دولت وظیفه دارد از مستمری بگیران حمایت کند
یک کارشناس تامین اجتماعی و فعال کارگری، گفت: کف حمایت اجتماعی یک عدد است و این عدد را باید مثل سایر اعداد اقتصادی، دولت تعیین کند. متاسفانه دولتها از تعیین این عدد سر باز زده و سازوکارهای مناسب نیز برای حمایت از گروههای مختلف نیازمند تعیین نمیشود.
علیرضا حیدری با بیان اینکه متعاقب شیوع کرونا، حمایتهای کافی از شهروندان صورت نگرفته، نسبت به مشخص نکردن کف حمایتهای اجتماعی انتقاد میکند و این کار را اقدامی در راستای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت میداند.
به دنبال شیوع کرونا و وارد آمدن آسیب جدی به معیشت شهروندان، برخی بستههای حمایتی در نظر گرفته شد. اساسا در مواقع بحرانی مانند ماههای اخیر چه نهادی وظیفه حمایت دارد و مبنای این حمایت چیست؟
درباره حمایت از شهروندان در قانون اساسی به صراحت نکاتی ذکر شده است. اصل ۲۹ قانون اساسی دولت را ملزم به تامین اجتماعی افراد کرده است. این تامین اجتماعی به صورتهای مختلف باید رخ دهد. از حمایت از اقشار پایین گرفته تا در اختیار دادن امکانات درمانی و.... در این ماده قانونی نهاد متولی تامین اجتماعی مشخص است. دولت وظیفه این کار را دارد و باید از محل منابع خود یعنی بودجه، حمایتهای لازم را صورت دهد. اینکه سازوکار حمایت چگونه است بحث مفصلی است. قاعدتا وقتی کسانی بیمه دارند از طریق صندوقهای بیمهگر مورد حمایت قرار میگیرند، اما اگر کسانی بیمه ندارد تنها به دلیل داشتن شناسنامه ایرانی و زندگی کردن در مرزهای جغرافیایی ما، مشمول حمایت میشوند.
به صورت صریح و واضح در قانون اساسی درباره حمایت از افراد برای تامین اجتماعی صحبت شده است. اصل ۲۹ قانون اساسی را که بخوانیم متوجه میشویم که دولت وظیفه حمایت دارد و منابع لازم را هم از طریق بودجه عمومی، بیمهها و مشارکتهای مردمی تامین میکند. بر اساس قانون باید حمایتها به گونهای باشد که کسی دچار نقص در معیشت یا سلامت نشود.
دولت مدعی است حمایتهای لازم را انجام میدهد، اما بسیاری از شهروندان و کارشناسان بر این عقیدهاند که حمایتها کافی نیست. آیا معیاری برای کافی بودن و غیرکافی بودن حمایتها وجود دارد؟
ما مفهومی به نام کف حمایتهای اجتماعی داریم. عنوان شد که متولی حمایت و کسانی که مشمول حمایت میشوند، مشخص هستند. اگر به صورت مصداقی صحبت کنیم و به موقعیت پیش آمده ناشی از شیوع کرونا بپردازیم، این سوال پیش میآید که آیا حمایتهای صورت گرفته کافی بوده است یا نه؟ به نظر من دولت تلاش کرده است که حمایتهای لازم را داشته باشد، اما به هر دلیل نتوانسته به اندازه کافی این کار را صورت دهد. اینکه میگوییم به اندازه کافی، باید به همان مفهوم کف حمایتهای اجتماعی برگردیم. کف حمایت اجتماعی یک عدد است و این عدد را باید مثل سایر اعداد اقتصادی، دولت تعیین کند. متاسفانه چه در این دولت و چه در دولتهای قبل از تعیین این عدد سر باز زده شده است. چرا خط فقر، خط گرسنگی و نظایر آن مشخص نیست؟ مشخص بودن این خطوط میتواند عددی در اختیار ما بگذارد تا بر اساس آن کف حمایتهای اجتماعی را مشخص کنیم. البته دلیل اینکه در این دولت و دولتهای قبل این خطوط و عدد مشخص نمیشود، معلوم است. در واقع تعیین و اعلام این خطوط و عدد باعث میشود تعهدی بر گردن دولت بیفتد. وقتی اعلام شود که خط فقر یا خط گرسنگی فلان عدد است، این سوال ایجاد میشود که وقتی این خطوط مشخص است، چرا حمایتهای لازم صورت نگرفته است؟
آیا میتوان کف حمایتهای اجتماعی را همان سبد معاش دانست؟
همانطور که عنوان شد اینها اعدادی هستند که دولت تعیین میکند. بحث درباره اینکه کف حمایت اجتماعی چقدر است و چگونه باید تعیین شود، مسئله دیگری است. الان بحث ما این است که چرا اساسا این کف مشخص نشده است؟ چرا ما معیاری برای حمایت نداریم؟ ما در ماههای اخیر شاهد حمایتهایی از طرف دولت و نهادهای عمومی بودیم. نهادهای دولتی مثل بهزیستی و نهادهای عمومی مثل کمیته امداد حمایتهایی داشتند و به صورت کلی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان وزارتخانه مسئول در امر تامین اجتماعی کارهایی را صورت داد. حمایتهای صورت گرفته مشخص است. بستههای ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومانی به تعدادی داده شد، وام یک میلون تومانی اعطا شد، وعده داده شده به کسبوکارها تسهیلات بدهند و.... از نظر من حمایتهای صورت گرفته کافی نیستند، اما مسئله این است که ما عددی هم نداریم که بگوییم حمایتها باید چقدر میبود تا کافی باشد. ممکن است نهادهای دیگر یا کارشناسان و افراد مختلف اظهاراتی درباره خطوط فقر، گرسنگی و... داشته باشند و حتی کف حمایتها را هم تعیین کنند. این رسمیت ندارد. دولت به عنوان متولی حمایت باید کف حمایت را مشخص کند و بعد هم در اجرا به افرادی که نیاز به حمایت دارند، کمک کند.
چرا خط فقر، خط گرسنگی و نظایر آن مشخص نیست؟ مشخص بودن این خطوط میتواند عددی در اختیار ما بگذارد تا بر اساس آن کف حمایتهای اجتماعی را مشخص کنیم. البته دلیل اینکه در این دولت و دولتهای قبل این خطوط و عدد مشخص نمیشود، معلوم است.
گذشته از مسئله کف حمایت به نظر میرسد ما با تعدد سازمانهای حمایتگر هم روبهرو هستیم. در کشورهای دیگر به جز حمایتهای دولتی، سازمانهای مردم نهاد هم به آسیبدیدگان کمک میکنند، اما در ایران برخی نهادها نه دولتی هستند و نه مردمنهاد که وظیفه حمایت هم دارند. آیا این تعدد نهادها مشکلی ایجاد نمیکند؟
به صورت صریح و واضح در قانون اساسی درباره حمایت از افراد برای تامین اجتماعی صحبت شده است. اصل ۲۹ قانون اساسی را که بخوانیم متوجه میشویم که دولت وظیفه حمایت دارد و منابع لازم را هم از طریق بودجه عمومی، بیمهها و مشارکتهای مردمی تامین میکند. بر اساس قانون باید حمایتها به گونهای باشد که کسی دچار نقص در معیشت یا سلامت نشود. دولت برای عمل به این وظیفه باید راهبردی داشته باشد و افراد نیازمند را شناسایی کند و منابع حاصل از مشارکت مردمی یا بودجههای حمایتی را در اختیار آنها قرار دهد. در یک ارزیابی عمومی باید عنوان کرد که دولت به وظایف خود در این زمینه عمل نکرده است. شاید تلاش شده است، اما حمایتها کافی نیست.
به نظر میرسد حمایتهایی بیشتری لازم است تا به کف حمایتها اجتماعی برسیم. لازم است این دولت بر خلاف دولتهای قبل که از اعلام کف حمایتهای اجتماعی سر باز زدهاند، عدد مشخصی تعیین کند و حمایتها بر اساس این عدد هدفمند شوند. بر این اساس دیگر جای بحث درباره کافی بودن و کافی نبودن حمایتها میتوان به این پرداخت که به چه دلیل حمایتها کافی نبوده و چه کار میتوان کرد که به کف حمایتهای اجتماعی برسیم. این نوعی فرار از مسئولیت است که خطوط فقر، گرسنگی و... و عددی مانند کف حمایتهای اجتماعی تعیین نمیشود و باید اصلاحاتی در این زمینه صورت گیرد.
ارسال نظر