صمت بهبهانه انتشار گزارش اخیر وزارت کار با عنوان پایش فقر در سال ۱۴۰۰ بررسی کرد
زندگی روی خط رنج
مدتهاست که اوضاع معیشت چنگی به دل نمیزند و برخی مردم برای «یک قران و دو زار» باید سختیهای بسیاری را تحمل کنند.
برای بیشتر شهروندان حقوقها در همان روزهای ابتدایی واریز، تمام میشود و رنگ نیمه ماه را نمیبیند. اگر بخواهیم تقسیمبندی کلی انجام دهیم باید بگوییم حدود نیمی از حقوق برخی از افراد صرف اجاره مسکن میشود، اما اگر بخت یار باشد و افراد منزلی حتی بهقولی نقلی از خود داشته باشند، کمی میتوان به این مبالغ دریافتی ناچیز امیدوار بود. نیمه باقیمانده از حقوق ماهانه صرف رفتوآمد و خوردوخوراک میشود که باوجود قیمتهای سرسامآور کالاها مانند برنج کیلویی ۱۲۰ هزار تومان و گوشت ۳۰۰ هزار تومانی، مقدار ناچیزی از آنها را باید خرید. البته شهروندان هم بهدلیل قرارگیری در دوران نقاهت پس از جراحی اقتصادی دولت سیزدهم پرهیز را در پیش گرفته و بسیاری از اقلام را از سفرههای خود حذف کردهاند. صمت در این گزارش به بررسی وضعیت معیشتی مردم پرداخته است.
حرفوحدیث بر سر رقم خط فقر
در شرایطی که اوضاع اقتصادی بسیار نامطلوب است، هر چند روز یک بار خبری جدید از خط فقر به گوش میرسد که آمار موجود در هر کدام از آنها با دیگری متفاوت است. ظاهرا حرفوحدیثهای خط فقر تمامی ندارد و عدهای دائم در پی رد یا تایید آن هستند. همین اخبار با اعلام اعدادوارقام متفاوت مردم را دچار سردرگمی عجیبی کردهاند. در حقیقت نبود یک تعریف دقیق از خط فقر باعث شده مسئولان مختلف و بهدنبال آن کارشناسان هر یک رقمی متناقض با دیگری را مبنا قرار دهند. همچنین زیر سایه این ارقام برخی از شهروندان نانی برای خوردن ندارند. در همین راستا اخیرا وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گزارشی با عنوان پایش فقر در سال ۱۴۰۰ را منتشر کرده که براساس آن خط فقر در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۱۳۹۹ رشد حدود ۵۰ درصدی داشته و سرانه آن به عدد یک میلیون و ۶۸۲ هزار تومان رسیده که بر این اساس خط فقر یک خانوار سه و چهارنفره به ترتیب ۳ میلیون و ۷۰۰ و ۴ میلیون و ۵۴۱ هزار تومان خواهد بود. گفتنی است آخرین اعداد خط فقر براساس دادههای موجود، برای سال ۱۴۰۰ بوده و خط فقر سرانه در کل کشور برای سال ۱۴۰۱ براساس برآوردها بهطور متوسط ۲.۸۵ میلیون تومان و برای خانوار چهارنفره حدود ۷.۷ میلیون تومان است. این عدد برای خانوار چهارنفره و سهنفره در شهر تهران برای سال ۱۴۰۱ حدود ۱۴.۷ و ۱۱.۹ میلیون تومان برآورد میشود.
بانک جهانی دو تعریف برای فقر ارائه میدهد. یک بحث این است که خط فقر وابسته به توزیع درآمد جامعه نباشد. یعنی یک میزان از هزینهها و مصارف پایهای خانوار در نظر گرفته شود. هر کس توانست بالاتر از این رقم هزینه کند فقیر نیست و هر کسی نتوانست فقیر است. این تعریف، فقر مطلق نامیده میشود.
تعریف بعدی این است که وقتی کل جامعه سطحی از برخورداری را دارند کسی که نتواند به آن سطح معمول از برخورداری نزدیک شود، فقیر محسوب میشود. این مدل به توزیع درآمد جامعه که آن را فقر نسبی مینامند، وابسته است.
۸۰ درصد ایرانیان، نیازمند «درآمد پایه همگانی» هستند
پیمان مولوی، اقتصاددان درباره اعداد و ارقام متفاوتی که از خط فقر بیان میشود به صمت گفت: ارقام مختلفی که از خط فقر اعلام میشود، اهمیت زیادی ندارد. نکته قابل تامل این است که انسانها در هر جایی که زندگی میکنند حداقل نیازهایی دارند که باید به آنها پاسخ داده شود. این حداقل نیازها شامل مسکن، خوردوخوراک و حملونقل است؛ این در حالی است که عدد تعیینشده برای خط فقر با نرخ تورم تغییر میکند. در واقع نکته مهمتر از اعلام ارقام مختلف از خط فقر این است که هر ایرانی به چه چیزی نیاز دارد؟
وی با اشاره به تفاوت مقوله معیشت و رفاه اظهار کرد: اغلب اقتصادهای پیشرفته جهان تلاش میکنند از طریق توانمندسازی و ایجاد رفاه برای اقشار مختلف، زمینه رشد را فراهم سازند، این در حالی است که تفسیری که از معیشت وجود دارد، پاسخگویی به حداقل نیازهای فرد برای زنده ماندن است.
در واقع، تفاوت معیشت و رفاه تفاوتی است که میان زنده ماندن و زندگی کردن وجود دارد.
ضرورت پرداخت درآمد پایه همگانی
این اقتصاددان در ارائه راهکار درست برای برونرفت از شرایط بد فعلی اظهار کرد: راهکار اصلی پرداخت درآمد پایه همگانی «ubi» است که میتواند بهراحتی از طریق عدمالنفع صادرات نفت پرداخت شود. در حقیقت در کنار رشدی که صادرات نفت دارد باید مردم نیز در رفاه باشند. قرار نیست با پرداخت این درآمد، جابهجاییهای عظیم اجتماعی رخ دهد، اما رقم این پرداختی باید بهاندازهای باشد که فرد بتواند حداقل نیازهای خود را تامین کند. این حداقلها نیز باتوجه به ساختار اقتصادی هر کشور متفاوت است.
این کارشناس با بیان اینکه بیش از ۸۰ درصد ایرانیان نیازمند ubi هستند، اظهار کرد: درآمد پایه باید بهعنوان حقوق فرد در نظر گرفته شود؛ حقی که تمام شهروندان یک کشور از آن برخوردارند. جنسیت، تحصیلات، وضعیت شغلی، وضعیت درآمدی و هیچ چیز دیگری نباید در پرداخت درآمد پایه همگانی تاثیر داشته باشد.
طبق محاسبات صورت گرفته هر فرد نیازمند دریافت ماهانه حداقل یکمیلیون و ۵۰۰ تومان تا ۲ میلیون تومان درآمد پایه همگانی است تا بهواسطه آن نیازهای اولیهاش برطرف شود. شاید برخی تصور کنند این یک ایده سوسیالیستی است اما در اقتصاد امروز ایران که رشد اقتصادی ۱۰ سال گذشته آن صفر درصد، درآمد سرانه یکسوم شده و قدرت خرید تقریبا به یکدهم سال ۹۱ رسیده و مواری مانند تحریم فشاری سنگین بر آن میآورد، نمیتوان فشارها بر مردم را تشدید کرد. در کشورهای حاشیه خلیجفارس و برخی از کشورهای اروپایی نیز درآمد پایه همگانی پرداخت میشود، اما در کشور ما نهتنها این مبلغ پرداخت نمیشود بلکه اقتصاد نیز حرکت نمیکند؛ در نتیجه قشر متوسط و فقیر تحت فشار قرار میگیرند.
سرمایه حاصل از فروش نفت خرج چه میشود؟
مولوی با اشاره به روش تامین بودجه لازم برای پرداخت درآمد پایه همگانی گفت: ایران در هر ثانیه، ۱۱۰۰ دلار عدمالنفع صادرات نفت دارد که با نرخ فعلی دلار که در کانال ۴۰ هزار تومان قرار دارد، رقم بسیار بزرگی است. اگر نخواهیم شرکتی در ایران، خودرو تولید کند چه میشود؟
اکنون بخش اعظمی از درآمد حاصل از صادرات صرف تولید خودروهای داخلی میشود که در بیشتر موارد خودروهای بیکیفیتی هستند که با ۳ برابر نرخ واقعی بهدست افراد میرسند. باوجود اشتغالزایی که صنعت خودرو دارد، بودجه در این واحدها در حال هدر رفتن است؛ در نتیجه چرخه فقر همین طور ادامه مییابد. بهتر است این هزینه صرف درآمد پایه همگانی شود.
آسیب تورم
عبدالمجیدشیخی، کارشناس اقتصاد درباره خط فقر و ارقامی که شنیده میشود به صمت گفت: با نرخ تورم ۶۰ درصدی سال گذشته افزایش خط فقر طبیعی است.
بسیاری از خانوادهها درآمد ثابت دارند و رشد حقوقی متناسب با رشد تورم نداشتند، اما برخی از مشاغل آزاد بهدلیل تامین حاشیه سود معمولا بهروز میشوند. متاسفانه در سال جاری تعداد افرادی که زیر خط فقر قرار گرفتند افزایش یافته، اما باید یک مرجع رسمی اعدادوارقام مربوط به خط فقر را اعلام کند.
این کارشناس با اشاره به اینکه بسیاری افراد با افزایش نرخ تورم آسیب میبینند، اظهار کرد: متاسفانه در شرایط تورمی عمدتا بخشی از مشاغل از قافله افزایش نرخها عقب میمانند که باید زیر پوشش حمایت دولت قرار گیرند و این یک نوع راهحل جبرانی است. افرادی که ممکن است در جریان افزایش نرخ تورم آسیب ببینند افرادی هستند که قادر به افزایش دستمزد خود متناسب با نرخ تورم نیستند. همچنین برخی افراد که دچار آسیبهای اجتماعی میشوند باید تحت حمایت دولت قرار گیرند.
درآمدها تناسبی با تورم و افزایش قیمتها ندارد
حسین راغفر، کارشناس اقتصاد نیز در گفتوگو با فرارو گفت: قدرت خرید مردم به چند عامل بستگی دارد که یکی از آنها «سطح قیمتها» و دیگری «ارزش پول ملی» است. یعنی زمانی که افراد حقوق خود را به ریال دریافت میکنند، چه میزان از نیازهای ضروری خود را میتوانند تامین کنند؟ این مسئله هم به ثبات و قدرت پول ملی مربوط میشود. آنچه که ما در ایران طی ۳ دهه گذشته شاهدیم، این است که پول ملی، هر سال با افزایش نرخ ارز تضعیف شده است. در نتیجه مردم هم قدرت خریدشان کاهش یافته است. ضمن اینکه همزمان، با سرکوب دستمزدها توسط دولتها هم مواجه بودیم. به همین دلیل است که درآمدها هیچ تناسبی با تورم و افزایش قیمتها ندارد.
کاهش قدرت خرید مردم
این اقتصاددان ادامه داد: طی این سالها قدرت خریدبخش قابلتوجهی از مردم کشور بهویژه طبقه متوسط و قشر آسیبپذیر و محروم جامعه کاهش پیدا کرده و برخی از مردم فقیرتر شدهاند. یعنی بخشی از طبقه متوسط ایران به طبقه فقیر سقوط کرده و افراد طبقه فقیر به طبقه قبل خود کوچ کردهاند؛ یعنی طبقهای که عمدتا بیخانمان و کارتنخواب هستند که بهشدت هم در معرض آسیبهای روحی و روانی، مشکلات عدیده بهداشتی و درمانی و اعتیاد قرار دارند. اینها اثرات سیاستهای غلط دولتها است که باعث شدهاند ارزش پول ملی و تبع آن قدرت خرید مردم کم شوند.
خوشبینیها و واقعیتهای ملموس
راغفر درباره برنامه تیم اقتصادی دولت عنوان کرد: ما همواره تلاش میکنیم خیلی خوشبینانه و امیدوار به ماجرا نگاه و برایشان دعا کنیم که موفق باشند، اما تجربه نشان داده این خوشبینیهای ما با واقعیت فاصله زیادی دارد و حداقل تا امروز هیچ کدام از این امیدواریها تبدیل به واقعیت نشدهاند؛ مگر اینکه بحران فعلی در جامعه، مسئولان را از مسیری که در این سالها طی کردهاند و همچنان در همان ریل پیش میروند، برگرداند و مسیر دیگری انتخاب کنند که به تقویت پول ملی و رشد تولید واقعی منجر شود.
سخن پایانی
این روزها مردم بهسختی از پس تامین معیشت خود برمیآیند و حقوق ناچیز و ریالی خود را به آخرین روزهای ماه میرسانند. در چنین وضعیتی هر روز با اعداد و ارقام مختلفی از خط فقر روبهرو میشویم؛ خطی که آنطور که از شواهد پیداست بسیاری از افراد حتی دستشان نیز به آن نمیرسد. اینکه عدد و ارقام این شاخص چقدر اعلام میشود مهم نیست؛ آنچه مهم است نان افرادی است که این روزها با هزاران زحمت بهدست میآید و در نهایت خرج هیچ میشود.
در حالی که اکنون با شیب تند افزایش نرخ کالا و خدمات روبهرو هستیم و ارزش پولی واقعی ما هنگام خرج کردن آن حسابی به چشم میآید، مسئولان وعدههای شیرین ریشهکنی فقر را میدهند. آنطور که از شواهد پیداست با وضعیت فعلی اقتصاد شاید با ۱۴۰۲ فقیری روبهرو شویم؛ اما بازهم آرزو بر جوانان عیب نیست!
ارسال نظر