گمشدهای به نام بهرهوری اقتصادی
مجیدرضا حریری - کارشناس و فعال اقتصادی
اقتصاد یک موضوع متکی به فرد نیست و فرآیندهای موثر در آن نیز نمیتواند با حرکتهای فردی شکل بگیرد؛ بنابراین اگر ما میخواهیم با یک رویکرد جهانی در این حوزه حضور داشته باشیم، باید اصول رقابت و ایجاد بهرهوری سیستماتیک در آن را نیز بدانیم.
گفتمانی که در این ایام بسیار با آن برخورد میکنیم، ایجاد فضای بهینه در تجارت و رسیدن به حداکثر بازده این عرصه برای رقابت با کشورهای دیگر در این زمینه است اما آیا این هدف باتوجه به نوع نگاه ما به موضوع تجارت و ساختارهای شکلگرفته در آن امکانپذیر است؟!
پرواضح است که موضوع بهرهوری در تجارت مانند بسیاری از موضوعات دیگر در این عرصه، بحث افراد نیست و در آن موضوع سیستم و ساختار مطرح است. در واقع زمانی که ما درباره اقتصاد یک مجموعه بزرگ به نام کشور صحبت میکنیم، بهینه شدن و بهینه بودن مسئلهای است که باید در وهله اول از سیاستگذار آغاز شود و بعد از طراحی یک سیستم دارای قابلیتهای بهرهوری، میتوان از افراد توقع داشت بهرهوری خود را افزایش دهند. پس این موضوع پیش از آنکه یک انتخاب شخصی باشد، از وظایف سیاستگذاران این حوزه تلقی میشود.
نکته دیگری که درباره چارچوبهای درست و منطقی در حوزه اقتصاد وجود دارد این است که نمیتوان این اجزا و زیرمجموعهها را بهعنوان یک مولفه جداگانه در سیستم اقتصادی مورد بررسی قرار داد بلکه باید آن را بهعنوان جزئی از سیستم و در قالب یک ماهیت یکپارچه در نظر گرفت که اگر بهصورت هماهنگ عمل کنند به نتیجه مورد انتظار میرسند.
متاسفانه در سیستم اقتصادی کشور ما بهرهوری بهمعنای واقعی آن وجود ندارد که البته این موضوع از نقایص فردی نشأت نمیگیرد.
دلیل مهم این موضوع این است که اقتصاد ما سه عامل اصلی و لازم برای بهرهوری که شفافیت، رقابت و آزاد بودن است را ندارد و وقتی این سه عامل در اقتصاد یک کشور وجود نداشته باشد، نه در تولید و نه در تجارت نمیتوان توقع سلامت و بهرهوری و حتی حرکت در مسیر رسیدن به این اهداف را داشت.
وقتی سیاستگذار سیستم را برمبنای بهرهوری قرار نداده و ازسوی دیگر شفافیت، رقابت و آزادی اقتصادی وجود ندارد، حتی اگر کسی بخواهد سالم و بهرهور عمل کند، حتما در این کار ناموفق خواهد بود، زیرا سیستم بر این اساس تعریف نشده است.
حقیقت این است که ما سالهای زیادی است که در موضوعات اقتصادی، در برنامهها، سمینارها و کنفرانسها از اهمیت ساختارهای درست در اقتصاد صحبت میکنیم اما هیچ نمود عینی درباره آن وجود ندارد. همیشه روی کاغذ، درصدی از رشد اقتصادی ما از محل بهرهوری حاصل شود اما در عمل نه آن برنامهها و نرخ رشد اقتصادی پیشبینی شده محقق شده و نه آن درصد بهرهوری به وقوع پیوسته است. در حالحاضر سیستم اقتصادی ما بهدلیل نداشتن سه مولفه لازم و اساسی یادشده، یک سیستم بیمار است که حتی اگر هم بخواهد نمیتواند دارای ساختارهای واجد بهرهوری باشد.
در یک اقتصاد شفاف است که قابلیتهای برنامهها، بنگاهها و سازمانهای بهرهوریمحور نسبت به سایر بخشها بروز میکند اما در یک اقتصاد غیرشفاف و بیمار مثل اقتصاد ما نمیتوان انتظار چنین فرآیندی را داشت.
در واقع مشکل اصلی در وضعیت نابسامان اقتصاد کشور بهویژه در سالهای پس از جنگ تحمیلی و بروز انواع و اقسام سلاطین و مافیاها در حوزههای مختلف، در درجه اول فقدان همین شفافیت است و تا در این زمینه اقدام موثری صورت نگیرد، نمیتوان امید بهبود حال این بیمار را داشت.
اقتصاد ما در اصول پایهای خود نیز دچار مشکلات عدیده است و باتوجه به نمودارها و آمار بینالمللی مملو از انحصار و فساد است و با این شرایط بهنظر میرسد تا رسیدن به استانداردهای متعارف در این زمینه راه زیادی باقی باشد.
ارسال نظر