهام خاصی برای اختراعات، اکتشافات و نوآوری ارزشگذاری شود و قابلفروش باشد. در کشورهای پیشرفته، چنین روندی وجود دارد، بهطوری که در بورس اوراق بهادار ارزشگذاری شود و قیمتگذاری آن هم باید متفاوت باشد. اگر چنین ساختاری وجود داشته باشد و وارد بازار سرمایه شود، بیشتر دانشبنیانها نیازمند دریافت وام و تسهیلات یا ارائه ضمانتنامه یا وثیقه نخواهند بود. بهعبارت دیگر، اگر بازار سرمایه دارای سهام اختراعات و اکتشافات و نوآوری شود، ریسک این کسبوکار بین سهامداران تقسیم میشود که یا سود موردانتظار حاصل میشود یا ضرر میکنند. اگر چنین شرایطی حاکم باشد، دیگر به وام و تضامین نیازی نخواهد بود و مشتریان خود را هم خواهد داشت. از آنجایی که در کشور ما ظرفیتهای مساعدی برای پرورش نوآوری و ابتکارات وجود دارد، با اصلاح زیرساختها میتوان چشمانداز روشنی در توسعه دانشبنیان داشته باشیم. مجلس باید در طرح قوانین در این راستا، با یک اقدام عاجل آن را بهسرانجام برساند. از آنجایی که کار و ماهیت بانکها ردوبدل پول و تامین سرمایه لازم در بخش زیرساختهای کشور، چه بهصورت بخش عمومی و چه بهصورت بخش خصوصی است و چون از طرفی، قوانین بانکی غیرقابلتغییر هستند، نمیتوان انتظار داشت که خارج از قوانین اقدام کنند، در واقع یک مبلغی اعطا میشود و بازپرداخت آن طبق قوانین باید انجام شود، اما از طرفی هم، شرکتهای دانشبنیان دارای شرایط ریسکپذیری هستند و بیشتر افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند، جوان و دارای نوآوری و خلاقیت هستند که تضامین لازم را بهدلیل ضعف در بنیانهای مالی ندارند، همچنین از سوی دیگر، بانکها دارای چارچوبهایی هستند که اگر پا فراتر بگذارند، موردبازخواست دستگاههای نظارتی قرار میگیرند، در واقع بانکها در بحث ارائه تسهیلات به دانشبنیانها یا سهل کردن این روند، کاری از پیش نمیبرند. در این بخش هم باید زیرساخت بازار سرمایه فراهم شود و هم باید یک صندوق جداگانه از سوی دولت به این منظور تعبیه شود. شاید بتوان در قالب برنامه هفتم توسعه، این گزاره را مطرح کرد که یک درصد از تولید ناخالص ملی به دانشبنیانها تعلق گیرد یا یک در هزار مالیات بر ارزشافزوده، یک درصد تولید ناخالص بهصورت کمک بلاعوض با شروط راهاندازی خط تولید یا نوآوری به دانشبنیانها تعلق گیرد. این ابتکارات میتواند از سوی معاونت علمی یا وزارت اقتصاد تکلیف شود که با افتتاح یک صندوق که از سوی مجلس تعریف میشود، انجام شود. دانشبنیانی تولید خلاقیت بیشتر در مدلهای کسبوکار است و کلید واژه اصلی دانشبنیانی، خلاقیت بههمراه دانش و فناوری است. سرمایه انسانی متشکل از دانش، مهارت و سلامتی که افراد در طول زندگی خود کسب میکنند و آنها را قادر میسازد تا تواناییهای بالقوه خود را بهعنوان اعضای مولد جامعه تحقق بخشند؛ بنابراین سرمایه انسانی نیاز به سرمایهگذاری در افراد از طریق تغذیه، مراقبتهای بهداشتی، آموزش باکیفیت، شغل و مهارت دارد. پایین بودن مسئولیتپذیری دستگاههای متولی، استفاده از زنجیره کارآفرینی سنتی، نبود باور ملی به دانشبنیانها، ضعف شرکتهای تامین مالی در زمینه نوآوری وکیفیت پایین محصولات شرکتهای دانشبنیان از جمله مهمترین چالشهای شناساییشده در این بخش هستند. گفتنی است، تسهیلگری و آشنا کردن نیازهای صنایع بزرگ و شرکتهای دانشبنیان میتواند این 2 قسمت را به هم نزدیک کند و دولت با خرید تضمینی نوآوری میتواند به خلاقیت شرکتهای دانشبنیان کمک کند.
ارسال نظر