بازی با جان برای خرید دلار
سودای کسب سود چهارمیلیونی فقط با دریافت سهمیه ارز دولتی و فروش آزاد آن، موجب شده مردم شب تا صبح را مقابل صرافیهای بانکی بخوابند. البته در این میان خبری از دریافت ارز از صرافی ملی نیست. چرا که ظاهرا نوبتدهی اینترنتی صرافی ملی برای مردم صوری است و کسی موفق به دریافت نوبت نمیشود مگر نورچشمیها.
یک هفتهای میشود که اختلاف قیمت صرافیهای بانکی و بازار آزاد بالا رفته و همین مسئله افراد زیادی را به سوی خیابان فردوسی و صرافیهای بانکی کشانده است. درحالی که قیمت ارز در بازار آزاد امروز به ۲۵ هزار تومان رسید، قیمت صرافی ملی همچنان ۲۲هزار و ۷۵۰ تومان است. سودای بهدست آوردن بیش از چهار میلیون تومان سود فقط با دریافت سهمیه ارز دولتی و فروش آن در بازار آزاد، موجب شده گروهی از مردم شب گذشته رو جلوی صرافیها بخوابند تا بلکه بعد از مدتها موفق به دریافت ارز شوند.
نوبتدهی اینترنتی صرافی ملی صوری است؟
مرد جوان ماسک آبی رنگش را از روی صورتش برمیدارد و درحالی که هنوز نگاهش را از صفحه گوشی جدانکرده، به خانم مسنی که جلوی در صرافی ملی نشسته، میگوید: «مادرجان زده نوبتدهی تموم شده. باید بگذاری برای فردا». زن که خستگی از نگاهش میبارد چادرش را گوشه صورتش جمع میکند و میگوید: «هنوز ساعت نه نشده چطوری ممکنه نوبت تموم شده باشه. من الان سه روزه وضعم همینه. امروز اول صبح اومدم که بهم برسه».
دو، سه قدم جلوتر حدودا ده نفر دایرهواربه گفتوگو ایستادهاند. به نظر میرسد بحثشان داغ شده اما با چند دقیقه ایستادن کنارشان میشود فهمید موضوع بحث چیست.
«معلومه دیگه برادرمن. بیست، سی نفر را انتخاب میکنن اسمشان را دستی توی کاغذ مینویسن به همانها هم ارز میدهند، من خودم با چشم اینو دیدم. امروز خودم داخل سایت بودم. هشت وسی دقیقه سایت باز شد هشت و سی و یک دقیقه نوشت نوبتدهی تموم شده. هر روز فقط یه تعداد از دوست و آشناهای خودشون و یه عده دلال میان ارز میگیرن. بقیه باید برن سراغ صرافیهای دیگه.» اینها اظهارات یکی از اعضای همان جمع است.
مردی که مدعی است سالهاست کارش ارز است، عرق پیشانیاش را پاک میکند و در ادامه حرف مرد اول میگوید: «اصلا ماجرای این نوبتدهی اینترنتی و اینا همش کشکه. این کار رو کردن که از یه طرف بشینن بگن ما فکر مردمیم که نیان توی صف و کرونا بگیرن، از یه طرف دیگه با یه مشت دلال میبندن برای سود خودشون. طرف دلاله میاد کارت ملی خودشو فک و فامیلش رو میگیره ارز دولتی جور میکنه روی هر کدوم چهارمیلیون تومن سود میکنه. این وسط یه عده رو هم سادهگیر میارن کارت ملیشون رو میگیرن ۵۰۰ تومن بهشون میدن. سه و نیم میره توی جیب خودشون.»
جوان قوی هیکلی که زخم عمیق روی صورتش را ماسکی نپوشانده، وارد بحث میشود و میگوید: «اینجا الکی نمونید. صرافی ملی که وضعش اینه، صرافیهای دیگه هم که کیلومتری صفه جلوش. یه عده از دیشب خوابیدن جلوی صرافی برای ارز. پاشید برید سرسبز اونجا یه صرافی هست که شب به شب اسم مینویسه صبح به همونا ارز میده، حدود ۸۰ نفر میتونن بگیرن هر روز. اونجا برید میتونید یکی دو روزه ارز بگیرید. دلار هم گیرتون نیاد لااقل یورو میگیرید.»
در این میان صدای بلند خانم میانسالی توجهها را به خود جلب میکند: «این چه وضعشه مگه مردم مسخره شمان؟ من سه روزه دارم روزی ۵۰ تومن پول اسنپ میدم، میام اینجا. کل وقت نوبتدهی باید کمتر از ده دقیقه باشه آخه؟! جنم داشته باشید بگید نمیدید چرا مردم رو بازی میدید؟». ظاهرا زن اینها را در واکنش به یکی از مسئولان صرافی ملی میگوید که به او گوشزد کرده نوبتدهی فقط اینترنتی است و نه حضوری.
آن طور که از گفتههای مردم مقابل صرافی ملی برمیآید ظاهرا در نوبتگیری برای خرید ارز از صرافی ملی، ماجرای ثبتنام خودرو تکرار شده است. مردم و فعالان بازار معتقدند یا نوبتدهی اینترنتی از اساس نمادین است یا پای رباتها به صف نوبتگیری صرافی ملی هم باز شده است.
لِم نوبتگیری فقط در دست دلالان!
سمت دیگر خیابان یکی از دلالان با مرد میانسالی که لباس فرم بر تن دارد و به نظر کارمند رسمی میرسد در حال گفتوگو است. دلال صورت برافروختهای دارد گویا مرد چیزی گفته که چندان به مذاقش خوش نیامده. با عصبانیت میگوید: « برو خودت بگیر. به حضرت عباس که نمیتونی ارز پیدا کنی. بده من میگم با یه کارت ملی ۵۰۰ میدم بهت. اگه مردم خودشون میتونستن بگیرن که کسی سراغ من نمیاومد. الان طرف اومده از دیروز زنبیل گذاشته جلوی صرافی که ارز بگیره بفروشه به خیال خودش چهارتومن سود کنه. دو کیلومتر صف بستن. الان صرافی با ناز به ۲۵ تاشون ارز میده. بقیه به این امید تو صف موندن که شاید مدارک یکی از اون ۲۵ تا ناقص باشه به جای اون بتونن دلار بگیرن.»
مرد جواب میدهد: « تو از کجا میاری پس؟»
« من کارم اینه بلدم چجوری باید ارز گرفت از صرافی ملی. الان نوبت گرفتن لم داره.»
ظاهرا دلال قصد ندارد به قول خودش لم کارش را لو بدهد. اما آنطور که گفتهها برمیآید نوبتگیری از صرافی ملی برای خرید ارز این روزها شکستن گردن رستم است.
سودای سود میلیونی
نرسیده به منوچهری در سمت چپ خیابان جمعیت آنقدر انبوه است که توجه تمام عابران را از این سوی خیابان به خود جلب میکند. چنین جمعیتی جلوی صرافی آن هم در ساعاتی که هنوز بازار کاملا شروع نشده، معمول به نظر نمیرسد.
زن، مرد، پیر، جوان، کودک، میانسال…از هر قشری و در هر سنی در صف هستند. صدای گریه نوزادی در بغل مادر جوانش میان پچپچهها از نظر مردم کلافه داخل صف، آزاردهندهترین صدا است.
یکی از مردان جوان صف توضیح میدهد که از ساعت سه نیمه شب آنجاست تا بلکه از نخستین نفرات صف باشد و موفق به دریافت دلار شود اما از آنجا که عدهای از روز گذشته مقابل صرافی خوابیده بودند، به میانه صف هم به زور رسیده است.
«مردمی که ماهی دو میلیون تومن درآمد دارند معلومه برای چهارمیلیون سود اینجوری صف میکشن و از خواب و خوراکشون میزنن، حقوق دوماهشونه» این جملات را مرد مسنی میگوید که با همسر ودختر جوان خود برای دریافت سهمیه دولتی و فروش آن از حاشیه شهر تا فروسی آمده است.
مرد قد بلندی که بدون در نظر گرفتن فاصله کنار او نشسته عینکش را روی بینیاش بالا میبرد و بعد از چند لحظه مکث در جواب میگوید: «حالا این به کنار خیلی از کسانی که این هفته اومدن و ارز گرفتن فعلا نمیخواستن بفروشن مردم میدونن ارز قراره گرون بشه. از اول مهر که مکانیزم ماشه فعال شه ارز بالاتر هم میره. هر چی بخری نگه داری ضرر نکردی.»
عاللی
عالی بد نبود خوب امیدوارم همه دوست داشته باشن