مهاجرت به خوشبختی
حسام گودرزی - دبیرکل انجمن دهه شصتیهای ایران
در این سال هایی که حوادث بد از پشت هم میآیند، دیگر مجالی برای خوشحال بودنمان باقی نمانده است.
در این سرعت سرسام آور همه چیز، گویا دیگر زمانی برای با هم بودن نیست.
در امواج فراوان اطرافمان، خلایی برای یک موسیقی زیبا وجود ندارد.
در محاصره نورهای مصنوعی که همه چیز را احاطه کرده، دیگر نور اصیل به چشم نمیآید.
در این خوابهای سبک و شکننده، دیگر خبری از خوابهای رویایی نیست.
در این همهمه بیپایان، سکوتی برای تفکر نمانده است.
در این چهرههای خشک و خشن، جایی برای نرمی و لطافت در نظر گرفته نشده است.
در این هجوم بیاخلاقی، اخلاق مداری بیارزش شده است.
در این جنگ و دعواهای بیدلیل، زمانی برای آرامش و صلح باقی نمانده است.
در این گسترش آرزوهای پولکی، مکانی برای آرزوهای واقعی نیست و با این کارهای زورکی، فرصتی برای انجام کارهای دلپسند مان نمانده است.
علت این همه نابسامانی و درد، دلیل این همه انرژی منفی و غم در جامعه امروز ما، تنها در دو جمله خلاصه میشود: یادمان رفته است خوشبختی جمعی است و برای خوشبخت بودن بایستی جامعه ات خوشبخت باشد. و یادمان رفته است بدبختی هم جمعی اتفاق میافتد و واگیر دار است، مسری تر از کرونا.
این رمز تمامی جوامعی است که حالشان خوب است و نامشان کلمه پیشرفته را یدک میکشد. همان جوامعی که بسیاری برای خوشبختی خود و خانواده شان به آنجا مهاجرت میکنند.
اما مهاجرت برای آنهایی که در آرزوی خوشبختی اند، قطعاً درمان کار نیست. برای خوشبختی باید به باورهای درست مهاجرت کنیم.
برای آنان که سالها به دنبال خوشبختی در مسیر تنهایی بوده اند، خبر بد این است که زمان را از دست دادهاند.
برای آنان که تمام عمر به بدبختی دوستان و خانواده بیاهمیت بودند، خبر بد اینکه در یک جامعه سرشار از انرژی منفی دست و پای بیهوده میزنند.
اگر فرصت زندگی کردن دارید، زمان را ارزان نفروشید، برای مهاجرت به خوشبختی، به دیگران هم فکر کنید و برای سعادت جمعی قدمی بردارید.
ارسال نظر