گفتگوی گسترشنیوز با کارشناس آموزشی؛
زنگ خطر مصرف مواد مخدر برای دانش آموزان/ رسالت آموزش و پرورش چیست؟
نیک نژاد، کارشناس آموزشی گفت: باتوجه به گستردگی شمار دانشآموزان ایران و مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی که در کشور وجود دارد، آمار مصرف مواد مخدر در میان قشر محصل رو به افزایش است.
سن مصرف مواد مخدر و سیگار به مقاطع تحصیلی ابتدایی کشیده شده که چنین آماری حاکی از آسیبهای جبرانناپذیر به فرزندان کشور است. فارغ از مسائل اجتماعی و روانشناختی، فشارهای اقتصادی بر کودکان و نوجوانان نیز اثر میگذارد و به دلیل ظرفیتهای متفاوت هر فرد و سنین متفاوت ممکن است به سوی مصرف انواع مخدر روی آورند. این در حالی است که بسیاری نقش خانواده را برای جلوگیری از مصرف زودهنگام مقصر میدانند اما مدرسه مکانی است که دانشآموزان بیشتر وقت خود را در آنجا میگذرانند. مدرسه محل آموزش و درک مهارتهای زندگی است؛ مکانی که علاوه بر آموزش موارد درسی باید راهحلهایی برای مقابله با فشارها و وسوسههای متفاوت نیز ارائه کند. اکنون سوال اینجا است که نقش مدرسه در آموزش و فرهنگسازی برای مصرف مواد مخدر چیست؟ معلمان از چه علائمی میتوانند دانشآموزان مصرفکننده را تشخیص دهند؟ ارتباط میان خانواده و مدرسه چگونه باید باشد تا از چنین تلهای برای فرزندانشان جلوگیری کنند؟ برای پاسخ به این پرسشها به سراغ محمدرضا نیکنژاد؛ کارشناس آموزش رفتیم که در ادامه میخوانید. با گسترشنیوز همراه باشید.
پذیرش اولین گام در جهت رفع معضل پیش رو
محمدرضا نیکنژاد با اشاره به وجود مصرف مواد مخدر در دانشآموزان کشور حتی به میزان اندک گفت: باتوجه به گستردگی شمار دانشآموزان ایران و مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی که در کشور وجود دارد آمار مصرف مواد مخدر در میان قشر محصل رو به افزایش است. برای این موضوع باید برنامهریزی و فکر شود. ابتدا باید بپذیریم چنین واقعیتی وجود دارد؛ چراکه مسئولان چنین آماری را انکار میکنند. پذیرش مشکل اولین گام در حل مسئله است. به هرحال باید پذیرفت که مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی به مصرف مواد مخدر در دانشآموزان دامن میزند. پس از پذیرش مسئولان باید گروهی را تشکیل دهند و راجع به این مسئله تحقیق و پژوهش کنند. همچنین تجربههای ملی و جهانی نیز باید ارزیابی شود که از دل این بررسیها راهکارهای متفاوتی بیرون میآید. همچنین باید محتوا و درونمایههای آموزشی متناسب با هر سن خاص و در همین رابطه تدوین شود.
او ادامه داد: تابو بودن آموزشهای جنسی در مدارس کشور، یکی دیگر از معضلاتی است که وجود دارد. این موضوع تنها مختص به مسئولان نیست و کل اجتماع نسبت به آن منتقد هستند. اگر آموزشهای جنسی از ابتدایی و حتی متناسب با سن دانشآموزان شروع شود، خانوادهها اعتراض میکنند. نکتهای که در مورد مصرف مواد مخدر وجود دارد این است که همزمان یا حتی پیش از تدوین سرفصلهای آموزشی برای کتابهای درسی باید خانوادهها را توجیه کنیم؛ چراکه به هرحال این مسئله وجود دارد و چه بسا اکنون فرزندتان در معرض این قضیه نباشند و سالها بعد قرار گیرند. به هر حال شاید این موضوع نیز از جمله اقدامات ضروری است تا خانوادهها در این زمینه توجیه شوند و مقاومتی در برابر آن نباشد.
آموزش درست معلمان مستلزم تعیین چارچوب است
این کارشناس آموزشی افزود: باید محتوای آموزشی متناسب با هر سنی در کتابهای درسی تدوین و افزوده و یا دست کم دستورالعمل یا چارچوبی برای معلمان تدوین شود که تا چه محدودهای میتوانند از مسائل این چنینی سخن بگویند. اکنون اینگونه بحثها به صورت سلیقهای سرکلاسها بیان میشود و معلم بر حسب درسها فکر میکند باید درباره مسائل جنسی، آسیبهای اجتماعی و سلامتی ناشی از مصرف مواد مخدر صحبت کند اما حدود مطلوب و چارچوبمند آن را باید بداند تا باعث آسیبهای بیشتر نشود. بنابراین از نکتههای ضروری آموزش در این موضوعات آموزش کامل معلمان است؛ یعنی در سطح دبستان خود معلم باید چندین ساعت آموزش ضمن خدمت موثر و نه سطحی و صرفا برای نمره ببیند. معلم باید تحت آموزشهای دقیق برای محتوایی که در حال تهیه است قرار گیرد. همچنین لازم چارچوبهایی که معلم میتواند درباره آنها صحبت کند نیز تعیین شود. برای راهکارهای یادشده حتما باید مثلث آموزشی یعنی خانواده، مدرسه و دانشآموز مورد توجه قرار گیرد و همگی همپا و همفکر یک دیگر در جهت هدف پیش روند.
عمومیت گرفتن مصرف مخدر در میان تمامی اقشار
نیکنژاد علت گرایش دانشآموزان کمسنوسال به مواد مخدر را فشارهای اجتماعی و فراگیری فضای اطلاعرسانی و آگاهی در زمینههای فراتر از سنشان دانست و خاطرنشان کرد: شاید ۱۵ سال پیش خانمی را نمیدیدیم که سیگار بکشد اما امروز این امر رایج شده که خود ریشههای گسترش برخی رفتارها در جامعه و سنین پایینتر شده است. جدای از ارزشگذاری چنین مواردی، فرزندان ما در معرض آگاهیهایی از این قبیل قرار گرفتند. این امر مختص ایران نیست بلکه در کل جهان، کودکان و نوجوانان با چنین معضلی مواجه هستند. امروز افراد پایینتر از سنهایی که در گذشته شاهد بودیم، با حجم وسیعی از اطلاعات روبرو هستند و با جزئیات با آنها آشنا میشوند.
او بیان کرد: مصرف مواد مخدر از خواننده رپ گرفته که عموما مورد توجه افراد کم سنوسال هستند، رواج دارد تا دیگر اقشار جامعه. این افراد هیچ چارچوب اخلاقی برای خود قائل نیستند و جامعه نیز به حدی نرسیده که فرد را وادار به حرکت در چارچوب مشخص کند. بنابراین همه در معرض اطلاعات و دادهها قرار دارند که البته جهانی است اما با این تفاوت که ساختار آموزشی کشور ما دست روی دست گذاشته و کاری در این زمینه انجام نمیدهد. خانواده واقعا آگاهی، تخصص و توانایی کنترل چنین موضوعی را ندارد و با این حجم از مشکلات اقتصادی نمیتواند گذران معیشت را رها و به مسائل اینچنینی بپردازد. از سویی دیگر دغدغههای آموزش و پرورش نیز آموزههای ایدئولوژیک است که منجر به تقویت پایههای سیاسی خود میشود و در بسیاری از موارد نیز کارامد نیست. آموزش مهارتهای زندگی، مهارتهای اجتماعی و مبارزه با آسیبهای آن در اولویتهای ابتدایی ساختار آموزشی و به تبع آن ساختار سیاسی نیست.
تجربه شخصی معلمان تعیین کننده است
این کارشناس آموزشی راهکار تشخیص معلمان برای دانشآموز معتاد را تجربههای شخصی دانست و عنوان کرد: متاسفانه اینگونه مسائل بسیار زیاد شده و همه ما در سطح جامعه اینگونه معضلات را میبینم. دانشآموزان زمانی که سرکلاس میآیند تغییر رفتار میدهند. فردی که مواد مخدر مصرف کرده باشد به مرور زمان دچار افسردگی و بیحوصلگی شده، چرت میزند. در این حالت اگر معلمان بخواهند با دانشآموزان وارد چالش شوند چه بسا معضل بدتری شکل میگیرد. البته شاید مانند دیگر موارد حذف، طرد و تنبیه کوتاهترین مسیری است که جامعه و ساختار آموزشی برای مقابله با چنین آسیبهایی میشناسد.
او در خاتمه اضافه کرد: البته معلمانی وجود دارند که دلسوز هستند؛ حتی به صورت فردی مطالعه میکنند و با خود دانشآموز وارد مذاکره میشوند. اما در سطح گسترده و با توجه به فراگیر بودن چنین موضوعی، یک میلیون معلم در سطح کشور این امکان را ندارند که در چنین شرایطی قرار گیرند. ممکن نیست همه معلمان احساس وظیفه کنند یا حتی سواد لازم را داشته باشند. به نظر میرسد تشخیص مصرف مواد مخدر در دانشآموز تا اندازهای به معلم، مدرسه، ارتباط مسئولان مدرسه با خانواده و گفتگو با دانش آموزان بستگی دارد. ضرورت پیگیری اینگونه مسائل به ویژه در مناطقی که محرومیت اقتصادی و آسیبهای اجتماعی بیشتری دارند چندین برابر حس می شود. به نظر میآید معلمان در مواجهه با چنین مواردی، اخلاقی و انسانیتر است که به عنوان والدین دوم دانشآموزان در پی حل مشکل برآیند. البته گاهی معلمان ارتباط خود با دانشآموزان را بد اعمال میکنند اما احساس وظیفه حکم میکند که اگر ساختار به فکر موارد این چنینی نیست خودمان احساس مسئولیت کنیم، با همکاری مشاوران مدرسه و خانوادهها چنین مسائلی را سامان دهیم و به دانشآموزان کمک کنیم.
با صحبت کا ر ساز نبوده ونیست با عمل مدارس باید یواش یواش مختلط کنند چون موجب دگرگونی در رفتار کردار وگفتار میشه