اثر انتخاب بایدن یا ترامپ بر اقتصاد ایران
در هفتههای اخیر انتخابات امریکا در ایران به طور جدی رصد میشود به گونهای که بسیاری از اتفاقات و حتی معاملات به این رخداد گره زده شد. چرا؟
در هفتههای اخیر مصرفکنندگان و سرمایهگذاران در داخل ایران به شدت تحولات امریکا را رصد میکردند. به گونهای که برخی به کنایه میگفتند مردم ایران ایالتها و نواحی انتخاباتی امریکا را بهتر از استانهای ایران شناختهاند اما این انتخابات چرا برای مردم ایران مهم شد؟ آیا این رفتار مردم توجیه اقتصادی دارد؟
چرا وقتی شانس ترامپ بالا میرود قیمتها در ایران رشد میکند و در مقابل پیروزی بایدن با تعدیل رفتار و حتی تعلیق برخی معاملات همراه است. چرا از دیروز که احتمال پیروزی بایدن بالا رفته است برخی خریدهای خود را به تعویق انداخته اند؟
تمامی این پرسشها ریشه در انتظارات دارد، انتظارات مثبت و منفی به رفتار آحاد اقتصادی جهت میدهد نتایج یک بررسی اقتصادی در بازه زمانی سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۸۵ نشان میدهد سهم تورم انتظاری در بروز تورم ۴۴ درصد از ۱۰۰درصد کل است. علت عمده سهم بالای این متغیر در بروز تورم را میتوان در نگرانی مردم نسبت به افزایش قیمتها در آینده و عدم اطمینان نسبت به وضع موجود سطح قیمتها دانست. نکته جالب این پژوهش در سهم رشد نقدینگی است. در هر اقتصادی عامل اصلی تورم رشد نقدینگی عنوان میشود این پژوهش نشان میدهد سهم رشد نقدینگی در بروز تورم ۲۹ درصد است. این امر بیشتر به علت جبران کسری بودجه دولت از طریق نشر اسکناس توسط بانک مرکزی است. مبنایی که برای نرخ تورم انتظاری میتوان نشان داد در نرخهای بهره بخشهای مختلف به خصوص پیش فروش کالاها دید. این نرخها به خوبی بیانگر انتظار مردم از رشد تورم در آینده است. اما انتظارات چیست؟
انتظارات در اقتصاد
انتظارات در اقتصاد اشاره به پیشبینیها یا نظراتی دارد که تصمیم گیرندگان در رابطه با قیمتهای آتی، فروش، درآمد، مالیات و دیگر متغیرهای کلیدی اتخاذ میکنند. این انتظارات قیمتی بر رفتار بازیگران اقتصادی و تصمیم گیریهای آنها تاثیر مستقیم گذاشته و در نهایت میتواند متغیرهای کلان اقتصادی را تغییر دهد.
«انتظارات» در علم اقتصاد عبارت است از پیشبینیها و تخمین تصمیمگیرندگان اقتصادی درباره متغیرهایی همچون قیمتهای آتی، میزان فروش، میزان درآمد، مالیات و متغیرهایی از این دست. اهمیت این مبحث در تحلیلهای اقتصادی به این دلیل است که انتظارات عوامل اقتصادی تاثیرات قابل ملاحظهای بر تصمیم بنگاههای اقتصادی در قیمتگذاری جاری و نیز بر تصمیم مصرف و پسانداز خانوارها بر جای میگذارد که در نهایت سطح فعالیت اقتصادی در کشور را تغییر میدهد.
نظریه مدرن اقتصادی به خوبی تبیین میکند که تفاوت اصلی علم اقتصاد با سایر علوم اجتماعی در این است که عوامل اقتصادی در تصمیمگیریهای خود میتوانند آیندهنگر باشند؛ یا به عبارت دیگر انتظارات آتی خود را از روند تغییرات متغیرهای اقتصادی در تصمیمگیری امروز خود لحاظ میکنند. این آیندهنگری یا انتظارات در بیشتر نظریههای اقتصادی نقش مهمی را ایفا میکند. نمونهای از آنها نظریات کینزی در باره انتظارات و... است.
به عنوان مثال، در نظریه مصرف پارادایم چرخه زندگی و درآمد دائمی بر نقش درآمدهای آتی در تصمیمگیریهای امروز تاکید میشود. در نظریه سرمایهگذاری، محاسبات مربوط به ارزش جاری با در نظر گرفتن قیمتها و فروش انتظاری آتی انجام میشوند. قیمتگذاری انواع سهام، تعیین نرخهای بهره و نرخ ارز نیز از جمله متغیرهایی هستند که بستگی مستقیمی با انتظارات دارند.
انتظارات و تورم
بخشی از این انتظارات در حوزه تورم است. در شرایطی که انتظارات تورمی در یک جامعه همهگیر بشود، عرضه در قیمتی بالاتر پذیرفته خواهد شد و به عبارتی این دغدغه برای قیمتگذار وجود ندارد که با افزایش قیمت، از میزان تقاضا به مقدار محسوسی کاسته شود. در سمت تقاضا نیز که مجبور به صرف نقدینگی بیشتر است، نیاز به نقدینگی هر چه بیشتر بهطور پیوسته وجود دارد. در چنین شرایطی نقش بانک مرکزی بهعنوان متولی بازار پول کشور برجسته است و اگر آن نهاد نیز با افزایش حجم پول، به افزایش تقاضای نقدینگی و به موجب آن تورم دامن بزند، باور به متورم شدن قیمتها نزد مردم بهعنوان بازیگران اقتصادی عمیقتر میشود.
میزان تورم انتظاری را میتوان در نرخ بهرهای که وامدهندگان به قرضگیرندگان پول، پیشنهاد میکنند مشاهده کرد و در پی این معامله پولی، قرضگیرندگان که بخشی از آنها تولیدکنندگان و تجار هستند، ناچار به تنظیم قیمتها متناسب با نرخ بهرهای هستند که با آن خود را تامین مالی کردهاند.
همچنین، سیاستها و تصمیمات دولتها نیز میتواند سبب ایجاد یا تداوم انتظارات تورمی شود. تضمین به بازخرید اوراق یا سهام شرکتها، تنظیم دستمزدهای سال آتی بر اساس نرخ تورم سالهای گذشته یا تعیین نرخ سود بانکی بهطور دستوری و بر اساس نرخ تورم ماهها یا سالهای گذشته همگی عملکردها و علامتهایی هستند که افزایش یا ثابت ماندن تورم را در آینده باعث خواهند شد.
راز حساسیت ایرانیان به انتخابات امریکا
در اقتصاد ایران یکی از متغیرهای تعیینکننده در درآمد دولت نفت است، وقتی نفت از درآمد دولت حذف شود با کسری بودجه روبهرو میشود نحوه تامین کسری بودجه میتواند اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار دهد. اگر این کسری بودجه از محل استقراض از بانک مرکزی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم انجام شود به افزایش نقدینگی منجر میشود و این افزایش موجب رشد قیمت کالاها و خدمات میشود.
درآمدهای نفتی یک اثر دیگر نیز دارد، در اقتصاد ایران تقاضای کنونی برای ارز بیش از عرضه آنان است و همین کسری موجب افزایش نرخ دلار میشود نوسان و بیثباتی در نرخ دلار شود و بیثباتی در نرخ ارز هم در قالب افزایش انتظارات تورمی و افزایش هزینههای تولید میتواند به نااطمینانی اقتصادی و حتی رشد تورم منجر شود.
به هر دلیلی مردم تصور میکنند با پیروزی ترامپ تحریمها ادامه پیدا میکند و دولت در مضیقه بیشتر مالی قرار میگیرد و این مضیقه به شکلهای مختلف در تورم ظاهر میشود از سوی دیگر اکثریت فکر میکنند با پیروزی بایدن و اعمال معافیتهای تحریمی درآمدهای دولت بالا میرود و با بالا رفتن درآمدهای دولت و کاهش هزینههای تجارت اقتصاد رونق پیدا میکند و نرخ تورم نیز رشد شدیدی در آینده نخواهد داشت. در واقع با پیروزی بایدن ممکن است دولت بتواند نفت بیشتری بفروشد اتفاقی که با پیروزی ترامپ از این دیدگاه ممکن نبود. با فروش نفت بیشتر نیز هم دست دولت باز میشود هم میتواند نرخ دلار را کنترل کند. از سوی دیگر جریان تجاری نیز امکان دارد با معافیتها تسهیل شود. از این رو بازارهایی که با تصور تورم بیشتر از هم اکنون قیمتها را بالا برده بودند یا انتظار بازدهی و سود بیشتر داشتند توقعات خود را تعدیل میکنند تا ببیند این خوش بینی در واقعیت هم رخ خواهد داد یا خیر؟ البته برخی کارشناسان قائل به نقش بالای انتظارات نیستند اما برخی تایید میکنند این انتظارات میتواند رفتار مردم را حداقل برای دورههای زمانی کوتاه مدت جهت دهد.
در اقتصاد دموکراتیو ثروت هست ولی در جمهو ری نیست