|

اختصاصی گسترش ‌نیوز:

مردم چند درصد افزایش قیمت را قبول می‌کنند؟

مالکان بسیاری از کسب و کارها تصور می‌کنند که قیمت کالای آنها باید با کالاها یا خدمات مشابهی که در بازار وجود دارد برابر باشد اما این تصور نادرست و مضر است.

اقتصاد مردم چند درصد افزایش قیمت را قبول می‌کنند؟

قیمت‌گذاری نادرست به آسانی به شکست یک کالای مرغوب و باکیفیت منجر می‌شود. تولیدکنندگان کالا یا ارائه‌کنندگان یک خدمت چگونه قیمت کالا و خدمات خود را تعیین می‌کنند؟ برای قیمت‌گذاری صحیح و اصولی باید به چه نکاتی توجه داشت؟ برای یافتن پاسخ سوال خود با گسترش‌‌نیوز همراه باشید.

قیمت یکسان، تاثیر منفی دارد

مالکان بسیاری از کسب و کارها تصور می‌کنند که قیمت کالای آنها باید با کالاها یا خدمات مشابهی که در بازار وجود دارد برابر باشد اما این تصور نادرست و مضر است. کالای شما باید به از نظر قیمت با انواع مشابه تفاوت داشته باشد تا تصمیم‌گیری برای مشتری بالقوه راحت شود. وقتی مجموعه‌ای از کالاها، قیمت یکسانی داشته باشند تصمیم‌گیری برای خرید سخت می‌شود. آزمایش ساده‌ای که در این باره انجام شده است به اندازه کافی گویاست. یک فروشنده اقدام به عرضه دو بسته آدامس (از یک برند) کرد. وقتی قیمت‌ها یکسان بود فقط ۴۶ درصد از افراد، خرید کردند اما وقتی یکی از آدامس‌ها دو سنت گران‌تر، قیمت‌گذاری شد ۷۷ درصد از مشتریان خرید کردند. ممکن است محصول شما مرغوب و استاندارد باشد اما صرفاً برای به‌دست آوردن اعتماد بازار، در محدوده قیمتی رقبا، قیمت‌گذاری کنید اما این روش عملاً به بی‌اعتمادی مشتریان منجر می‌شود.

لنگرسازی کنید

استفاده از تکنیک لنگرسازی، فرآیند قیمت‌گذاری را بهینه می‌کند. اگر قصد دارید یک ساعت دو میلیونی را بفروشید بهترین گزینه ممکن آن است که آن را در کنار یک ساعت ۱۰ میلیونی قرار دهید. دلیل این امر به نوع خاصی از سوگیری و تعصب فکری که بیشتر ما داریم و از آن تحت عنوان لنگرسازی نام می‌شود برمی‌گردد. در اینجا ساعت گران‌قیمت، نقش معیار و استاندارد را بازی می‌کند. قرار دادن محصولات و خدمات ویژه در کنار گزینه استاندارد امکان مقایسه و تعدیل انتظارات را فراهم می‌کند و در نهایت گزینه ارزان‌تر را به چشم مشتری بالقوه، خواستنی‌تر می‌کند. در این حالت مشتری، محصول شما را موقعیت و فرصتی ویژه و استثنایی می‌بیند.

قانون وبر را جدی بگیرید

قانون وبر که در دنیای بازاریابی به آن توجه می‌شود بر یک اصل ساده مبتنی است: اینکه تفاوت بین دو محرک، محسوس است یا نه به شدت این دو محرک بستگی دارد. طبق قانون وبر به طور معمول مشتریان به افزایش قیمت کمتر از ۱۰ درصد حالت واکنش چندانی نشان نمی‌دهند. به عبارت بهتر در یک بازار رقابتی و به نست باثبات، مشتریان بالقوه در برابر تغییر قیمت کمتر از ۱۰ درصد حالت تدافعی به خود نخواهند گرفت. قانون وبر یک راهنما و سرنخ کلی ارائه می‌دهد و شرکت‌ها از آن برای تعیین محدوده کلی قیمت استفاده می‌کنند.

فشار را کمتر کنید

مطالعات روان‌شناختی نشان می‌دهد که ذهن انسان به گونه‌ای طراحی شده که وقتی تحت فشار قرار می‌گیرد به خرج کردن ادامه می‌دهد. سرحد پیشروی ذهن انسان تا جایی است که فشار و درد حاصل شده بیشتر از سود قابل انتظار باشد. ممکن است برای شما سوال باشد که چگونه می‌توان فشار را به حداقل رساند؟ کار چندان سختی نیست: ۱. ارزش و مزایای محصول را به اختصار و به خوبی بیان کنید ۲. محصولات را در یک بسته کامل روانه بازار کنید و ۳. بر کارایی یا جذابیت تمرکز کنید.

استفاده از پیام تبلیغاتی مناسب

فرض کنید شرکتی که در زمینه فروش آنلاین فعالیت می‌کند بخواهد یکی از این دو شعارها را به عنوان شعار تبلیغاتی خود انتخاب کند: یک هزینه ۵ دلاری، یک هزینه کوچک ۵ دلاری! در کمال تعجب این تفاوت ریز یعنی استفاده از کلمه کوچک باعث شد که تعداد مشتریان حدود ۲۰ درصد افزایش یابد.

نویسنده: شاپور پشابادی
کدخبر: 116525

ارسال نظر