دولت در بورس دخالت دارد؟
کارشناس و فعال بازار سرمایه، گفت: سازمان بورس باید از فرصتهایش استفاده کرده و اجازه بدهد تا معاملات در بازار با آزادی بیشتری انجام شده و حجم معاملات افت نکند.
بورس تهران امروز پس از هفتهها اصلاح و ریزش، بار دیگر روی سبز خود را به سهامداران نشان داد. شاخص کل بورس تهران امروز با ۵۹۶۷۲.۰۱ افزایش معادل ۳.۷۱ درصد به رقم ۱۶۶۷۲۵۸.۸۳ واحد رسید. پیش از این، ریزشهای بورس نگرانیهایی را به خصوص نزد تازهواردهای این بازار برانگیخته بود.
بازار سرمایه یکی از بازارهای بسیار پر طرفدار در جهان اقتصاد است که موجب رونق تولید در جوامع شده است. بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایالات متحده و اروپای غربی از این بازار برای توسعه و پیشرفت خود بهره میبرند.
هرچند برخی افراد، بازار سرمایه و بورس ایران را به بازی قمار شبیه میدانند، اما قیاسی در این حد کاملاً نادرست بوده و به زعم بسیاری از مسئولان و دستاندرکاران بورس، یکی از مهمترین راههای توسعه و پیشرفت کشور از طریق بازار سرمایه است.
فعال و کارشناس بازار سرمایه در گفتوگویی دلایل نوسانات بورس را تشریح کرده است.
هرچند بازار سرمایه طی یک ماه اخیر با وضعیت مناسبی روبهرو نبوده، اما به گفته سیدی این بازار در راه توسعه و پیشرفت قرار دارد.
دلیل ریزشهای بورس با وجود اعلام حمایت دولت طی هفتههای اخیر چه بود؟
مهمترین دلیل ریزش بورس طی هفتههای اخیر، به دلیل تراکم یک سری از عواملی بوده که به طور همزمان اتفاق افتاده است. اگر بخواهم به ترتیب به این عوامل اشاره کنم باید بگویم که طی دو سال و نیم گذشته شاخص بورس ایران تقریبا ۲۰ برابر شده است. پس ما شاهد یک رشد خوب در بازار بودیم. دوم این که ما مسائلی پولی داشتیم که در بازارهای غیر مولد اتفاق افتاد و بانک مرکزی به درستی جلوی آن را گرفت. این مسائل شامل بحثهای «پولشویی»، «نقل و انتقالات بانکی» و... بود که موجب شد تا پول به سمت بازار سرمایه بیاید. در عین حال بحث عرضههای اولیه از بازارهای دولت را داشتیم که موجب شد تا از ابتدای امسال به طور خاص، فعالان بسیار زیادی را به بازار سرمایه اضافه کنیم. مسلماً طی این دو سال و نیم رشد و به خصوص رشد هیجانی این چند ماه، به نظرم از یک نقطه به بعد ما با یک اشتباه رفتاری و سیاستی با بازار روبهرو شدیم.
نخستین اشتباه از جانب رئیس سابق سازمان بورس اوراق بهادار اتفاق افتاد که به صورت موقتی و روزانه دستورالعملهای بازار را تغییر داد. این اقدام اثراتی داشت که هنوز هم قابل مشاهده است. از تغییرات ریز بازار تا دامنه نوسان و... به جای این که الگویی را از بازارهای جهانی بگیریم و آن را اجرا کنیم به صورت روزانه، قانون جدیدی را تصویب و اجرا کردیم. این در حالی است که قوانین در بازارهای سرمایه جهانی ممکن است که طی دو یا سه دهه هم بدون تغییر باقی بماند.
بعد از این ما شاهد رشد شرکتهای نیمهدولتی و شرکتهایی بودیم که وقتی سهام خودشان را در بازار عرضه کردند، به صورت بیمحابا هم از این بازار بهرهبرداری نمودند. برآوردها نشان میدهند که تقریباً از ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی که در بازار وارد شده، نزدیک به ۶۰ الی ۷۰ هزار میلیارد تومان را از بازار خارج کردهاند که باید حتما بخشی از آن را در بازار نگه میداشتند و اجازه نمیدادند که بدین ترتیب از بازار سرمایه خارج شود.
نکته بعدی این که باید بدان اشاره کنم این است که بانک مرکزی قبل از سال، مسیر خوبی را شروع کرده بود، ولی با توجه به جنجال و هیاهویی که در رسانهها و در مورد این که بازار سرمایه تورم زا است که بسیار هم ادعای غلطی است، عدهای از افراد این ادعا را در پوشش یک فرضیه غیر علمی و یا با یک دید خوشبینانه در یک فرضیه شبه علمی، مطرح کرده و مسائل با اهمیت را نادیده گرفتند. این وضعیت باعث شد تا بانک مرکزی هم در واکنش به آنها نرخ سود بین بانکی را افزایش دهد که این کار بزرگترین عدم حمایت از بازار بود. یعنی بانک مرکزی نرخ بهره بین بانکی را که تا آن زمان ۹ درصد بود تا ۱۶ درصد بالا برد و سپردههای بلند مدت بانکی را با ۱۸ درصد و ۲۰ درصد ایجاد کرد. سپردههای دیگری را هم اضافه کرد. تا پیش از این با سپردههای کوتاه مدت، ماهشمار سروکار داشتیم و چیزی به نام سپرده «روز شمار» وجود نداشت که متاسفانه نظام بانکی دوباره این موارد را طی مدت کوتاهی برای ایجاد جو روانی، احیا کرد.
باید در نظر داشت که هیچ چیز به مانند سیاستهای کلان تاثیرگذار نیست. خرید و فروش حمایت سهام، سیاستهای جزئی است و اصل کار نرخ سودی است که تعیین شده است. باید در اینجا توضیح بدهم که هر آنچه در این بین وجود دارد به دلیل نرخ سود و بهره بانکی است که موجب شده تا فضای بانکداری ما به گونهای باشد که علاوه بر تعدادی از بانکها که به صورت خصوصی تاسیس شدهاند، وامها و تسهیلات ناکارآمدی را دادهاند که عمده افزایش نقدینگی و پایه پولی به همین دلیل و کسری بودجه دولت است. اینکه ما بخواهیم انگشت اتهام را به سمت دیگری ببریم کاملاً غلط است.
در واقع بالا بردن مجدد این نرخ سود مضر است. در این شرایط هم کسی نمیپرسد که این سود بالا از کجا تامین میشود؟ به عبارتی با این میزان از نقدینگی دیگر منبعی برای تامین سود وجود ندارد و این اقدامات به نوعی به تعویق انداختن مشکلات است. این مسئله اثبات شده که به محض سقوط بازار سرمایه، این سرمایه انباشته به بازارهای موازی مانند ملک، خودرو، ارز و سکه هجوم برده و نشان داد که بر خلاف تصورات این بازار سرمایه بوده که جلوی تورم را گرفته و تخریب آن باعث این تورم و هجوم به سایر بازارها شده است.
آیا دولت در بورس تحرک دارد؟
در مورد این سوال پاسخ مثبت است. دولت در این شش ماهه اخیر، چند ده هزار میلیارد تومان اوراق فروخته، سهام عرضه کرده که در نتیجه مالیات از بورس منتفع شده که به صورت مستقیم و غیر مستقیم، این سود دولت در حوزه اعداد یک رکورد محسوب میشود. مثلاً در رابطه با مالیات نزدیک به ۱۰ هزار میلیارد تومان سود برده، در تامین اجتماعی هر کدام به صورت مستقل عرضه داشتند. حداقل نزدیک به ۱۰ تا ۲۰ هزار میلیارد تومان با ETF، پخش و پالایش و... بهرهبرداری داشتند. بنابراین دولت با این نوع عرضه سهام، به نوعی در بازار سرمایه دخالت داشته است. به عبارتی عمده منابعی که به بازار آمده را فروختند.
نکته دوم این که هرچند بانک مرکزی نهاد مستقلی است، ولی تحت تاثیر سیاستهای کلی است و به نظر من بانک مرکزی نمیبایست نرخ بهره را به این سرعت افزایش و کاهش میداد و بایستی سیاستهای خود را به پیش میبرد. این یعنی سیاستهای کلان میبایست درست شوند. بازار مکانیسم مشخصی دارد و آن مکانیسم «حراج» است که ما حراج را کنترل میکنیم. هر چه این کنترلها کاهش یابند و بازار رها شود، فضای بهتری هم شکل خواهد گرفت.
برخی این انگاره را مطرح میسازند که دولت سیاست خارجی خود را به بازار سرمایه پیوند میزند و در آن مداخله میکند. نظر شما چیست؟
من چنین دخالتی را بعید میدانم. به نظر من جنس دخالت از سیاستگذاریهای کلان است. به نظر من افراد دستاندرکار بازار سرمایه، جملگی حامی این بازار هستند. تحت هیچ شرایطی بدین شیوه تصور نکرده و همه مایلند تا بازار پر رونق و فعال باشد. ولی به دلیل حضور گسترده و ابراز نگرانیها و مواردی که عنوان میشود، ممکن است بعدها در سیاستگذاریها دچار نگرانی شوند و بعد در تکاپو برای جبران آن باشند. من بعید میدانم که طرح و نقشهای برای این که بازار منفی بشود، وجود داشته باشد. قطعاً افراد و گروههایی هستند که به دلیل نوع عملکردی که در یکی دو سال اخیر داشتند، نفعشان در منفی شدن بازار است، اما از جانب سیاستگذاران کلان این مسئله قابل دفاع نیست.
همچنین گروهی میگویند حقوقیها آنچنان که باید از بازار حمایت نمیکنند؟
یکی از دلایلی که الزام خصوصیسازی را عیان میکند همین است که این شرکتها گاه مثل ایالتهای خودمختاری هستند که چندان هم بر اساس تصمیمات کلان عمل نمیکنند. تعدادی از این شرکتهای حقوقی از بورس حمایت کردند و تعدادی نکردند که در این زمینه میتوان بر اساس عملکرد آنها به مسئله پی برد.
مهمترین چالشهایی که میتواند باز هم بورس را دچار تلاطم سازد چیست؟
اتفاقی که امسال افتاد یک انقلاب اقتصادی بود که به نظر من از برخی بیاحتیاطیها، بهرهبرداری بیش از حد و یا افراد و جریانهایی که تمایل نداشتند این بازار جایگاه پیدا کند، منتفی شد. تا قبل از ریزش بازار، شاهد رکود واضح در بازارهای موازی بودیم. در واقع بازارهای موازی راکد شده بود و تقاضا در آنها وجود نداشت. به عبارتی باید جایی برای اینکه وجوه نقد مردم به سرمایهگذاری در بازارها تبدیل شود، مهیا میشد. به نظرم در هدایت سرمایه مردم به بازار سرمایه خوب عمل شد ولی در استفاده از آن تعجیل شد. به گمان من باید سیاستگذار به شکل مراقبت به این بازار نگاه کرده و با اولویت بالا این مراقبت را انجام دهد.
به طور خاص هرکسی که بیشتر بهرهبرداری را کرده باید بیشتر هم مراقبت انجام دهد. دولت، تامین اجتماعی و شرکتهای نیمهدولتی باید به رونق این بازار کمک کنند. بانک مرکزی هم در این زمینه نقش مهمی دارد و باید به حرفی که زده پایبند باشد. بانک مرکزی عنوان کرده که تامین مالیهای مهم را به سمت بورس ارائه کند و بانکهای تجاری را در خلق نقدینگی محدود کند و فقط در خدمات خود اجازه فعالیت داده و در بحث تسهیلات هم سبد آنها را به سمت بازار سرمایه هدایت کند.
در قانون بازار سرمایه مجوزی داریم به اسم «بازارگردانی». به نظر من بازارگردانی حرفهای نیاز این بازار هست. بازارگردانی حرفهای فقط خرید و فروش نیست بلکه توانایی ابزارسازی و انتشار ابزار است. به نظرم نهادهایی که کفایت سرمایه بالایی دارند به همراه بانکها و زیرمجموعهشان میتوانند این نقش را بازی کنند و عمق و ثبات بازار را بالا ببرند.
سازمان بورس هم باید از فرصت استفاده کرده و اجازه بدهد تا معاملات در بازار با آزادی بیشتری انجام شده و حجم معاملات افت نکند. حجم معاملات مهمتر از شاخص بورس است که مثبت یا منفی باشد. باید به این نکته توجه داشت که باید روی این شاخص کار کرد تا مشخص شود که حجم معاملات بازار افزایشی است یا کاهشی.
ارسال نظر