سالار عقیلی با دختر خاقان چین همبازی شد
چند سالی میشود که اپراهای عروسکی، مهمان صحنههای اجرا شده است.
بهروز غریبپور، نمایشنامهنویس و کارگردان کشورمان، تا به حال اپراهای عروسکی عاشورا، حافظ، مولانا، خیام و سعدی را به روی صحنه برده است؛ او این روزها مشغول تولید اپرای "همای و همایون" است. این اپرا بر اساس یکی از مثنویهای خواجویکرمانی ساخته شده و بهزاد عبدی آهنگسازی این اثر را برعهده داشته و آن را با همراهی ارکستر اوکراین، ضبط کرده است. با بهروز غریبپور درباره جزییات کار جدیدش گفتوگویی کردیم که در ادامه میخوانید.
سالار عقیلی در نقش همای خواجو
بهروز غریبپور از آغاز مراحل پایانی ضبط موسیقی اپرای همای و همایون خبر میدهد؛ او درباره جزییات این اُپرا میگوید: "پایان مراحل موسیقی این اپرا میتواند سرآغازی بر فعالیت کارگاهی ما برای ساخت عروسکها و صحنه باشد. آهنگسازی این اپرا را بهزاد عبدی انجام داده است که قبلا با ایشان سه اثر اپرای عاشورا، مولوی و حافظ را کار کردم. نقش اول در این اپرا، همای است و سالار عقیلی این نقش را خوانده و نقش مقابل او در این اپرا، همایون دختر خاقان چین است. موسیقی فوقالعادهای شده و سالار عقیلی هم آن را فوقالعاده خوانده است. انشاءا... این شرایط بحرانی هم به پایان برسد و ما بتوانیم کار کارگاهی را با سرعت عمل بیشتری ادامه بدهیم. بقیه نقشها نیز در حالت آزمایشی هستند و نقشها دایم در حال تغییر است."
سردیس کافی نیست
کارگردان اپرای حافظ با گلایه از بیمهری به چهرههای برجسته فرهنگی و هنری کشورمان میگوید: "یکی از مشکلاتمان در حوزه فرهنگ و هنر این است که یک راهبرد برای کار و معرفی شاعران فاخرمان وجود ندارد. البته طی این سالها روزهایی را به نام شاعران ثبت کردند، سمینارهایی برگزار و گاهی یک پیکره یا سردیس از یک شاعر رونمایی میشود. این برای کشوری که حافظ، سعدی، خیام، مولوی، نظامی، ناصرخسرو و دیگر شاعران بزرگ را دارد، دریغآمیز است و اصلا خوب نیست ما به همین روال متداول بسنده کنیم. من حرکتی را آغاز کردم که اگر مثلا روز حافظ فرا رسیدهاست، دو اثر اپرا درباره او وجود دارد؛ اما دریغ از یک حمایت ملی. به هرحال، اگر قرار است اراده من را بسنجید، من اراده کرده بودم و اراده هم داشتم تا درباره همه بزرگان اثری را روی صحنه ببرم، اما نشد."
بدقولی مسئولان به خواجوی کرمانی
اپرای خواجویکرمانی با مشکلات زیادی ساخته شد؛ این را غریبپور میگوید و با اشاره به بدقولی مسئولان کرمانی برای ساخت این اپرا، اضافه میکند: "بهرغم وعدههای استاندار، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیرکل میراث فرهنگی و مدیرکل کرمانشناسی، نتوانستیم برای اپرای خواجوی کرمانی که یکی از نامآورترین افراد در تاریخ کرمان محسوب میشود، بودجه جذب کنیم. قرار بود صنایع کرمان به این اثر که در واقع دستمزد یک فوتبالیست درجه سه تیم گلگهر هم نمیشود، یک کمک مالی کنند، اما نکردند که نکردند! مگر عمر یک درامنویس و کارگردان چقدر است که برای همه آثاری که قرار است روی صحنه ببرد، از این اتاق به آن اتاق و از این مدیر به آن مدیر مراجعه کند؟ استدلال کند، بحث کند و به هیچ جایی نرسد؟ به هر حال، اگر بنیاد رودکی به کمک نمیآمد، این اپرا ادامه پیدا نمیکرد. اگر بنیاد فرهنگی رودکی و معاونت هنری و سایر نهادها کمک نکنند، امیدی به آقایان و حضرات مسئول استان پهناور کرمان ندارم. در واقع تا به امروز، بخاری از این مسئولان بلند نشده است."
فردوسی برای صد نسل بعدی حرف دارد
بهروز غریبپور آثار هر شاعری را مناسب اپرا شدن نمیداند و درباره ظرفیت دیگر شاعران دراینباره میگوید: "باید زندگی افراد دارای یک ظرفیت دراماتیک باشد تا این اتفاق بیفتد؛ چون قرار نیست من یک ردیف تصنیف را کنار هم بگذارم تا اپرا شود. زندگی هر کسی ظرفیت تبدیلشدن به یک اثر دراماتیک را ندارد. از شاعرانی که این امکان را دارند، میتوانم به سلمان ساوجی و ناصرخسرو قبادیانی اشاره کنم، اما مثلا شهریار این ظرفیت را ندارد. در مورد فردوسی باید داستانهای او را اپرا کرد. اگر یک نهاد ملی به معنای واقعی بود و به من سفارش میداد که حداقل ۱۸ اثر دراماتیک از فردوسی را بساز و من زندگی باقیماندهام را هم صرف کنم، باز فردوسی برای صد نسل بعدی هم، حرف برای گفتن دارد. در حقیقت بعضی شاعران شایستگی دارند؛ اما ظرفیت دراماتیک شدن را ندارند. مثلا بیدل دهلوی، با تمام فراز و فرودهایی که در شعرش وجود دارد و عظمت خیالپردازیاش، دارای این ظرفیت نیست.
ارسال نظر