رتبه بندی معلمان گرفتار اظهارنظرهای ضد و نقیض
آموزگاری که فکر و ذهن و جسم آمادهای برای تدریس ندارد هرگز نمیتواند در کلاس درس کارایی و بازده خوبی داشته باشد بنابراین داشتن آموزش خوب و کلاسهای درس با کیفیت در این اوضاع بیشتر شبیه به رویاست تا واقعیت.
از دوران مدرسه و سیستم آموزشوپرورش خاطراتی دارم که در میان همنسلانم کموبیش مشترک است. خاطراتی خوش و ناخوش که در پسزمینه ذهنمان حک شده است. بسیاری از ما حتی نخستین آموزگارمان را هم به خاطر داریم و عزیز میشماریم. جایی بالای یادمان برایش درنظر گرفتهایم و گاهبهگاه سراغی از او میگیریم، عرض ارادتی میکنیم و میگذریم.
خارج از ایران را نمیدانم، اما در فرهنگ ما معلم جایگاه ویژهای داشته و دارد. اگرچه همواره از مشکلاتشان شنیده و میشنویم، در واقع کسی نیست که آموزگاران را جزو قشر ضعیف و آسیبپذیر جامعه نداند؛ بهنوعی معلمی شغل آب و نانداری نبوده که مانند برخی مشاغل همه بهدنبال آن باشند و برایش سر و دست بشکنند. کسانی هم که وارد این حوزه میشدند تنها عشق روشنگر راهشان بوده است. گویی کار در محیط مدرسه و سروکلهزدن با بچهها بخشی از وجودشان است که از آن لذت میبرند. بسیاری از کسانیکه وارد این حرفه شدهاند شاید با خود میاندیشند ممکن است درآمد زیادی نداشته باشد، اما بههرروی ارج و احترام فراوانی دارد، دولت از آنها حمایت میکند و مخارج زندگیشان با حقوق و تسهیلاتی که در اختیارشان قرار میگیرد میگذرد.
در دو دهه آغازین انقلاب وزارت آموزشوپرورش جزو نهادهایی بود که همواره مورد توجه قرار میگرفت و دول گوناگون و حکومت برای آن اهمیت زیادی قائل بودند با این وجود گوش همه ما پر است از شنیدن درباره کیفیت بد آموزش در ایران، ورود سیاست به این حوزه و البته بیش از همه مشکلات معیشتی آموزگاران. شنیدن اینکه حقوقمان کم است و نمیتوانیم از عهده هزینههای زندگی برآییم جملات همیشگی آموزگاران بود که در برهههایی کمتر و در برخی دورهها بیشتر به گوش میرسید.
آموزش و پرورش وزارتخانهای رها شده
شغل معلمی در کشور ما با وجود اهمیت بسیار هرگز جدی گرفته نشده است. گاه به گاه از گوشه و کنار صدای اعتراضشان شنیده شده، اما هر بار به دلایلی خاموش شده است. معلمان در ایران از امکانات رفاهی کمترین بهره را برده و میبرند تا جاییکه گاه ناچار میشدند برای گذران زندگی بهدنبال شغل دوم و یا حتی سوم باشند مشاغلی که نه تنها آنها و بودشان را از خانوادههایشان دریغ و گرد خستگی صدچندان را بر آنها تحمیل میکرد بلکه دامن دانشآموزان و خانوادهها و در نهایت جامعه را هم میگرفت.
مسلم است معلمی که صبح تا بعدازظهر در مدرسه است و تا پاسی از شب بر سر مشاغل دیگر، توان و نیرویی برای تدریس ندارد که انتظارآموزش با کیفیتی داشته باشیم.
آموزگاری که فکر و ذهن و جسم آمادهای برای تدریس ندارد هرگز نمیتواند در کلاس درس کارایی و بازده خوبی داشته باشد بنابراین داشتن آموزش خوب و کلاسهای درس با کیفیت در این اوضاع بیشتر شبیه به رویاست تا واقعیت.
شوربختانه بیتفاوتی نسبت به آموزش خوب و با کیفیت و داشتن دانشآموزان باسواد تنها معضل نیست؛ آموزگاری که در این ورطه افتاده ناخودآگاه دچار خشمی درونی و ناخواسته است که شعلههای انتقام از خود و جامعه را روز به روز درون خود میپروراند وخواه ناخواه این خشم را نیز به جامعه منتقل میکند.
امروز وضعیت آموزش و دانشآموزان کشور ما نسبت به کشورهای همسایه مانند ترکیه و یا حتی عراق و پاکستان که اقتصادی شبیه به ما دارند قابل مقایسه نیست. متاسفانه تا امروز نزدیک به ۳ میلیون دانشآموز به دلایلی مانند نداشتن دسترسی مناسب به اینترنت و تبلت از تحصیل بازمانده و محروم شدهاند و از همین آموزش نیمبند هم بازماندهاند.
تمامی این مشکلات، اما برای آموزگاران حقالتدریس هزاران بار سختتر است گویی پای آنها همواره روی یخیست که با هر تکان تعادلشان را برهم میزند بدون آنکه دستشان به جایی بند باشد.
موضوع مهم و تاملبرانگیز این است آموزش و پرورشی که تا سالها جزو وزارتخانههای بسیار مهم و اثرگذار محسوب میشد مدتهاست رها شده است و در عمل شاهد هیچگونه اقدام موثر و کارایی ازسوی این نهاد نیستیم. تنها کاری که امروز وزارت آموزشوپرورش میکند گرفتن خلاقیت از تمامی کارکنان و البته دانشآموزان است درست مانند مجرییی که چیزی میگوید و میخواند که برایش نوشتهاند. کیست که نداند چنین رویکردی ارزشی که ندارد هیچ، نابودکننده فرهنگ و دانش هر سرزمینی است.
امروز برای بار دیگر طرح رتبهبندی معلمان بر سر زبانها افتاده است طرحی که از سال ۹۲ تاکنون بارها عنوان شده، اما هرگاه به بهانههای نامعلوم مسکوت مانده است. امروز آموزگاران خسته و درمانده برای احقاق حقوقشان دست به اعتراض زدهاند؛ اگرچه برخی از مسئولین و نمایندگان مجلس در این زمینه اظهارنظرهای ضدونقیضی کردهاند و برخی دیگر حتی از اجرای هرچه سریعتر این طرح خبر دادهاند، اما باید دید آیا دولت سیزدهم با ۴۵۰ هزار میلیارد کسری بودجه میتواند طرح رتبهبندی معلمان را عملی کند؟
ارسال نظر