گفت و گو با چهره ماندگار مدیریت روابط عمومی:
جـهان در حصـر خـانگـی اسـت
ناصر بزرگمهر نام آشنایی برای جامعه مطبوعات و دنیای ارتباطات و روابط عمومی کشور است.
او نخستین مدیر روابط عمومی بعد از انقلاب و چهره ماندگار مدیریت روابط عمومی است. او با ۵۰ سال حضور مداوم در مطبوعات از قدیمیترین روزنامهنگاران بهشمار میرود. ناصر بزرگمهر در کنار حرفه روزنامهنگاری مسئولیتهای مختلفی در حوزههای گوناگون و متفاوت داشته است. ایشان علاوه بر تدریس در دانشگاههای مختلف، مدیر مسئول چندین روزنامه تخصصی مثل صمت، روزگار معدن، روزگارخودرو و روزگار اقتصاد است. دو کتاب جنجالی و پرتیراژ مدیریت کوتولهها و مدیریت لیلیپوتها از آثار ایشان است. روزنامه مستقل در ۲۹ اردیبهشت ۹۹ گفتوگویی با ایشان درباره کرونا انجام داد که ما در این مطلب، بخشی از آن را با حرفهای دیگر ایشان در حوزه کرونا بهصورت کامل منتشر میکنیم.
شما در همان روزهای اول اعلام کرونا (۱۲ اسفند ۹۸) یادداشتی درباره کرونا نوشتید و از اطلاع رسانی دولت انتقاد کردید، چرا؟
ببینید وقتی کرونا آمد، دولت در ابتدا آن را جدی نگرفت، بعد از آنکه دنیای مجازی و رسانهها نوشتند، تازه به میدان آمد و اخطارهایی را اعلام کرد، اما چیز مهمی نگفت.
دولت گفت جای نگرانی نیست و مردم باید توصیههای بهداشتی را جدی بگیرند.
اینگونه اظهارنظر مثل تابلوهای (خطر ریزش کوه) است؛ خب رانندگان چکارکنند؟ گاز بدهند، توقف کنند، پیاده شوند کوه را جابهجا کنند. همانطور که این تابلو، یکی از کمیکترین تابلوهای راهنمایی و رانندگی و یک کاریکاتور واقعی است، توصیههای بهداشتی دولت هم شوخی است. همانطور که وظیفه وزارت راه درست کردن جادهها و ایمن کردن آن است و باید یا جاده را تغییر دهند یا تونل بزنند یا کوه را منفجر کنند و نباید ۵۰ سال در یک جاده فقط تابلو خطر ریزش کوه نصب کنند، وزارت بهداشت هم با موضوع کرونا، مثل این تابلو خطر ریزش کوه عمل کرده است. دولت وظیفه داشت و دارد که بگوید حالا که بیماری کرونا آمده و منتشر شده، برای جلوگیری از انتشار و درمان و شرایط مادی مردم چه میخواهد بکند و در این مدت کاری اساسی میکردند.
بهنظرتان دولت بعد از حدود ۱۴ ماه یعنی از ۳ اسفند ۹۸ که اعلام کرده، به وظایفش عمل کرده است؟
اولا زمان آمدن کرونا چند ماه زودتر بوده و خود چینیها و همه دنیا اعلام کردند و دولت ما با تاخیر، اعلام رسمی کرد؛ ضمن آنکه ممکن است بخشی را انجام داده باشد اما کامل و بهموقع نبوده است. الان هم بعد از گذشت یک سالوخردهای، هنوز هیچ استراتژی مشخصی نمیبینیم و هیچ گام عملی در حمایت مالی از مردم و کسبه و واکسینه کردن بر نداشته است و همچنان وزیر بهداشت سخنرانی میکند و توپ را در زمین مردم میاندازد.
رئیسجمهوری چند بار گفته است که جای نگرانی نیست و همه چیز در کنترل است.
ایشان گاهی از زبان طنز بهره میبرند و شوخی میفرمایند؛ همانگونه که در هفته اول اسفند ۹۸ هم فرمودند که کرونا توطئه دشمن برای تعطیلی مملکت است و از شنبه همه چیز باید عادی بشود! البته ویروس کرونا هم با خنده گفت: چشم! صبح شنبه جمع میکنیم میریم.
*پس بهنظر شما جای نگرانی است؟
بله که هست. الان دنیا نگران است، کشورهای پیشرفته اظهار نگرانی شدید میکنند، دولت هم اگر میگوید جای نگرانی نیست، حتما منظورشان بیتوجهی به مرگومیرها و آمارها نیست. شک نکنید که هر ویروس و هر بیماری با خودش مرگ را هم متاسفانه برای مردم به ارمغان میآورد؛ همانطور که در این یک سال چندین هزار نفر مردند.
اما منظور دولت جلوگیری از وحشت عمومی است، منظورجلوگیری از شایعات است که من هم با بخشی از آن که برای مبارزه با شایعات است، کاملا موافقم، اما با شیوه اطلاعرسانی دولت مخالفم.
چرا با این شیوه اطلاعرسانی مخالف هستید؟
یکی از مهمترین مشکلات مردم، همیشه جلوگیری از انتشار اخبار بهموقع است. اعتماد جامعه به رسانه ملی سلب شده و مردم به رسانه مکتوب هم به دهها دلیل توجه ندارند.
دکتر حسن نمکدوست، از اساتید رشته ارتباطات مینویسد: اطلاع داشتن احتیاط را بیشتر میکند، اطلاع نداشتن ترس را؛ خبر شایعه را کم میکند و بیخبری شایعه را زیاد؛ راستگویی اعتماد را زیاد میکند و دروغ گفتن بیاعتمادی را شدت میبخشد و الان ما در حالت بیاطلاعی و بیخبری و دروغ شنیدن هستیم و این وضعیت بسیار خطرناک است.
دکتر رامین احمدی، استاد علوم پزشکی از دانشگاه بیل در امریکا در یک شبکه تلویزیونی حضور یافته و به صراحت میگوید هر سال از آنفلوآنزا در امریکا با همه تدابیر تا ۳۰ هزار نفر میمیرند. در کشور ما حدود بیش از ۲۰ هزار نفر سالانه در تصادفات اتومبیل کشته میشوند.
متاسفانه کسی به این نکتهها توجه نمیکند و یکباره ترس و وحشت، جامعه کماطلاع را به کمک رسانههای دشمن فرا میگیرد.
مخالفان حکومت بهجای همدلی با مردم، هر لحظه به ایجاد شایعه و ترویج آن و ایجاد آمارهای غیرواقعی اقدام میکنند و از قول فلان پزشک گمنام و فلان شخص نامشخص به خبرسازی دست میزنند تا به خیال خودشان اوضاع مردم را بیش از بیش بههم بریزند.
یعنی شما اطلاعات رسانههای بیگانه را خلاف میدانید و اطلاعات رسانههای داخلی را هم درست نمیدانید؟
بله؛ متاسفانه اطلاعات هر ۲ گروه اگر نادرست نباشد، حداقل کافی و قانعکننده افکار عمومی نیست. من همچنان منتقد مسئولانی هستم که اعتماد عمومی مردم به رسانهها را در این سالها گرفتهاند و با روشهای خودشان، مردم را به سمت شبکههای خارج از کشور راندند.
باید با دانایی و توضیحات علمی مردم را برای مقابله با ویروس کرونا آماده سازیم. باید مقامات دولتی، با راستگویی از بیاعتمادی مردم بکاهند.
ویروس کرونا مثل یک توفان آمده است؛ خب کدام توفانی است که تا امروز فروکش نکرده باشد؟ باید خودمان را برای هر توفانی آماده کنیم، با ترس نمیتوان کشتی را در توفان هدایت کرد، با ایجاد شایعه نمیتوان به خشکی رسید، با وحشت و احتکار و نابخردی و روشهای غیرعلمی نمیتوان با ویروسها مبارزه کرد.
وزارت بهداشت در این مدت باید یک بار حداقل از اساتید رشته ارتباطات و افکار عمومی دعوت میکرد و از آنها برای نحوه بازگویی اخبارشان راهنمایی میگرفت. چرا باید یک پزشک سخنگوی دانش روابط عمومی باشد؟
چرا فکر میکنید در اطلاعرسانی کمکاری شده است؟
شهر ووهان چین در ۲۳ ژانویه ۲۰۲۰ قرنطینه شد و حملونقل عمومی به داخل و خارج از ووهان به حالت تعلیق درآمد.
هنگکنگ همزمان وضعیت اضطراری اعلام و مدارس خود را تعطیل و جشنهای سال نو خود را لغو کرد.
در ۱۰ بهمن ۹۸ سازمان بهداشت جهانی با انتشار بیانیهای، شیوع کروناویروس جدید را یک وضعیت اضطراری بهداشت عمومی اعلام کرد. قاره افریقا از ورود مسافران جلوگیری کرد، در حالی که دولت ایران تا بعد از انتخابات ۲ اسفند، موضوع را عمومی نکرد و تا امروز هم یک قرنطینه کامل و اجباری را اجرا نکرده است. وضعیت سفرهای نوروزی را هم که دیدید؛ ضمن اینکه داستان پروازهای ماهان و حضور چینیها در قم و بسیاری از پروژههای عسلویه و آلومینیوم جنوب و جاهای دیگر هم از ابتدا مطرح بود.
جنابعالی هم ویروس کرونا را ساخته و پرداخته دست چینیها میدانید؟
از همان ابتدا حتی برای عوام هم مشخص بود که ویروس کرونا یک ویروس دستکاری شده و ساخت آزمایشگاه است که با رهاسازی آن در کشورهای مختلف، اهداف خاصی دنبال میشود.
فهم شخصی من از موضوع کرونا، باتوجه به بررسی اخبار و اطلاعاتی که میخوانم، یک پروژه جهانی و ساخته شرکتهای فراملیتی و چین است. البته من معتقدم این ویروس جهشیافته با اطلاع رهبران بعضی از کشورهای جهان مثل اعضای دائمی شورای امنیت یا گروه ۸ یا گروه ۲۰ و دیگر گروههای کشورهای سرمایهداری و با هماهنگی کامل کشورهای پیشرفته و با برنامهریزی ساخته و پخش شده است.
خب چرا؟ چرا باید این کشورها برای مردم خودشان و جهان چنین کنند؟
تصمیمگیری سیاسی برمبنای دنیای سرمایهداری است. مطالعات من میگوید بزرگترین سرمایهداران جهان، در چند دهه گذشته صاحبان بانکها و بعد از آن شرکتهای دارویی و در رتبههای پایینتر، شرکتهای اتومبیلسازی، کشتیسازی، هواپیماسازی، اسلحهسازی و امثالهم بودند. با آغاز هزاره سوم و در ۲۰ سال گذشته، فناوری ارتباطات و اینترنت و صنایع وابسته به آن جهان را تصرف کرده است. امروز آنقدر که موبایل اهمیت دارد، جت فانتوم کارساز نیست. دنیای سرمایهداری اینترنت و صنایع سختافزار و نرمافزار باید نشان میداد که جایگاه اول را در صنایع و سرمایهداری آینده در اختیار دارد. موضوع مثل بازی بچههاست. در دنیای سرمایهداری هم، هرازگاهی باید معلوم کنند که قدرت دست چه کسی است.
وضع کشور چین را در این میان چگونه ارزیابی میکنید؟
چین یک کشور ابرقدرت است که با یک و نیم میلیارد انسان با ژن سختکوشی نقش ویژهای در معادلات جهانی دارد. توانایی نژاد زرد با نژاد اروپایی و آریایی کاملا متفاوت است. آنها با تغییر سیاست در ۳ دهه اخیر، نوع جدیدی از سرمایهداری را با حفظ فرهنگ کمونیستی تجربه و طبقه جدید سرمایهداران حاکم را در حکومت خلق کردند و بخشی از مردم خود را با برنامهریزی به جهان صادر کردند و محلههای چینی در همه شهرهای اروپایی و امریکایی بهوجود آوردند و با ازدواج، توانستهاند تداخل نژادی بهوجود آورند و کاملا موفق شدند که بازار دنیا را در دست بگیرند. با این حال بهنظرم در موضوع کرونا بازنده شدند.
مردم جهان بهویژه امریکاییها و اروپاییها که در کرونا کشته بیشتری دادهاند، بهدنبال مقصر میگردند تا کسی را قربانی کنند. چین قربانی نهایی کرونا خواهد شد. بدبینی در مردم نسبت به چین تشدید میشود و این تاثیرش را در کسبوکار چین و اقتصاد آن در آینده نشان خواهد داد. مهاجرپذیری چینی در اروپا و امریکا کاهش خواهد یافت و بخشی از مشاغل که در دست چینیها است، متضرر خواهند شد. رستورانها و اجناس چینی مشتریان خود را از دست خواهند داد. نژادپرستی دوباره اوج خواهد گرفت و دولت و حاکمان چینی از خلق این ویروس پشیمان خواهند شد و تلاش خواهند کرد که خود را تبرئه کنند. بهنظرم احساس مردم و دولتها نسبت به چین مثل آتش زیر خاکستر میماند.
شما جهان آینده را چگونه تصویر میکنید؟
در دوران پساکرونا، بسیاری از مشاغل تغییر شکل خواهند داد و جهان به اینترنت و صنایع وابسته به آن بیشتر نیاز خواهد داشت.
صاحبان سرمایه که قبل از جنگ جهانی اول تعیینکننده جهان سیاست شدهاند و بهجای کلیسا در دوران قبل از رنسانس اروپا نقش پدرخواندگی و انتخاب حاکمان صوری را برعهده گرفتهاند، باید هشداری سراسری به همه دنیا میدادند، باید همه دنیا میفهمید که دوران جمعآوری اسلحه و نفت و طلا و شعارهای چپ و راست به پایان رسیده و جنگ جهانی سوم، جنگ انسان با انسان و بمب اتمی نیست.
جهان باید میفهمید که سرمایهداران و سیاستبازان برای بسیاری از مقاصد جهانی خود از جمله بازنگری در مدیریت تقسیمات جهانی، وضعیت اقتصادی، محیط زیست، تعیین قدرت و رتبهبندی کشورها، بیاعتبار کردن مفاهیم معنوی، پیگیری اهداف خاص فرهنگی، سیاسی، مذهبی، پولی، ارزی و بسیاری نکات ریز و درشت، از طریق ۵ گرم ویروس در کره زمین با وزن چند هزار میلیارد تن و ۸ میلیارد انسان اقدام میکنند. امروز با کرونا و در آینده با ویروسی دیگر، میتوان جهان را در دست گرفت. من مثل دایی جان ناپلئون اعتقاد دارم کرونا، کار گروهی شرکتهای فراملیتی است.
ادامه این نگاه شما چه خواهد بود؟
همانطور که گفتم، بمب اتمی دیگر کارساز نیست. بمب اتمی از خود ویرانی بهجای میگذارد و شرایط جهان نمیپذیرد. مردم هیچ کشوری، امروز طرفدار پادشاه و رئیسجمهوری که بمب اتمی بر سر هیروشیمای نوعی بریزد نخواهند بود، مسابقه تسلیحاتی به پایان رسیده است، بانکهای جهانی، پول خرج ساخت تیر و تفنگ نمیکنند؛ اما سرمایهها با دارو و بیماریها میتواند افزایش یابد و بعد با درمان همان بیماریها، بهتر میتوانند جهان را بدوشند.
ویروس که آمد، دیدیم که تاثیر روانیاش صد برابر خودش است و ترس و وحشت در دل امریکایی و انگلیسی و فرانسوی و روسی و چشمبلبلی به اندازه ایرانی و ترک و عرب و افریقایی انداخت. وقتی همه معنای وحشت را درک کردند، آنتیویروس آن به بازار آمد تا طرح نو اقتصاد جهانی، پیشنهادات خود را در نخستین گردهمایی روسایجمهوری ۸ کشور صنعتی و گروه ۲۰ مطرح و بعد در صحن عمومی سازمان ملل متحد به اطلاع ۲۰۰ کشور جهان برساند.
بهنظر شما نحوه برخورد با کرونا چگونه باید باشد؟
من از روز اول نوشتم و گفتم که استقبال از مرگ، نادانی است. علم میگوید ویروسها به مرور در بدن میزبان از قدرتشان کاسته میشود و لزومی ندارد که فکر کنیم همه با هم میمیریم و با ترس به پیشواز مرگ برویم. واقعیت این است که برای هر مشکل و هر وضعیت خطرناکی چندین راهحل وجود دارد، اما تا امروز هیچ راهحل و دارویی برای ترس از خطر، کشف نشده است. بیشتر مردم بسیاری از اوقات به خاطر ترس و نگرانیهایی که دارند، میمیرند؛ سکتههایی که بر اثر ترس از مشکلات رخ میدهد یا وحشتی که افراد از بیماریهایی مثل سرطان پیدا میکنند. بسیاری از افراد با کوچکترین خبرها، بدترین نتیجهگیریها را میکنند. متاسفانه مردم ما مثل مسافران همان پروازی هستند که با دیدن یک تمساح کوچک در هواپیما، همگی به سمت جلو هواپیما حرکت میکنند و باعث سقوط خود و اطرافیانشان میشوند.
پس تا وقتی نمردیم اینقدر روزمره خودمان را نکشیم و زندگی کنیم. باتوجه به شیوع ویروس کرونا در جهان و ایران، استرس و تشویش افکار در جامعه عمومی در حد نرمال موضوعی عادی است، اما نباید مردم با نگرانیها یا بیتوجهی بیش از حد به استقبال مرگ بروند. آمار مبتلایان به ویروس کرونا در برابر انواع مرگها زیاد نیست، اما دهها میلیون نفر در ایران و جهان درگیر ویروس روانی کرونا هستند. وجود اضطراب برای مراقبت و مدیریت ضروری است اما استرس زیاد، نهتنها کمکی به موضوع نمیکند بلکه باعث کاهش قدرت ایمنی بدن و عامل ایجاد بیماریهای روحی و روانی بعدی است.
این اپیدمی باوجود مخاطراتش چه تاثیراتی بر روابط فردی و اجتماعی ما ایرانیان گذاشته است؟
لذت بالا و پایین کردن اخبار در گوشی و شنیدن آمار جدید مبتلایان به ویروس کرونا برای انسان مدرن، متاسفانه یک بازی خطرناک روحی شده است. انسانی که در گوشه امن خانه خویش و با در دست گرفتن گوشی همراه خود بهدنبال فاجعه میگردد تا بلکه این فاجعه، زندگی بیمعناشده او را معنادار کند. جامعهای که قدرت دوست داشتن را از دست داده و یک جوری در کودکی خویش مانده و قدرت آفرینندگی را از دست داده و کوچک شدهاند، دنبال سرگرمی جدید هستند؛ یا مردمانی که بهقول کانت از نابالغی و کودکی خویش خرسند هستند و این تنها مربوط به ما نیست، مربوط به همه مردم جهان است. باید از این بیماری دوری کرد.
مردم ما نباید به اخبار بدون منبع موثق توجه کنند. اگر نشانه بیماری ندارید، زندگی کنید، شاد بمانید، بخندید، از هوای بهاری و آفتاب و صحرا و موسیقی و قصه و شعر و فیلم لذت ببرید. وقت خوبی است که کتاب بخرید و بخوانید. من به همه هموطنان طنازم درود میفرستم که در کنار سایه مرگ، شوخی میکنند و برای ویروس کرونا هم صدها فیلم و تصویر و عکس و شوخی در همین روزهای تلخ ساخته و پرداختهاند و لبخند را به لب بیماران کرونایی و مردم وحشتزده آوردهاند.
باید با هم کرونا را به شوخی بگیریم و جوک بسازیم و بهداشت جمعی را جدی انجام دهیم و به تقدیر ملتی بیندیشیم که مغول و عرب و اسکندر و دهها ویروس آبولا، ایدز، زیکا، آبله، سارس، مرس، مالاریا، مرغی، خوکی و امثالهم را پشت سر گذاشته و همچنان پایدار مانده است.
بعضی از افراد اظهار کردند که این ویروس بر دیدگاههای مذهبی انسانها هم تاثیر گذاشته یا خواهد گذاشت؟
بله؛ حتما تاثیر خواهد گذاشت. وقتی در خانه خدا را میبندیم، وقتی پاپ تنها میماند، وقتی کلیسا و مسجد و معبد و کنیسه خالی میشود، انسان از خودش سوال میکند، منطق جایگزین فلسفه میشود و دنبال پناهی میگردد که به او کمک کند. علم را باور میکند اما به اعتقاد من از خداوند دور نمیشود، از واسطهها و نادانی و خرافات دور خواهد شد. شما فیلم هندی PK را ببینید؛ فیلمی زیبا و طنازانه درباره خداوند و انواع مذاهبی که در کره زمین وجود دارد.
دیدن این فیلم، نگاه ما را به مذهب و خدای واقعی، واقعیتر خواهد کرد و ذهن ما را درگیر آگاهی و سوال میکند.
بد نیست که وسط این گفتوگوی کرونایی از این فیلم هم بگویید؟
این فیلم (پیکی) به کارگردانی راج کومار هیرانی در سال ۲۰۱۴ ساخته شده است. سومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای هند است که در دنیا سروصدا کرد.
فیلم روایتگر دو داستان عاشقانه و عقیدتی است؛ در داستان دوم که موازی با داستان اول در حال نمایش است، آدم فضایی (پیکی) به زمین میآید و از یک دستگاه کنترل برای ارتباط با سفینهاش استفاده میکند که در ابتدای فیلم این کنترل توسط یک دزد به سرقت میرود. او که بهدنبال کنترل خود روی زمین میگردد از تمام انسانهایی که سر راهش قرار میگیرند جویای کنترل میشود، اما همه این جواب را میدهند: ما از کجا بدانیم، خدا میداند کجاست.
همین مقدمهای میشود تا او بهدنبال پیدا کردن خدا برود و با مذاهب رایج در هند، برخورد کند و متوجه شود که سیستم ارتباط با خداوند متفاوت است و عدهای سودجو، از نادانی مردم بهره میبرند و هر کس خدا را آنطور که به نفعش است تعریف میکند، درحالیکه اگر همه مردم ارتباط مستقیم با خدا داشته باشند، دکان واسطهها بسته میشود.
او نتیجه میگیرد ما دو جور خدا داریم؛ خدای واقعی که همه را آفریده و خدایی که مدیران و راهبان برای مردم آفریدهاند. او که از یک سیاره دیگر آمده است، از ۲ هزار میلیون سیاره مثل زمین صحبت میکند و میگوید این همه جنگ، بمبگذاری و ترور برای حفظ منافع یک عده خاص است، مثل فیلم مارمولک خودمان که میگفت، راه رسیدن به خداوند به تعداد آدمها است. در این فیلم به رسانه و خبرنگار بهعنوان روشنگر افکار عمومی با دیدگاه ویژه نگاه شده است.
وظیفه هنرمندان و روشنفکران و چهرههای مشهور در اینگونه مواقع چیست؟
جایی خواندم که استادی نوشته بود بهجای جهش تولید و اقتصاد، به رشد علم، فرهنگ، دانش، معلمان و دوری از دروغ توجه کنید.
یک دانشمند اسپانیایی هم ظاهرا گفته است: ماهانه یک میلیون یورو به مسی و رونالدو میدهید و ۲ هزار یورو به یک محقق بیولوژی؛ حالا که در جستوجوی درمان هستید هم پیش آنها بروید.
نویسندهای هم نوشت: از فوتبالیستها و هنرپیشهها و خوانندهها که دستمزد میلیاردی میگیرند بخواهید که حالتان را خوب کنند.
خب، همه این حرفها و طنزها نشانه این است که نباید جهان هزینه سنگین به یک چهره سلبریتی ساختهشده توسط رسانههای زرد و مافیای فوتبال و سینما بپردازد و حقوق یکی دو میلیونی یک معلم و پرستار را تامین نکند. امیدوارم در دوران پس از کرونا، در این شیوه مدیریت در همه جهان و کشور ما بازنگری شود که نمیشود.
نگاه خود شما به دوران کرونایی چگونه است؟
دوران کرونایی را یک توقفگاه کنارجادهای و محلی برای بنزین زدن، دستشویی رفتن، خوردن، خوابیدن، بازی کردن بچهها، خستگی در کردن و پروخالی شدن بدانیم. دل آدمی، ظرفیتی نامحدود برای مهربانی، مهرورزی، زیباییپرستی و عاشقی دارد، اما ابرازش کمی سخت است.
کرونا این فرصت را فراهم کرد که آدمهای دانا از آن استفاده کنند. کرونا تنها ویروس مرگ نیست؛ با یک نگاه متفاوت، ویروس عشق هم هست، کرونا با خود مهربانی و محبت و همدلی و همراهی مردمی را که کمکم داشتند دوست داشتن همنوع را فراموش میکردند، آورده است.
کرونا این فرصت را فراهم کرده که مردم به همدیگر تلفن بزنند، حال و احوالی کنند، مهرورزی کنند، تعارف کنند و بدون دست دادن و بوسیدن، عشقورزی کنند؛ این اوج لذت انسانی است؛ بهویژه اگر باور داشته باشیم که ناگهان بانگی برمیآید که خواجه مرد. قدر لحظهها را بدانیم، به قول شاعر تا شقایق هست، زندگی باید کرد. ساعتمان را دوباره کوک کنیم، زندگی جریان دارد.
پس این ناراحتی مردم از چیست؟ خیلیها ظاهرا خسته شدند و قرنطینه را نادیده میگیرند؟
برای اینکه حصر خانگی سخت است، نوعی زندان انفرادی است. فرق زیادی هم بین پولدار و بیپول، گمنام و سلبریتی وجود ندارد. برایتان یک مثال بزنم؛ در جشنواره فیلمهای ۱۰ دقیقهای، نگاه همه تماشاگران به پرده سینما بود. وقتی فیلم شروع شد، تصویر سقف یک اتاق بود. چند دقیقه از فیلم گذشت، ۸ دقیقه اول فیلم تنها تصویر سقف اتاق بود، صدای همه در آمد، خیلی از حاضران سالن سینما را ترک کردند، اما ناگهان دوربین حرکت کرد و از سقف خانه پایین آمد و به یک معلول قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید و این جمله زیر فیلم نوشته شد: این تنها ۸ دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید که صبر کنید ببینید آخرش چه میشود.
حالا دوره کرونا و قرنطینه شده و برنامههای زندگی افراد بههم ریخته، شبها تا صبح بیدارند، فیلم نگاه میکنند، تلویزیون میبینند، جوک میگویند، دعوا میکنند، آشتی میکنند، میخوانند، مینویسند، ظهرها صبحانه و عصرها نهار میخورند و نیمهشبها شام میخورند. پولدارها چاق و بیپولها لاغر شدهاند، زیاد میخوابند و گاهی ساعتها به سقف خیره میشوند.
حالا همه دنیا معنای سلول انفرادی یا خانگی را فهمیده است؛ بهنوعی حتی زندانبانها هم زندانی شدهاند.
یکی از دوستان بهطنز نوشته: «از بس تو خونه نشستم و به سقف نگاه کردم، تازه فهمیدم ۱۰ سال پیش اونی که سقف خونمون رو گچبری کرد، یکی از گلهای سقف را ناقص زده است.»
شما در جایی نوشتهاید کرونای خوبی، کرونا چه خوبی دارد؟
کرونا خوبیهایی هم داشته؛ مثلا در کشور ما یادمان انداخت که چقدر انسان معلول و جانباز جنگ در آسایشگاهها بهسختی روزگار میگذرانند.
چقدر انسان قطعنخاعی و بیمار سرطانی در بیمارستانها، به امید ساعت ملاقات خوابیدهاند. چقدر پدران و مادران کهنسال در خانه سالمندان چشمانتظار نشستهاند.
کرونای خوبی، یادمان انداخت که بهجای زندان و عبادتگاه، بیشتر بیمارستان و مدرسه بسازیم.
کرونای خوبی، خیلی چیزها را به بهای جان مردم آموخت. حالا وقت آن است که از این آموختهها درس بگیریم.
کرونای خوبی به ما فهماندکه جهان همچنان در دست سیاستمداران و سرمایهداران است و تنها راه نجات مردم اگر بخواهند که جهان بهتری داشته باشند، اتحاد و تغییر سیاست جهانی است.
شنیدم شما خودتان تجربه کرونا را داشتید؟
من در اول آذر ۹۸ دچار بیماری شدم که هنوز موضوع کرونا مطرح نشده بود و پزشکان گفتند آنفلوآنزا است و یک ماه طول کشید و بسیار سخت گذشت تا بهبود یافتم؛ بعد که ماجرای کرونا پیش آمد، دیدم همه مشخصات یکسان است و البته بعد هم دخترم بیمار شد که او هم یک ماهی در خانه بستری و قرنطینه شد و خدا را شکر بهبود یافت، اما تجربه تلخ و سختی است.
عید نوروز امسال و سال گذشته با همه عیدها متفاوت بود؛ شما عید را چگونه گذراندید؟
همانطور که میفرمایید، عیدهای عجیبی بود. همانطور که گفتم حال دخترم در عید پارسال خوب نبود و حال بچه آدم که خوب نباشد، عید، عید نیست.
من هم مقلبالقلوب نگفتم اما از مدبرالیل خواستم که حال همه مردم را به بهترین احوال بگرداند و به شاگردانم پیام دادم که دیدید علم بهتر از ثروت است. البته یکی از آنها فوری نوشت که در روز آخر سال، ۵۹ هزار خودرو وارد فلان شهر شده و این یعنی جهل از علم برتر است.
دیگری برایم نوشت که اسکاندیناوی سالم و شاد مانده؛ یعنی بهداشت از علم و ثروت بهتر است.
اما من نوشتم جهان یک کل پیوسته است، اگر به ارتعاش و بازگشت کوانتومی آن اعتقاد داریم، باید بپذیریم که کرونای ناشناخته، واقعیت شگرفی است برای ظلم و ستمی که انسان به کره زمین و طبیعت و آب و هوا و کوه و دریا و جنگل و سایر جانداران و حتی همنوعان خود کرده است.
من معتقدم کرونا در سکوت آمد اما تاجدار آمد و جهان را خلوت کرد. آسمان آبی شد و همه مردم زندانی شدند تا معنای انفرادی را بفهمند.
کرونا پاککننده آلودگیها، تغییردهنده ذائقهها و سیاست دولتها، نابودکننده خرافات، پاککننده باورهای غلط، نهضت ساخت مدرسه و دانشگاه و بیمارستان، حامی درخت و جنگل، یاور دشت و طبیعت است و بخشی از آنها جزو کرونای خوبی است. کرونا آمده تا کتاب خوانده شود و منجی و ظهور آگاهی باشد و دماوند دیده شود.
آیا در دوران پساکرونا ما شاهد تحولات جدید اجتماعی و فرهنگی در دنیا خواهیم بود؟
مدیرعامل شرکت خودروسازی بنز قبل از کرونا اعلام کرده بود ۸۰ درصد رفتوآمدهای شهری در آینده حذف خواهد شد و رقیبان بنز، شرکتهای تولید خودرو نیستند، بلکه شرکتهایی مثل اپل و گوگل هستند. در ۵ تا ۱۰ سال آینده نرمافزار و اطلاعات، همه صنایع را خواهد بلعید و نیازی به گرفتن گواهینامه رانندگی نخواهد بود و پارکینگ بیمعنا خواهد شد.
چهره شهرهای آینده با این تغییرات عوض خواهد شد و صنایع خودروسازی و شرکتهای بیمه ورشکسته خواهند شد. تا ۸۰ درصد رفتوآمدهای شهری حذف خواهند شد و سیستمهای اطلاعاتی جای آنها را خواهند گرفت؛ بنابراین آلودگی هوا و صوتی و تصادف به حداقل خواهد رسید، آینده متعلق به شرکتهای نرمافزاری خواهد بود. هماکنون میبینید که شرکت خدماتی اوبر که بزرگترین شرکت تاکسیرانی است صاحب یک ماشین هم نیست و فقط یک نرمافزار است یا بزرگترین شرکت هتلداری جهان، حتی یک هتل ملکی از خودش ندارد و پول فیزیکی، جای خود را به پول دیجیتالی میدهد.
یکی از کسبوکارهای فیزیکی که در آینده رشد خواهد کرد، گردشگری است. انسانها کارهای خود را به سیستمهای اطلاعاتی واگذار خواهند کرد و تفریح را برای خود نگه خواهند داشت. اگر میخواهید وارد دنیای جدید شوید، ایده شما باید با موبایل ارتباط داشته باشد؛ در غیر این صورت باید آن را فراموش کنید. ایدههایی که برای قرن ۲۰ طراحی شدند در قرن ۲۱ محکوم به شکست خواهند بود.
خیلی از شغلها تا ۲۰ سال آینده دیگر وجود نخواهند داشت و شغلهای جدید بهوجود خواهند آمد. قصه آب و برق و سوخت و انرژیها و حتی مواد خوراکی هم تغییر خواهد کرد. هماکنون یک اپلیکیشن بهنام مودیز وجود دارد که احساس شما را نشان میدهد. تا یکی دو سال دیگر اپلیکیشنها قادر خواهند بود که از طریق آنالیز حالتهای صورت بگویند که کلام گفته شده دروغ است یا راست. همه مردم دارای موبایل خواهند بود و آموزش ارزان خواهد شد و با مترجمهای همزمان، همه مردم تا یکی دو دهه آینده قادر به تکلم به زبان واحد خواهند بود.
چه محورهایی را برای ارزیابی عملکرد دولتها در مواجهه با کرونا در نظر میگیرید؟
نخستوزیر بریتانیا در همان هفته اول شیوع کرونا در این کشور گفت: دوره کرونا تا یکی، دو سال ادامه خواهد داشت. رئیسجمهوری فرانسه گفت: در ابتدای بحران کرونا هستیم و مبارزه با کرونا مسابقه با زمان است. رئیسجمهوری آلمان گفت: برای کند کردن روند شیوع به چند ماه نیاز داریم تا دارو کشف شود؛ اما رئیسجمهوری ایران فرمودند: کرونا شنبه میرود، قرنطینه لازم نیست، ۷۰ درصد باید بگیرند، ما راستگوترین هستیم.
بهنظرم آنجلا مرکل یکی از زیباترین مفاهیم انسانی را در مبارزه با کرونا اعلام کرد. او گفت: کسانی که میمیرند، عدد نیستند، انسانند، برایشان میجنگیم. هیچ چیز تا این حد، زندگی ما را در کنار یکدیگر تحت تاثیر قرار نداده است. تنها وقتی از پس این بحران برمیآییم که همه، این را وظیفه خودشان بدانند؛ موضوع جدی است و شما هم آن را جدی بگیرید. کسانی که حالشان وخیم میشود، عدد و رقم نیستند، پدر، پدربزرگ، مادر، مادربزرگ، همسر و فرزند ما هستند، انساناند.
در دوران کرونا، بین رسانههای مختلف، مثل رادیو، تلویزیون، مطبوعات و دنیای مجازی، کدام یک موفقتر عمل کرده است؟
نمیدانم نخستین بار چه کسی وبلاگ، فیسبوک، تلگرام، اینستاگرام، توئیتر، واتسآپ و آنچه از طریق اینترنت، به روابط انسانی شکل جدید داد و جای نامه و تلفن و حرف زدن را گرفت را دنیای مجازی نامگذاری کرد، اما هر کس که بوده، اشتباه کرده است. امروزه دنیای مجازی از هر دنیای واقعی، واقعیتر است.
هر شهروندی با یک تلفن همراه، گزارشگری ورزیده و خبرنگار واترگیت است، رازهای مگو را آشکار میکند، رسانه است، رادیو است، تلویزیون است، کتاب است، روزنامه است، مجله است، تاکسی است، صف است، خرید است، سلمانی است، خواستگاری است، حمام زنانه است، جمع مردانه است، سفر است، سواد است، دانش است، مترجم است، مسکن است، دوستیاب است، مسیریاب است، فرصتی برای گفتن و نوشتن است، برای قصههای ناگفته، برای درددل کردن، برای ابراز محبت، برای پیدا کردن بخش خالی لیوان، برای شوهریابی، برای زن گرفتن، برای دوست داشتن، برای برنامهریزی، برای پیشرفت، برای دیده شدن، برای سلاموعلیکهای گمشده در تاریخ، برای یافتن خاطرهها، برای بخش پنهان زندگی، برای آکواریومی شدن، برای تکثیر شدن یک اندیشه، یک تصویر به بینهایت و همه اینها، نشانه یک واقعیت است، واقعیت. دنیای اینترنت و همه برنامههای ارتباطی که تا امروز ساخته شدهاند، واقعی هستند و باید مخالفان، دستشان را در برابر این فناوری بالا ببرند و تسلیم آن شوند.
باید بپذیریم که این دنیای مجازی، دیگر مجازی نیست، گوش و چشم ماست، هر لحظه با ماست، سردرگریبانش هستیم، آویزانش هستیم، بیاو گمشدهای داریم، نبودش اضطرابآور است، وجودش آرامشبخش است، مظهر زیباییشناسی است، زشتیها را زیبا جلوه میدهد، ناز میفروشد، غمزه دارد، تحریک میکند و دیگر دنیای مجازی نیست، بخشی از خود ماست و در دوره کرونا و بیکاری ۸ میلیارد انسان حبس شده در خانه، دنیای مجازی و موبایلها پیروز صحنه رسانهها و اطلاعرسانی شدند.
آیا کاری هست که بهطور نمونه سازمانهای دولتی بتوانند انجام دهند که در کنترل این بیماری موثر باشد؟
بله؛ حتما هست. ویروس کرونا این روزها همه را گرفتار کرده، اما آنکه نیازمندتر و بیپناهتر است تدبیری هم نمیتواند بیندیشد؛ بهطور مثال کودکان زبالهگرد، غذای کافی و مناسب ندارند، دیدن این بچهها در کوچهها، دل هر آدمی را ریش میکند، اکثرا مهاجر هستند، سواد خواندن ندارند، حمام نمیروند، بیمه و مرخصی ندارند، دسترسی به دارو و درمان ندارند، اوراق هویتی ندارند و این روزها بیشترین احتمال ابتلا به بیماری و کمترین امکان حمایت از خود را دارند.
سالهاست که در بسیاری از کشورها، زباله از منازل تفکیک میشود، هر خانه برای خودش چند سطل بزرگ دارد که زباله تر از پلاستیک، کاغذ، شیشه و باغبانی تفکیک میشود. صد بار نوشتیم که این حداقل کاری است که شهرداری میتواند انجام دهد؛ ساخت سطلهای زباله، کار تولیدی است، هزینه آن از همین تفکیک کاغذ و پلاستیک در میآید، تازه شما که بلدید پولش را از مردم هم بگیرید، به درآمدهایتان افزوده خواهد شد. در جهان، زباله را طلای کثیف نام گذاشتهاند، ثروت بادآورده است که از آن غفلت کردهاید، حساب و کتابش هم سخت است، شهرداری تهران میتواند محله به محله شروع کند، شهرهای دیگر الگو خواهند گرفت. خریدن و تهیه چند هزار ماشین رفتوروب کوچهها، این رفتگران دلسوز شهری را نجات خواهد داد. برای از بین بردن بیماریها، باید کارهای زیربنایی انجام شود.
اگر نکاتی مانده و فکر میکنید لازم است بفرمایید؟
تاکید میکنم که به مطالبی که توسط منابع بیهویت، نامعلوم یا جعلی منتشر میشوند، توجه نکنیم. عدهای دنبال کاسبی خودشان هستند و گروهی هم درگیر مسائل سیاسی و باندبازیاند.
دروغهای هر رسانهای را نباید باور کرد. مطالبی که مردم را میترساند و ناامید میکند و منبع معتبری ندارد را در دنیای مجازی برای همدیگر ارسال نکنیم، به همدیگر امید دهیم و روحیه خود و دیگران را بالا نگه داریم. البته امید واهی هم نیست، چون کرونا هم مثل هر بیماری دیگری تمام میشود و در عین حال جلوگیری از آن بسیار ساده است، شستن دستها و رعایت فاصله با دیگران کار سادهای است. دولت هم موظف است که همه تلاش خود را برای اطلاعرسانی مناسب انجام دهد. از تلاش کادر درمانی کشور که شبانهروز پای کار ایستادهاند باید قدردانی کرد.
رسانهها برای زدودن وحشت و برگرداندن آرامش به مردم باید تلاش مضاعف انجام دهند. وزارت صنعت، معدن و تجارت هم باید در رفع کسری مواد بهداشتی توجه بیشتری از خود نشان دهد. قوه قضاییه باید بهصورت روزانه با گرانفروشان و دلالان مایحتاج مردم برخورد جدی کند. مردم هم باید با دقت دستورات پزشکی و موارد مختلف بهداشتی را برای سلامت خود و جامعه انجام دهند. رفع شر کرونا یا هر ویروس دیگر، همت جمعی ملت و دولت را میطلبد. در پایان لازم است از پزشکان، پرستاران، آتشنشانان، رفتگران، خبرنگاران، اورژانس و دهها گروه دیگر خدماتی که جان بر کف کنار مردم ماندهاند قدردانی کنیم و به یاد کسانی باشیم که روزهای تلخ را تجربه میکنند. واکسن هم نیاز جامعه است، آقای دولت باید از توصیه دست بردارد و بدون بهانه، واکسن تهیه کند.
ارسال نظر