در گفتگوی گسترشنیوز با کارشناس آموزش و پرورش؛
بنای غلط آموزش کشور از دوران روحانی زده شد/ بورسیه معلمان؛ طرحی تشویقی و ترغیبکننده
نیکنژاد؛ کارشناس آموزش و پرورش گفت: لازم است تا با طرحهایی مانند بورسیه معلمان، محصلان برای جذب در سیستم آموزش و پرورش ترغیب شوند. در دوران ریاست جمهوری روحانی بنا بر حساب و کتاب غلطی استراتژی کاهش نیروی انسانی اجرا شد.
دو روز پیش سرپرست دانشگاه فرهنگیان خبری مبنی بر معلمان برای جبران کمبود نیرو را اعلام کرد. شاید در نگاه اول این خبر انگیزهبخش و امیدوارکننده باشد اما اگر به عمق ماجرا نگاه کنیم، این پرسش پیش میآید که چرا برای آموزش کشور که نقش حیاتی در فرهنگ جامعه دارد. کمبود نیروی انسانی وجود دارد. کمبود نیروی معلم و بهکارگیری نیروی بازنشسته ضربه مهلکی به نظام آموزشی کشور زده است. مشکلی که تازگی ندارد و دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه فرهنگیان را نیز دچار مشکل کرده است. طبق مشاهدات میدانی خبرنگار گسترشنیوز دانشجویان این دانشگاه بهنام کارآموزی سختیهای بسیاری را متحمل میشوند و مجبورند با حجم کاری تدریس در کلاس را در کنار تحصیل کنار بیایند. این در حالی است که دانشگاه فرهنگیان به عنوان مرجع اصلی پذیرش دانشجوی این شغل ظرفیت کمی دارد و حتی زیرساختها و امکانات مناسب را نیز ندارد. در هرحال اینکه طرح بورسیه معلمان چقدر اجرایی میشود و چه میزان مشوقی برای فرهنگیان است هنوز مشخص نیست. این موضوع بهانهای شد تا به سراغ محمدرضا نیکنژاد گفتگو کنیم. در ادامه با ما همراه باشید.
نگاه صرفهجویی به آموزش؛ دیدگاهی مخرب برای پیشرفت
محمدرضا نیکنژاد؛ کارشناس آموزش در ابتدا درباره طرح بورسیه برای کمبود معلم توضیح داد: این طرح برای ایجاد انگیزه در فارغالتحصیلان یا کسانی که در دانشگاههای معمولی در حال تحصیل هستند بسیار کاربردی است. روند مذکور پیش از این نیز وجود داشته است اما متاسفانه در ۲ دهه گذشته، نگاه صرفهجویانه در برخورد با آموزش و پرورش موجب شده فرصتهای بسیار زیادی از آموزش کشور گرفته شود. برای مثال من خود دبیر فیزیک هستم. در دانشگاه معمولی تحصیل کردم که رشته دبیری در آن وجود داشت و دانشگاه فرهنگیان یا تربیت معلم نبود. البته زمانی که در آن رشته تحصیل میکردیم در کل سال بورسیه نیز برای دانشجویان وجود داشت. در دفترچه انتخاب رشته دانشجویان، دبیری نیز در کنار دیگر رشتهها بود. داوطلبان میتوانستند جذب دانشگاه شده و در حیطه معلمی و تدریس مشغول به کار شوند. پس از آن زمان بود که نگاه پولسازی و صرفهجویی در آموزش به وجود آمد.
بورسیه معلمان؛ طرحی تشویقی و ترغیبکننده
نیکنژاد ادامه داد: این موضوع که چرا باید پول بیهوده برای تربیت معلم، دبیر و یا برای بورسیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان صرف کنیم تا بعدها در این عرصه فعالیت کنند، بسیار قابل بحث بود. خیل عظیمی از دانشجویان فارغالتحصیل وجود دارد که علاقه بسیاری برای کار در این حوزه دارند و میخواهند در آموزش و پرورش مشغول به کار شوند. اکنون این دسته از افراد به دلایل مختلفی از جمله کاهش معیشت و منزلت معلم در سطح جامعه و بازخوردی که پایین آمدن این دو جنبه در سطح آموزش جامعه به وجود میآورد، انگیزه زیادی برای تدریس ندارند. چه بسا دانشجویان در حال تحصیل که از سطح خوب سواد برخوردارند، اگر معلم شوند سطح آموزش را بالا میبرند اما با وجود شرایط موجود تصور میکنند اگر به سوی رشتههای دیگر بروند برایشان بهتر است.
این کارشناس آموزش و پرورش ارائه بورسیه را طرحی تشویقی برای دانشجویان غیر علاقمند به تدریس دانست و اظهار کرد: لازم است تا با چنین طرحهایی محصلان برای جذب در سیستم آموزش و پرورش ترغیب شوند.
استراتژی غلطی که استارت آن از دوره روحانی زده شد
نیکنژاد افزود: در بحث عدم تامین نیاز معلم از دانشگاه فرهنگیان نیز نگاه صرفهجویانهای وجود دارد؛ چراکه تقریبا از ۲ دهه پیش و در دوران ریاست جمهوری روحانی و فانی وزیر آموزش و پرورش دوره اول او، بنا بر حساب و کتاب غلطی استراتژی کاهش نیروی انسانی اجرا شد. بر اساس این طرح نیروهای آموزش و پرورش کشور، باید از یک میلیون نفر به ۷۵۰ هزار نفر تبدیل میشدند. بنا بر ارزیابیهای غلطی که در آن زمان شکل گرفت، این تصمیم اتخاذ شد. این اقدام با این فرض که با کاهش نیرو میتوانیم کمبود معلم را به روشهای دیگری از جمله خرید خدمت حقالتدریس، به کارگیری شاغلان و غیره جبران کنیم، رخ داد. این در حالی است که به دلایل اجتماعی مانند کاهش منزلت و معیشت معلمان، آموزشی، شغلی و اقتصادی آنطور که پیشبینی میشد این طرح اجرایی نشد. یکی از دلایل اقتصادی نیز این بود که بسیاری از رشتههای تدریس، نیاز فارغالتحصیلان و معلمان را تامین نمیکرد.
جبران تنها یک سوم از نیروهای بازنشسته توسط دانشگاه فرهنگیان
او همچنین تعداد بالای بازنشستگان را مورد انتقاد قرار داد و خاطرنشان کرد: به طور کلی معلمان بازنشسته آنطور که باید و شاید توانایی تدریس را ندارند. البته این موضوع که میزان اندک حقوق بازنشستگان نیز انگیزهای برای تدریس اصولی برای آنها باقی نمیگذارد نیز نباید نادیده گرفت. به طور کلی سطح پذیرش دانشگاه فرهنگیان به دلایل یادشده پایین نگه داشته شده است. آموزش و پرورش در سال ۶۰ هزار نفر بازنشستگی داشته که ۲۰ هزار نفر از این تعداد را دانشگاه فرهنگیان میتوانست جبران کند و به چرخه آموزش بازگرداند. همه این مسائل منجر شد که امروزه آموزش و پرورش به شدت با کمبود نیرو مواجه شود و در پی آن آموزش ما نیز با کیفیت پایینتری در حال پیشروی است.
نیکنژاد با اشاره به لزوم تغییر اساسی در زیرساختهای دانشگاه فرهنگیان تصریح کرد: یکی از مهمترین مسائل این است که جذب نیرو در این دانشگاه بیشتر شود؛ چرا که ظرفیت جذب نیرو در این مرکز آموزش تخصصی بسیار کم است. در مجموع در حال حاضر اقدامانی برای این معضل انجام شده که چندان هم کارساز نیست. برای مثال دانشجوی سال سوم را برای تدریس سر کلاس میفرستند. در صورتی که این دانشجو هنوز آموزشش تکمیل نشده و باید ۴ تا ۶ سال آموزش ببیند.
نیکنژاد در خاتمه گفت: به طور کلی باید ظرفیت پذیرش دانشجو افزایش پیدا کند و در کنار آن نیز وضعیت منزلتی و معیشتی معلمان نیز مورد توجه قرار گیرد تا انگیزه افراد برای جذب در این سازمان و شغل بیشتر شود. در صورت بالابردن ظرفیت پذیرش دانشجو نیز ممکن است متقاضی برای شغل معلمی به دلایل ذکرشده اندک باشد و دانشجویان نخبه و متوسط رو به بالا هم علاقهی چندانی برای جذب در این حوزه نداشته باشند. معمولا افرادی وارد حیطه تدریس میشوند که پس از سالها بیکاری و فشار اقتصادی به ناچار این سو روی میآورند. البته نمیتوان گفت این افراد ضعیف هستند اما ساختاری که آنها را به این سو میکشاند. ساختارهای ناکارآمدی است و قطعا در کیفیت آموزش موثر است. قطعا برای جذب نیروی آزاد نیز، به آموزش حداقل دوساله نیاز داریم تا افراد برای تدریس و معلمی آماده شوند. البته لازم است در حین خدمت نیز انگیزه مالی آنها در سطح متوسطی از جامعه برسد و همچنین آموزشهای ضمن خدمت نیز برای آنها در نظر گرفته شود. بنابراین تنها راهی که در این زمینه وجود دارد تقویت زیرساختها است؛ بدین معنی که جذب نیرو در دانشگاه فرهنگیان را افزایش دهیم.
ارسال نظر